نشريه فرانسوي به نام«فرانس پيس» نوشت كه تركيه، سوريه و روسيه در تلاشند تا خاورميانه را از دست آمريكا خارج كنند و لذا در تلاش ايجاد يك محور و ائتلاف جديد استراتژيك هستند.
روزنامه آرمان؛ سيد جلال ساداتيان *: نشريه فرانسوي به نام«فرانس پيس» نوشت كه تركيه، سوريه و روسيه در تلاشند تا خاورميانه را از دست آمريكا خارج كنند و لذا در تلاش ايجاد يك محور و ائتلاف جديد استراتژيك هستند.
اين خبر به نظر ميرسد بيشتر ذهنيت نويسندهاي باشد كه تمايل دارد تا طرفهاي غربي به ويژه آمريكا را نسبت به تحركات و تحولات اين منطقه حساس نموده آنان را به بازيهاي پيچيده و چند وجهي كه در سطوح مختلف اين منطقه وجود دارد وارد نمايد. اين نيت تركيه همگاني شده است كه آقاي رجب طیب اردوغان تمامي تلاش خود را به كار برد تا حداكثر بهرهبرداري از موج بهار عربي در سوريه را داشته باشد. با کنار رفتن دولت اسد و استقرار دولتي تحت نفوذ تركيه، او ميتوانست مجددا بخشي از امپراتوري عثماني را تحت نفوذ خود بگيرد.
اما نه تنها اين خواب آقاي اردوغان تعبير به صحت نشد، بلكه موقعيت خوب اقتصادي و سياسي تركيه را كه در چند سال دولت اسلامگرا در تركيه به دست آمده بود نيز در معرض خطر و اضمحلال قرار داد و كودتاي نافرجام در تركيه تلنگري جدي براي آقاي اردوغان بود تا از خواب غفلت و احتمالا غرور، بيدار شده به فكر حفظ دستاوردهاي تركيه در چند سال گذشته باشد. تركيه با بازگذاشتن مرز هايش به روي معارضان سوري، عملا راه را براي جريانات تكفيري و تروريستهايي كه از ناحيه عربستان تقويت و پشتيباني ميشدند، باز نمود تا آنان به شديدترين وجه چهره ضد بشري و خشونت طلب خود را درحوادثي كه در سوريه به وجود آوردند، به جهانيان نشان دهند.
اين امر وجهه سياسي و بينالمللي تركيه را زير سوال برد. با درگير شدن با روسيه و سقوط هواپيماي بمب افكن آن كشور، بازار گسترده روسيه را براي مدتي از دست داد. با درگير شدن با آمريكا و عدم همراهي اروپا و آمريكا از سياستهاي حمايتگرانه تركيه نسبت به گروههاي افراطي و تكفيري در سوريه، موقعيت سياسي و حتي اقتصادي آن كشور با اروپا و آمريكا دچار لطمه شديد شد. موضوع مهاجران سوري و باز كردن مرزها براي گسيل آنان به سمت اروپا، مشكلات جديدي براي اروپاييها از جمله خروج بريتانيا از اتحاديه اروپايي را به همراه داشت كه كدورتهاي جديدي براي اروپاييها نسبت به تركيه ايجاد كرد.
تقابل با ايران و روسيه نيز جزو لاينفك اين سياست بود، و طبيعتا نقار و ناراحتي بين اين كشورها را افزايش ميداد. حال اين نشريه فرانسوي مدعي شده است كه اصلاح رفتار گذشته آقاي اردوغان، پس از كودتاي نا فرجام اخير و انجام سفر به سن پترزبورگ و ديدار با آقاي ولاديمير پوتين و نيز پذيرش آقاي دكتر ظريف از ايران و مذاكره پيرامون تحولات مربوط به كودتا «كه ايران در نخستين ساعات، آن را محكوم نموده بود» و همچنين اعزام نخست وزير آن كشور به تهران به معني ورود به يك اتحاد و همكاري استراتژيك است. از تبعات اين استراتِژي آنكه نفوذ در سوريه و بقيه كشورهاي منطقه را به مقداري بسط دهند كه آمريكا از منطقه خارج شده و زمينه را براي محور استراتژيك جديد هموار سازد. اينگونه تحليلها به نظر ميرسد به خاطر عدم شناخت مسائل منطقه و حتي مشكلات فراوان تركيه در حل مشكلات فراواني است كه براي آن كشور ايجاد شده است. شدت تقابل با كردها در سوريه از سوئي و با كردهاي تركيه از سوي ديگر از اشتباهات آقاي اردوغان در ورود به مسائل سوريه ايجاد شد و در ادامه با لشكر كشي نظامي اخير به داخل خاك سوريه براي سركوب كردها، آن را شدت بخشيده نه تنها مشكلي را حل نميكند بلكه بر وخامت اوضاع خواهد افزود.
حال شما تصور ميكنيد كشوري با چنين شرايط و موقعيت و آن عملكرد و ويرانيهايي كه در سوريه به جا گذاشته در شرايطي هست كه با روسيه، كه او هم اهداف چند وجهي خود را در اين منطقه دنبال ميكند، و با ايران، كه به دليل اهداف خود، درگير مسائل سوريه و منطقه شده است، وارد يك هم پيماني راهبردي و استراتژيك شود و آن هم هدفي نظير بيرون كردن آمريكا از اين منطقه كه خود مستلزم چالشها و درگيريهاي وسيع و چند وجهي است؟ تحولات سريع اين منطقه آزمون خوبي براي سنجش درستي اين ادعا خواهد بود.