تهرانی نیوز - پايگاه اطلاع رسانی تهرانی نيوز

[نسخه مخصوص چاپ ]

SHAHRDARINEWS.COM


پیغام احمدی نژاد به اصلاح طلبان
تاريخ خبر: دوشنبه، 14 فروردين 1396 ساعت: 11:06

 آرمان نوشت: احمدي‌نژاد در اين سخنراني از اصطلاحات و كلمات نامتعارفي در فضاي سياسي كشور استفاده كرده و افكار عمومي را با ابهامات و سوالات زيادي مواجه كرده است. به همين دليل و براي تحليل و بررسي آخرين مواضع محمود احمدي‌نژاد و طيف منتسب به وي با مهندس پرويز كاظمي وزير رفاه، كار و امور اجتماعي در دولت نهم و نخستين وزير مستعفي دولت احمدي‌نژاد گفت‌وگو كرديم. كاظمي معتقد است: «مخاطب سخنان احمدي‌نژاد در خوزستان آقاي روحاني است. با اين وجود احمدي‌نژاد اين سخنان را به شكلي مطرح مي‌كند كه در افكار عمومي درباره سخنراني وي و مخاطب سخنان وي سوال و ابهام به وجود بيايد.

 
احمدي‌نژاد به صورت تعمدي از برخي اصطلاحات و كلمات در سخنان خود استفاده كرده است كه مورد توجه رسانه‌هاي گروهي قرار بگيرد و رسانه‌هاي گروهي به تحليل و بررسي سخنان وي بپردازند. احمدي‌نژاد داراي كيش شخصيت است. به صورت كلي در دنياي سياست كساني كه داراي كيش شخصيت هستند تلاش مي‌كنند ناكارايي خود را با اقدامات غيرمنتظره و عجيب، به چالش كشيدن شخصيت‌هاي بزرگ و مطرح و همچنين رفتارهاي متناقض نشان دهند». در ادامه متن گفت‌وگوي «آرمان» با وزير رفاه، كار و امور اجتماعي دولت نهم را از نظر مي‌گذرانيد.

سخنراني احمدي‌نژاد در ايام نوروز در خوزستان با چه هدفي صورت گرفت؟ به نظر شما مخاطب صحبت‌هاي احمدي‌نژاد چه كسي بود؟
 
سخنان احمدي‌نژاد در خوزستان را بايد با در نظر گرفتن جنبه‌هاي مختلف شخصيت احمدي‌نژاد مورد ارزيابي قرار داد. احمدي‌نژاد در طول هشت سال رياست‌جمهوري خود جنجال‌هاي زيادي در كشور به راه انداخت. اگر با دقت به هشت سال دوران رياست‌جمهوري احمدي‌نژاد دقت كنيم متوجه مي‌شويم كه تقريبا در هر ماه وي يا نزديكانش يك جنجال بزرگ در كشور به راه انداخته‌اند. تنش‌هاي احمدي‌نژاد و نزديكانش مختص به داخل كشور هم نبوده و بلكه در عرصه بين‌المللي نيز وجود داشته است. به صورت كلي احمدي‌نژاد علاقه دارد همواره در رسانه‌هاي گروهي و افكار عمومي مطرح باشد و مورد توجه قرار بگيرد. به عنوان مثال ايشان با وجود اينكه هيچ گونه مسئوليت اجرايي در كشور ندارند براي مطرح كردن خود به دونالد ترامپ رئيس‌جمهور ايالات متحده آمريكا نامه مي‌نويسد.
 
اين در حالي است كه متن و نوع رفتارشناسي احمدي‌نژاد در نوشتن اين نامه، چگونگي تحويل و واكنش طرف مقابل نيز جاي بحث و تامل دارد. از سوي ديگر احمدي‌نژاد سفرهاي انتخاباتي خود را آغاز كرده بود و تلاش مي‌كرد با سخنراني در مناطق مختلف كشور زمينه حضور خود را در انتخابات رياست‌جمهوري مهيا كند. با اين وجود مقام معظم رهبري حضور ايشان را به مصلحت كشور تشخيص ندادند و به ايشان توصيه كردند كه در انتخابات حضور پيدا نكنند. احمدي‌نژاد نيز در واكنش به توصيه مقام معظم رهبري با نوشتن بيانيه‌اي تبعيت خود را از ديدگاه مقام معظم رهبري عنوان كردند و در بيانيه خود متذكر شدند كه در انتخابات آينده از هيچ گزينه‌اي حمايت نخواهند كرد.
 
