همشهری جوان: ماجرای پیوستن هنرمندان ایرانی به شبکه جم ماجرایی بود که از یکی دو سال پیش سر زبان ها افتاد و تا امروز هم ادامه داشت. کارگردان ها و بازیگران ریز و درشت زیادی در این چند وقت اخیر در رابطه با پیشنهادهای ارسال شده از طرف شبکه جم حرف زدند.
عده ای پیشنهاد داشتند و رفتند و خیلی ها هم پیشنهادها را قبول نکردند. کوروش تهامی، شهره سلطانی، پرستو صالحی و «ماه چهره خلیلی» جزو بازیگران مطرح تلویزیون بودند که در این مدت از جم پیشنهاد داشتند ولی نخواستند پای شان به این شبکه باز شود و با وجود این که بعضی از آنها اخیرا کم کار شده بودند، بی خیالِ سفر به ترکیه شدند.
شما چه زمانی از جم پیشنهاد داشتید؟
- یک بار حدود دو سال پیش برای یک پروژه در شبکه جم به من پیشنهاد شد.
همان زمانی که این مدل پیشنهادها روی بورس بود؟
- بله. یادم هست آن زمان از طریق وایبر از شماره ای ناشناس با پیش شماره خارجی برای من یک پیغام آمد. من حتی نمی دانستم پیش شماره ترکیه است چون در آنجا هیچ کسی را ندارم. در آن پیام برای من نوشته بودند پیشنهادی برای کار دارند؛ در همین حد؛ دیگر ننوشته بودند این پیشنهاد برای کجاست و صرفا از من برای مکالمه تلفنی و صحبت کردن در مورد کار، زمان خواسته بودند.
یعنی تا همین حد امنیتی؟ بعد قرار شد با شما صحبت کنند؟
- خب. من فکر کردم یک پیشنهاد کاری است. مثل مابقی کارها و یک تایمی را با آنها هماهنگ کردم. دفعه دوم هم باز از طریق وایبر زنگ زدند و گفتند از شبکه جم هستیم و یک کار مشترک با ایران و با مجوز می خواهیم بسازیم.
شما نمی دانستید جم کار مشترک با ایران نمی سازد؟
- راستش من شبکه جم را فقط به حرف می شناختم چون ماهواره ندارم و اصلا این شبکه ها را نمی شناسم و نمی دانستم این شبکه فقط در ترکیه است یا با ایران هم همکاری می کند.
بعد از این تماس چه اتفاقی افتاد؟
- بعد قرار شد سناریو برای من ایمیل کنند. گفتند پروژه ای صد قسمتی دارند و هفت، هشت قسمتش آماد ه است. من هم گفتم خب، یک فیلمنامه است دیگر، می خوانم. وقتی شروع کردم به خواندن، همانطور که جلو رفتم، دیدم این داستان داستانی نیست که در ایران قابل ساخت باشد. توضیحات سناریو را که می خواندم، با خودم می گفتم این صحنه را چطور می خواهند بسازند. این چطور محصول مشترکی است؟ سه قسمت خواندم و دیدم واقعا امکان ندارد این سریال در ایران ساخته شود.
نتیجه فیلمنامه خوانی را از شما نپرسیدند؟
- چرا بعد از چند روز با من تماس گرفتند و گفتند چه شد؟ من گفتم نمی دانم این را چطور می خواهید با این داستان و روابط عجیب و غریب بسازید. سناریوتان مشکل دارد. به من گفتند که ما با بازیگران بزرگ صحبت کردیم. اسم عده ای بازیگر را گفتند که آن موقع در ایران بودند و بعضی های شان هنوز هم هستند و گفتند اینها قبول کردند در پروژه باشند .
فکر می کنید مهمترین چیزی که جلوی شما را گرفت تا به این شبکه نروید چه بود؟
- آن موقع هنوز خیلی از این بازیگران نرفته بودند و صدای رفتن بازیگران مثل این چند وقت اخیر درنیامده بود. من با خودم فکر می کردم آنجا شاید برای کسی که کارش در اینجا دیده نشده، گزینه خوبی است و ممکن است دیده شود ولی برای من هیچ ارزش افزوده ای ندارد.
البته نتیجه فیلم و سریال های جم اصلا مورد استقبال قرار نگرفت.
- بله، حالا من که به دلیل مشغله زیاد ماهواره ندارم و اصلا نمی رسم کارها را ببینم ولی شنیدم که سریال های جم زیاد هم کیفیت نداشتند و کارهای جذابی از آب درنیامد. هر کاری اگر خوب باشد حتما نام عوامل آن بر سر زبان ها می افتاد، حتی این سریال هایی که بازیگران قدیمی ایران هم در آن بازی کردند، هیچ کدام واکنش های مثبتی از طرف مردم در پی نداشت.
خب چرا بعضی از بازیگران تلویزیون خودمان این پیشنهادها را قبول کردند؟
- به نظرم اشتباه کردند. یک بازیگر باید درست فکر کند و تصمیم بگیرد که پایش را یک جای محکم بگذارد. قبل از این که آدم هیجان زده شود و تصمیم عجولانه بگیرد و در راهی قدم بگذارد که راه بازگشتی ندارد، باید فکر کند. آنها با آن 400 میلیون تومان دارند تو را می خرند و تو هیچ وقت به ایران برنمی گردی.
یعنی شبکه جم جای محکمی برای پا گذاشتن نبود؟
- یک شبکه ترکیه ای اگر می توانست خودش سریال های خوبی تولید کند، حتما این کار را می کرد. آنها با استفاده از سوژه های همیشگی که دارند و رابطه های نامشروع و خانواده های بی در و پیگیری که به تصویر می کشند، همه کارهای شان را می سازند. اگر خودشان در تولید سریال آثار خوبی داشتند، آدم می توانست روی شبکه جم حساب باز کند. جایی که خودش با زبان خودش می گوید سریال هایش آثار هنری شاخصی نیستند، چرا باید فکر کرد که یک سریال ایرانی با کیفیت می سازد؟! اگر یک بازیگر عاقلانه فکر کند هیچ وقت چنین تصمیمی نمی گیرد.
