«ماهیت فکری تشکیلاتهای فرقهای که البته ماهیت تروریستی نیز دارند نهایتا به افکار التقاطی و البته اجبار رهبر فرقه ختم می شود. نکته مهم در بررسی جریان های فرقه ای در این است که آنها پس از مرگ مدیر و رهبرشان هیچگاه بصورت یکپارچه در نیامده و به شاخههای مختلفی تقسیم می شوند چرا که سودای ریاست و قدرت در فرقه ها نکته ای قابل تاملی است.
در عین حال مدیران فرقه ها همواره تلاش می کنند افرادی را در کنار خود نگه دارند که ضمن بی خطر بودن برای ایشان ،برای اهداف مد نظر مدیر دست به هر کاری بزنند،از قتل و ترور گرفته تا شکنجه و تجاوز.
گروهک منافقین نیز بعنوان یک تشکیلات فرقه ای همواره از این حیث خارج نبوده و ضمن اینکه رجوی هر بلایی را که اراده می کرد بر سر اعضای گروه می آورد.
مهدی ابریشمچی از جمله این افراد به حساب می اید که با پذیرش ننگ ازدواج تشکیلاتی همسرش را به رجوی تقدیم می کند و پس از آن رفتار خشونت باری را در درون سازمان به نمایش گذاشت.
در نمایش شخصیتی همچون ابریشمچی باید به پای سخنان جداشده های منافقین نشست،متن زیر به یادداشت یکی از جداشده های منافقین درباره ابریشمچی اختصاص دارد:
در کنار مسعود و مریم رجوی تعداد زیادی از مسئولان و فرماندهان سازمان هستند که حقیقتا جرمشان از رجوی ها کمتر نیست و در بعضی از موارد بیشتر هم هست! این جمله من به این مفهوم نیست که بخواهم از بار گناه مریم و مسعود رجوی ذره ای کم کنم اتفاقا برعکس منظور من اینست که دست پرورده های رجوی میتوانند در بعضی نقاط از خود آنها هم منافق تر و بد ذات تر شوند!