اين درحالي است كه احمدي‌نژاد خيلي زود بيانيه خود را فراموش كرد و به صورت رسمي از كانديداتوري بقايي در انتخابات حمايت كرد. هنگامي كه بنده به سخنان مشايي گوش دادم بسيار متاسف و متاثر شدم. به نظر من اين سخنان در راستاي گسترش«احمدي‌نژاديسم» در كشور است. احمدي‌نژاد و نزديكانش به دنبال اين هستند كه اين مساله را به افكار عمومي و مسئولان كشور گوشزد كنند كه جمهوري اسلامي بدون تفكر احمدي‌نژاد نمي‌تواند به زيست خود ادامه بدهد. سخنان احمدي‌نژاد در خوزستان شفاف نيست و وي با تيزهوشي خاصي تلاش مي‌كند سخنان خود را به شكلي مطرح كند كه فضاي سياسي و تصميم‌گيران كشور را تحت تاثير قرار بدهد.
 
به نظر من مخاطب سخنان احمدي‌نژاد در خوزستان آقاي روحاني است. با اين وجود احمدي‌نژاد اين سخنان را به شكلي مطرح مي‌كند كه در افكار عمومي درباره سخنراني وي و مخاطب سخنان وي سوال و ابهام به وجود بيايد. احمدي‌نژاد به صورت تعمدي از برخي اصطلاحات و كلمات در سخنان خود استفاده كرده است كه مورد توجه رسانه‌هاي گروهي قرار بگيرد و رسانه‌هاي گروهي به تحليل و بررسي سخنان وي بپردازند. احمدي‌نژاد داراي كيش شخصيت است. به صورت كلي در دنياي سياست كساني كه داراي كيش شخصيت هستند تلاش مي‌كنند ناكارايي خود را با اقدامات غيرمنتظره و عجيب، به چالش كشيدن شخصيت‌هاي بزرگ و مطرح و همچنين رفتارهاي متناقض نشان دهند. افرادي مانند احمدي‌نژاد از انسجام فكري برخوردار نيستند و به همين دليل نمي‌توان آينده سياسي آنها را پيش‌بيني كرد.

چرا احمدي‌نژاد تلاش مي‌كند در مقطع كنوني مورد توجه افكار عمومي قرار بگيرد؟
 
به صورت طبيعي هنگامي كه يك مسئول از مقام‌هاي اجرايي كنار مي‌رود كمتر مورد توجه افكار عمومي قرار مي‌گيرد. اين در حالي است كه احمدي‌نژاد همواره علاقه دارد مورد توجه قرار بگيرد. به همين دليل نيز ايشان پس از پايان دوران رياست‌جمهوري خود همچنان تلاش كرده به شكل‌هاي مختلف خود را در سطح افكار عمومي مطرح كند. در شرايط كنوني نيز كه كشور در آستانه انتخابات رياست‌جمهوري قرار گرفته احمدي‌نژاد تلاش مي‌كند دوباره خود را در سطح افكار عمومي مطرح كند.
 
احمدي‌نژاد فرد باهوشي است. البته اين باهوش بودن براي خودش است. به هر حال احمدي‌نژاد به دليل اينكه هشت سال رئيس‌جمهور كشور بوده داراي پايگاه راي است. با اين وجود اين پايگاه راي به اندازه‌اي نيست كه بتواند در انتخابات رياست‌جمهوري تاثيرگذار باشد. شرايط كشور به شكلي پيش رفت كه هر چه زمان بيشتري از پايان دولت احمدي‌نژاد مي‌گذشت به دليل شفاف شدن ماهيت اين دولت پايگاه راي احمدي‌نژاد كاهش پيدا مي‌كرد. به همين دليل احمدي‌نژاد تلاش مي‌كند از فضاي به وجود آمده در آستانه انتخابات استفاده كند و دوباره خود را مطرح كند.