این که یک بازیگر با وجود حضور در فیلم و سریال های مطرح داخلی سر از جم در می آورد، خراب کردن کارنامه هنری خودش نیست؟
- به نظرم هست. مثلا فکر کنید من در این سال ها در ایران پنج سریال تاریخی الف ویژه بازی کردم. الان بیایم و زحمات ده ساله ام را در کارهایی مثل «مختارنامه» و «در چشم باد» با شرایط خیلی سخت گذشته، خراب کنم و پشت کنم به همه اینها و بگویم این دوره هم تمام شد و حالا دوره جدیدی را شروع می کنم. یک بازیگر نباید جایگاهش را از دست بدهد چون این مسائل اصلا فروختنی نیست، چه 400 میلیون تومان چه چهار میلیارد.
فکر کردید اگر شما می رفتید چه بلایی سر سریال هایی که بازی کردید می آمد؟
- نمی دانم؛ یعنی اگر من آدمی بودم که چنین پیشنهادی را قبول می کردم و می رفتم، آن وقت هر سال محرم می خواستند به جای مختارنامه چه چیزی پخش کنند؟ محرم بدون مختار مگر می شود؟ یا مثلا می خواستند سکانس های ماه چهره خلیلی را دربیاورند؛ آن وقت قصه خانواده مختار و عمر سعد به هم می ریخت. به نظرم این روش اصلا درست نیست.
از حواشی و اتفاقات جدیدی که برای این شبکه رخ داده با خبر هستید؟
- راستش نه زیاد. من فقط یک تیتر کوچک درباره مشکلات جدید بازیگران مان در روزنامه ها دیدم و فرصت نشد. نفهمیدم ماجرا چیست.
با هیچ کدام از بازیگرانی که به جم رفتند، ارتباط ندارید؟
- نه. اصلا از قبل هم هیچ کدام را نمی شناختم چون با هیچ کدام از آنها کار نکرده بودم. فقط این اواخر وقتی عکس و خبر آقای هرمز سیرتی را که درباره رفتن شان منتشر شد را دیدم، گفتم من در فیلم «رنج و سرمستی» با این آقا کار کرده ام.
یکی از مهم ترین فاکتورهایی که موجب شد عده ای از بازیگران به حضور در شبکه جم ترغیب شوند، پیشنهاد مالی نسبتا قابل توجه و همچنین عقد قرارداد سالانه با آنها بود؛ نکته ای که موجب می شد بازیگران برای مهاجرت به این شبکه وسوسه شوند. البته بسته پیشنهادی آنها فقط به همین یکی دو مورد محدود نمی شد و آپشن های دیگری هم داشت که ماه چهره خلیلی به شکل مفصل درباره آنها حرف زده است.
پیشنهاد مالی این دوستان برای حضور شما در شبکه جم چطور بود؟
- راستش چیزی دیگری که به جز سناریو من را بیشتر به شک انداخت، پیشنهاد مالی آنها بود که یک مقدار عجیب و غریب به نظر می رسید.
پیشنهاد وسوسه انگیزی بود؟
- به من گفتند پروژه سه ساله است. ما هزینه های رفته و برگشت شما به ایران و هزینه محل زندگی را به شما می دهیم. خودرو در اختیارتان می گذاریم و خرج های دیگرتان را ساپورت می کنیم. آنها گفتند برای سه سال قرارداد 400 میلیون تومانی با من می بندند. شاید الان این رقم در مقابل دستمزد بازیگران عدد خیلی زیادی نباشد اما دو سال پیش این رقم و خدمات کنارش خیلی نجومی محسوب می شد.
فقط راجع به همین پروژه با شما صحبت کردند یا پیشنهاد برای حضور در کارهای دیگر هم به شما دادند؟
- اتفاقا یکی از نکات پیشنهادشان این بود که گارانتی کارهای بعدی با آنها نیست. مسئله ای را هم مطرح کردند و آن این بود که اگر آمدی اینجا و خودت را بستی، بستی ولی اگر نتوانی، ما ضمانت نمی کنیم. با زبان بی زبانی گفتند بعد از این کار همه چیز دست خودت است. من یادم هست آن موقع تازه ازدواج کرده بودم و این مسئله را هم به آنها گفتم و اعلام کردم که نمی توانم بیایم ولی آنها گفتند ما مشکلی نداریم، با همسرتان بیایید، خانواده تان را نیز ساپورت می کنیم.
به نظر، پیشنهاد مالی خیلی خوبی می آمد، چرا قبول نکردید به ترکیه بروید؟
- خب وقتی دیدم بدون این که من تمایلی به سناریو داشته باشم این اصرارها بیشتر شد، برایم سوالات زیادی پیش آمد و به این نتیجه رسیدم که این پیشنهاد اصلا خوب نیست.
از چه نظر؟
- ببین این پیشنهاد شاید برای یک بازیگری که اینجا برایش راه ها بسته است، کار خوبی ندارد و شاید اصلا نخواهد در این کشور زندگی کند، پیشنهاد خوبی باشد ولی داستان من کلا فرق می کرد. من انگلیس زندگی می کردم وخودم آمدم ایران. اگر می خواستم در کشور دیگری کار کنم، همان انگلیس می ماندم یا فوقش از این جا، به جایی که خانواده ام زندگی می کنند، بر می گشتم؛ اصلا چه نیازی بود به ترکیه بروم؟