شرایط بازار کار در ایران بدتر شده و امروز جوانان بسیاری حتی با مدارک تحصیلی کارشناسی ارشد و دکترا نیز بیکار مانده و برای اشتغال با چالشهای جدی مواجه هستند.
مهر: بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی ۳ قفله شده و نبود شغل حتی به مقطع دکترا هم رسیده تا جایی که برخی برای نجات خود از بیکاری مجبور شدهاند به مشاغلی رو بیاورند که هیچ نسبتی با تحصیلات آنها ندارد.
در حالی که اگر از دهه های قبل دسته بندی جوانان برای ورود به بیش از ۶۰۰ رشته شغلی شناخته شده انجام می شد، امروز همه به دنبال چند شغل خاص، پشت میزنشینی، دکتر و مهندس شدن و مانند آن نبودند و اساسا لازم نبود تا همه افراد به دانشگاه بروند. چگونه می توان پذیرفت کشور سیستم آموزشی داشته باشد اما در دوره های مدرسه و دانشگاه، مسئولیتی در قبال استعدادیابی، کارآفرین پروری، بررسی و دسته بندی افراد بر اساس توانمندی ها، ایجاد مراکز متعدد مهارتی و حرفه آموزی و مانند آن نداشته باشد؟
دستکم ۲.۶ میلیون خارجی سالهاست در بازار کار ایران حضور دارند که تنها بخش اندکی از آنها مجوز کار دریافت میکنند، با این حال در سال ۲۰۱۵ توانستهاند ۲۴۱ میلیون دلار ارز از کشور خارج کنند. این مسئله و بی توجهی سیاست گذاران نسبت به حضور میلیونی افاغنه در ایران باعث شده تا روند مهاجرت غیرقانونی آنها به داخل ایران تشدید شده و طبق آخرین برآورد صورت گرفته جمعیت آنها به ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر برسد. آنها تقریبا آزادانه در ایران حضور داشته، کار می کنند، تشکیل خانواده می دهند و پول در می آورند.
با وجود شناسایی ۶۲۴۱ رشته شغلی در ایران و ۲۳ الگو در این زمینه، نتایج یک پرسش از دانشجویان در شرف فارغ التحصیلی نشان می دهد که خواسته اول شغلی حدود ۸۱.۲ درصد آنها استخدام و پشت میزنشینی است.
در دنیا حدود ۱۵ هزار شغل وجود دارد ولی در خاورمیانه ممکن است به دلیل مسائل اخلاقی بسیاری از کارهایی که در غرب رسما به عنوان شغل شناخته می شوند در اینجا شغل نباشند. در ایران در حال حاضر ۶ هزار و ۲۴۱ رشته شغلی داریم، اما اگر از جوانان سوال شود، در بهترین حالت تنها ۱۰۰ شغل را می شناسند.
زمزمههایی برای انجام جراحی بزرگ در نظام آموزشی کشور پس از چند دهه آموزش تئوریک به گوش میرسد و تغییر شرایط جذب بازار کار باعث شده تا امروز هزاران نفر برای کسب مهارتهای شغلی اقدام کنند.
مقامات کارگری معتقدند ادامه شکاف و نابرابری دستمزدها با هزینهها و مخارج خانوار باعث ریزش مداوم نیروی کار به زیر خط فقر شده و امروز رضایت شاغلان از حقوق و دستمزد تقریبا صفر درصد است.
سالها اداره دستوری اقتصاد و صدور فرمان باعث نابودی فرصتهای پیدا و پنهان کشور شده و شهامت کارآفرینان در انجام حرکتهای بزرگ را از بین برُده و آنها همیشه منتظر دستور جدید از سوی دولت هستند!
در حالی که وزارت کار میگوید برنامهای برای حذف یارانه کارگران ندارد، اما اشتباهات صورت گرفته در حذف یارانه برخی افراد مشمول، باعث ایجاد نگرانیهایی در طبقات کم درآمد جامعه شده است.