چرا احمدي‌نژاد با علم به اينكه احتمال ردصلاحيت بقايي وجود دارد به صورت رسمي از وي حمايت كرده است؟
 
آقاي بقايي در اظهارات خود عنوان كرده كه همه آمال و آرزوهايش اين است كه مديريت احمدي‌نژاد را در كشور احيا كند و اگر به رياست‌جمهوري رسيد از آقاي احمدي‌نژاد در بالاترين سطح مديريت كشور استفاده خواهد كرد. با توجه به سخنان آقاي بقايي اين سوال مطرح مي‌شود كه مگر آقاي احمدي‌نژاد چه گلي به سر كشور زده كه شما قصد داريد مديريت و تفكر ايشان را احيا كنيد؟ بدون شك مديريت احمدي‌نژاد مشكلات بسيار زيادي براي كشور به وجود آورد وآسيب‌هاي جدي به بخش‌هاي مختلف كشور وارد كرد. در نتيجه چطور مي‌توان انتظار داشت كه مردم از كسي در انتخابات حمايت كنند كه به دنبال احيا كردن تفكر احمدي‌نژاد در مديريت كشور است.
 
در نتيجه حضور آقاي بقايي در انتخابات رياست‌جمهوري محلي از اعراب نخواهد داشت. با اين وجود احمدي‌نژاد به خوبي به اين نكته آگاهي دارد كه احتمال تاييد صلاحيت آقاي بقايي بسيار پايين است. به همين دليل اگر اين اتفاق رخ بدهد و شوراي نگهبان بقايي را تاييد صلاحيت نكند احمدي‌نژاد عنوان خواهد كرد كه نظام اجازه حضور وي و نزديكانش را در انتخابات نداده است و به همين دليل تكليف از وي برداشته شده است. از سوي ديگر اگر صلاحيت بقايي در انتخابات تاييد شود بدون شك تيم احمدي‌نژاد به دنبال ايجاد هياهو خواهند بود. فردي مي‌تواند مدعي رياست‌جمهوري و حل كردن مشكلات كشور شود كه داراي سابقه و كارنامه مشخص و روشني در مديريت كشور باشد.
 
اين در حالي است كه بقايي داراي اين ويژگي‌ها نيست و كارنامه روشني ندارد و سابقه وي با ابهامات زيادي مواجه است. از سوي ديگر رفتارهاي تبليغاتي كه احمدي‌نژاد، مشايي و بقايي در پيش گرفته‌اند بسيار سبك و ساده لوحانه است. اينكه آقاي مشايي عنوان مي‌كند من درخت هستم يا اينكه نهال درخت را با پيت حلبي در زمين مي‌كارند و بسياري از رفتارهاي ديگر اين افراد نشان مي‌دهد كه نگاهي ساده باورانه نسبت به فهم و شعور مخاطب خود دارند. سخنان آقاي مشايي بيانگر اين مساله است كه اين افراد قصد دارند تفكر احمدي‌نژاديسم را در كشور نهادينه كنند. به همين دليل هم تلاش مي‌كنند بين خود و اصولگرايان كه زماني حامي اصلي آنها بودند فاصله ايجاد كنند و خود را طيفي مستقل و با تفكري سازنده و كاربردي نشان دهند. احمدي‌نژاد دچار توهم شده است كه داراي پايگاه سال۸۴ است و مي‌تواند در انتخابات رياست‌جمهوري نقشي تعيين‌كننده داشته باشد. اين در حالي است كه پايگاه راي وي روز به روز در حال كاهش پيدا كردن است.

چرا احمدي‌نژاد در صورتي كه بقايي راي نياورد عنوان خواهد كرد انتخابات مهندسي شده است؟ هدف وي از طرح اين مساله چيست؟

جواب اين سوال هنوز براي بنده نيز روشن نيست. به هر حال احمدي‌نژاد در صورت عدم موفقيت در انتخابات عنوان خواهد كرد كه برخي اجازه ندادند ما دوباره بر سركار بياييم. وي بيش از آنكه به كاهش پايگاه راي خود اشاره كند، تلاش خواهد كرد عدم موفقيت خود را به عوامل بيروني مرتبط كند كه اجازه ندادند شخص منتسب به وي در انتخابات به پيروزي برسد. مساله ديگر اينكه لحن و ادبيات سخنان احمدي‌نژاد و نزديكان ايشان لحن و ادبيات مناسبي نيست. اگر به سخنان اخير احمدي‌نژاد در خوزستان دقت كنيم متوجه مي‌شويم كه ايشان با حالتي تمسخرآميز فرد مورد نظر خود را مخاطب قرار مي‌دهد و از كلماتي استفاده مي‌كند كه در شان فردي كه هشت سال رئيس‌جمهور كشور بوده نيست. مگر احمدي‌نژاد در حال بازي كردن تئاتر و نمايشنامه است كه با چنين لحن و رفتاري سخن مي‌گويد؟

در نامه مشايي به رئيس دولت اصلاحات كه در آستانه عيد نوروز منتشر شد مشايي و طيف منتسب به احمدي‌نژاد بيش از آنكه تلاش كنند به اصولگرايان نزديك شوند به نظر مي‌رسيد كه به شكل‌هاي مختلف تلاش مي‌كنند قرابت خود را با جريان اصلاحات نشان دهند. چرا احمدي‌نژاد در شرايط فعلي احساس مي‌كند اگر از اصولگرايان فاصله بگيرد و به اصلاح‌طلبان نزديك‌تر شود بهتر مي‌تواند به نتيجه برسد؟
 
بنده از برخي منابع خبري مطلع شدم كه احمدي‌نژاد به دنبال ديدار با رئيس دولت اصلاحات بوده است و در اين زمينه چندين پيغام نيز براي رئيس دولت اصلاحات ارسال كرده كه گويا با موافقت ايشان مواجه نشده است. اين در حالي است كه به نظرمي رسد در شرايط كنوني نيز احمدي‌نژاد علاقه دارد با رئيس دولت اصلاحات ديدار كند يا اينكه به شكل‌هاي مختلفي به اصلاح‌طلبان نزديك شود. احمدي‌نژاد به خوبي به اين مساله آگاهي دارد كه رئيس دولت اصلاحات از نفوذ بالايي در بين اقشار مختلف مردم و از تاثيرگذاري زيادي در انتخابات برخوردار است.
 
از سوي ديگر نامه مشايي به رئيس دولت اصلاحات به معناي نامه احمدي‌نژاد به رئيس دولت اصلاحات است و در اين مساله نبايد هيچ شكي داشت. بدون شك اگر احمدي‌نژاد متن نامه مشايي به رئيس دولت اصلاحات را ننوشته است، بلكه آن را اصلاح كرده است، به خوبي به اين نكته پي برده است كه پايگاه راي وي در حال كاهش پيدا كردن است و به همين دليل تلاش مي‌كند ديدگاه‌هاي خود را به شكلي تبيين كند كه افكار عمومي بين ديدگاه‌هاي وي واصلاح‌طلبان احساس قرابت كنند. اين در حالي است كه هنوز هيچ منبع خبري از دريافت نامه مشايي به رئيس دولت اصلاحات و مشاهده و حتي امكان پاسخگويي به آن سخني به ميان نياورده است. به نظر مي‌رسد اصلاح‌طلبان نامه مشايي را جدي نگرفته‌اند. اين در حالي است كه از محتواي نامه مشايي به رئيس دولت اصلاحات چنين به نظر مي‌رسد كه طيف احمدي‌نژاد به دنبال اين است كه حمايت تلويحي اصلاح‌طلبان را نسبت به خود اخذ كند. به نظر مي‌رسد طيف منتسب به احمدي‌نژاد تلاش مي‌كند از هر شيوه و حربه‌اي براي رسيدن به قدرت و مطرح كردن خود استفاده كند.
 
احمدي‌نژاد به دنبال اين است كه با نزديك شدن به اصلاح‌طلبان ضعف خود را در كاهش پايگاه اجتماعي پوشش بدهد تا همچنان بتواند در فضاي سياسي كشور مطرح باشد. بدون شك هدف نوشتن نامه به رئيس دولت اصلاحات براي گرفتن پاسخ بوده است تا در راستاي اين نامه‌نگاري‌ها ارتباط طيف منتسب به احمدي‌نژاد و اصلاح‌طلبان برقرار شود و اصطكاك بين اين دو جريان فكري كاهش پيدا كند. در نتيجه احمدي‌نژاد به دنبال كم كردن فاصله خود با اصلاح‌طلبان است و احساس مي‌كند اگر به اصلاح‌طلبان نزديك‌تر شود مي‌تواند پايگاه اجتماعي خود را تقويت كند.

آيا اين احتمال وجود دارد كه احمدي‌نژاد پس از ردصلاحيت احتمالي بقايي گزينه اصلي خود را وارد انتخابات كند يا اينكه وي خود بيش از آنكه به انتخابات رياست‌جمهوري۹۶ بينديشد در انديشه انتخابات رياست‌جمهوري۱۴۰۰ و حضور خود در انتخابات است؟
 
احمدي‌نژاد به خوبي به اين نكته آگاهي دارد كه احتمال عبور بقايي از كانال شوراي نگهبان بسيار ضعيف است. از سوي ديگر طيف منتسب به احمدي‌نژاد هيچ گزينه جدي نيز براي جايگزيني بقايي ندارد. به همين دليل مجبور است با رفتار و اقدامات غيرمنتظره خود را در عرصه افكار عمومي مطرح كند. در انتخابات رياست‌جمهوري سال۹۲ نيز احمدي‌نژاد با علم به اينكه مشايي مورد تاييد شوراي نگهبان قرار نمي‌گيرد دست در دست وي وارد وزارت كشور شد و در انتخابات ثبت نام كرد.
 
اين در حالي بود كه مشايي خود نمي‌دانست وارد چه ماجرايي شده و كاملا جوزده و گيج شده بود. به نظر من عمر سياسي احمدي‌نژاد پايان پذيرفته است و بنده به ايشان توصيه مي‌كنم خود را از چنين بازي‌هايي كنار بكشد. به هر حال ايشان هشت سال رئيس‌جمهور كشور بودند و هر برنامه و سياستي كه داشتند در كشور اجرا كردند كه اغلب اين سياست‌ها و برنامه‌ها نيز به منافع ملي و مردم آسيب زده است. در نتيجه آزموده را آزمودن خطاست و آقاي احمدي‌نژاد بهتر است عطاي سياست را به لقاي آن ببخشد و مسير ديگري را براي زندگي خود در پيش بگيرد.

حضور بقايي در انتخابات تا چه حدي نظم انتخاباتي اصولگرايان را تحت تاثير قرار داده است؟ آيا حضور بقايي در انتخابات نظم انتخاباتي اصولگرايان را به هم زده است؟
 
اصولگرايان قبل از حضور آقاي بقايي هم داراي نظم خاصي نبودند كه بعد از حضور ايشان نظم انتخاباتي‌شان از بين برود. اصولگرايان در دو يا سه دوره اخير رياست‌جمهوري هيچ‌گاه نتوانسته‌اند به يك جمعبندي مناسب برسند و با وحدت و اجماع كامل در انتخابات حضور پيدا كنند. دليل اصلي اين مساله نيز اين است كه طيف‌هاي مختلف اصولگرايي به دليل ديدگاه‌هاي متناقضي كه دارند نمي‌توانند زير يك چتر جمع شوند و با يك رويكرد مشترك در انتخابات حضور پيدا كنند.
 
اصولگرايان هنوز به بلوغ سياسي لازم براي تاثيرگذاري در فضاي سياسي ايران دست پيدا نكرده‌اند. به همين دليل نيز تا زماني كه نتوانند به بلوغ لازم در اين زمينه دست پيدا كنند نمي‌توانند به پيروزي در انتخابات فكر كنند. حضور بقايي به عنوان فردي كه به هر حال داراي خاستگاه اصولگرايي است نيز به تفرق و چنددستگي بيشتر اصولگرايان دامن زده است و تصميم‌گيري را براي اين جريان سياسي دشوار‌تر كرده است. در نتيجه اصولگرايان مانند انتخابات گذشته با چند دستگي و تفرقه در بين طيف‌هاي خود مواجه هستند و به همين دليل امكان رقابت با رقيب سياسي خود را كه از وضعيت متمركزتري برخودار است نخواهند داشت.