تهرانی نیوز - پايگاه اطلاع رسانی تهرانی نيوز

[نسخه مخصوص چاپ ]

SHAHRDARINEWS.COM


۷ کشف به‌ظاهر بی‌فایده که دنیا را دگرگون کرد
تاريخ خبر: شنبه، 17 آبان 1404 ساعت: 14:01

 بسیاری از فناوری‌های سرنوشت‌ساز، از ام‌آرآی تا ویرایش ژن، ریشه در کنجکاوی‌های علمی به‌ظاهر بی‌فایده دارند. اما این مسیر چگونه پیموده شده است؟


به گزارش ایسنا، به نقل از زومیت، تصور کنید یک روز صبح، دانشجویی جوان در پارک با احتیاط از کنار خرس‌ها می‌گذرد تا از چشمه‌های آب گرم در حال جوشیدن نمونه‌برداری کند. یا گیاه‌شناسی در قرن نوزدهم، با تعجب به بلورهای عجیبی که از هویج استخراج کرده، خیره شده است. این صحنه‌ها شاید بی‌ارتباط و حتی بی‌فایده به نظر برسند، اما مسیر تاریخ فناوری و پزشکی را برای همیشه تغییر دادند.

چنین روایت‌هایی امروز بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارند. به‌نقل‌از نشریه نیچر، دولت ایالات متحده تحت ریاست جمهوری دونالد ترامپ در حال کاهش شدید بودجه‌ی تحقیقات علمی است. با لغو هزاران کمک‌هزینه‌ی تحقیقاتی و پیشنهاد کاهش ۳۶ درصدی بودجه‌ی توسعه و پژوهش غیردفاعی، زنگ خطر برای آینده‌ی نوآوری به صدا درآمده است. این پژوهش‌هایی که هدفشان صرفاً گسترش دانش است، شاید به راحتی مورد تمسخر قرار گیرند، اما تاریخ نشان داده که موتور اصلی رشد اقتصادی و پیشرفت بشر هستند.

تاریخ علم نشان می‌دهد که بسیاری از بزرگ‌ترین دستاوردهای بشر از دل همین پژوهش‌های بنیادی برخاسته‌اند؛ تحقیقاتی که در زمان خود بی‌ثمر به نظر می‌رسیدند، اما بعدها مسیر علم، صنعت و زندگی روزمره‌ی ما را برای همیشه تغییر دادند. در ادامه به چند نمونه از این دست اشاره خواهیم کرد.

از چشمه‌های جوشان تا صحنه‌ جرم

تابستان ۱۹۶۶، هادسون فریز، دانشجوی جوان دانشگاه ایندیانا که در کابینی کوچک در پارک یلواستون زندگی می‌کرد، برای میکروبیولوژیستی به نام توماس براک، نمونه‌هایی را از باکتری‌های چشمه‌های آب گرم برداشت می‌کرد که هم خطرناک بود و هم طاقت‌فرسا. او هر روز میان مه و بخار چشمه‌ها می‌گشت، در حالی که صدای خرس‌ها و گردشگران اطرافش را پر کرده بود. روزی از همان روزها، از چشمه‌ای به نام ماشروم باکتری‌هایی زردرنگ پیدا کرد که در آب تقریباً جوشان زنده مانده بودند. خودش بعدها گفت: «چیزی را می‌دیدم که هیچ‌کس پیش از من ندیده بود. هنوز هم وقتی یاد آن لحظه می‌افتم، مو به تنم سیخ می‌شود.»

سه سال بعد، فریز و براک باکتری تازه‌ای معرفی کردند و نامش را ترموس آکواتیکوس گذاشتند؛ موجودی که در دمای ۷۰ درجه سانتی‌گراد رشد می‌کرد. آن‌ها در سال ۱۹۷۰ آنزیمی از این باکتری جدا کردند که می‌توانست در دمای ۹۵ درجه قندها را متابولیزه کند. چند سال بعد، گروهی از پژوهشگران دانشگاه سینسیناتی آنزیم دیگری از همین باکتری استخراج کردند: دی‌ان‌ای پلی‌مراز، آنزیمی که قادر بود در دمای بالا، مولکول‌های جدید دی‌ان‌ای بسازد.

این کشف ساده زمینه‌ساز یکی از انقلابی‌ترین فناوری‌های زیست‌مولکولی بود. در دهه ۱۹۸۰، کاری مولیس با استفاده از همین آنزیم که بعدها به نام تاک پلیمراز یا پلیمراز مقاوم به حرارت شناخته شد، روشی را ابداع کرد که علم ژنتیک را متحول ساخت: واکنش زنجیره‌ای پلیمراز یا پی‌سی‌آر. این روش امکان تکثیر سریع و انبوه دی‌ان‌ای را فراهم کرد و چون در آن از حرارت بالا استفاده می‌شد، فقط آنزیمی مثل تاک می‌توانست در چنین شرایطی دوام بیاورد.

امروز، پی‌سی‌آر (PCR) ابزار اصلی تشخیص‌های پزشکی، شناسایی سرطان‌ها، بررسی سازگاری اهداکنندگان عضو با گیرندگان و حتی ژنتیک جنایی است؛ همان فناوری شگرفی که رد پای مجرمان را در صحنه‌ی جرم آشکار می‌کند.

فیزیک باطنی و نجات جان انسان‌ها

تصویربرداری تشدید مغناطیسی یا به‌اختصار، ام‌آرآی (MRI) اکنون از پایه‌های تشخیص پزشکی است؛ روشی که بدون تابش یا جراحی، ساختار درونی بدن را با دقتی خیره‌کننده نشان می‌دهد. اما داستان آن از آزمایش‌های نظری دهه ۱۹۳۰ آغاز شد، زمانی که فیزیکدانان در حال مطالعه‌ی ویژگی‌های «باطنی» ذرات اتمی بودند؛ پژوهش‌هایی که چندان کاربردی به نظر نمی‌رسیدند. بااین‌حال، همین درک عمیق از نحوه‌ی واکنش هسته‌های اتمی به میدان‌های مغناطیسی، دهه‌ها بعد به دانشمندان امکان داد تا ابزاری بسازند که بدون تابش‌های مضر، تصاویری دقیق از اندام‌های داخلی بدن تهیه می‌کند.

ایزیدور رابی، فیزیکدان آمریکایی و همکارانش با عبور پرتوهای هسته‌ای از میدان مغناطیسی، دریافتند که پروتون‌ها و نوترون‌ها بسته به جهت چرخششان، سطوح انرژی متفاوتی دارند. این پدیده اساس تشدید مغناطیسی هسته‌ای (NMR) را شکل داد. رابی برای کشف این اصل، جایزه نوبل فیزیک ۱۹۴۴ را دریافت کرد. ابتدا از ان‌ام‌آر فقط برای تعیین ساختار مولکول‌ها در شیمی استفاده می‌شد، اما از دهه ۱۹۷۰، دانشمندان فهمیدند که همین پدیده می‌تواند برای تصویربرداری از بافت‌های زنده نیز به کار رود. نتیجه، تولد ام‌آرای بود؛ اختراعی که پاول لاتربر و پیتر منسفیلد را در سال ۲۰۰۳ به جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی رساند.

ریشه‌های هویج، بلورهای سرکش و تلویزیون

گاهی حتی یک هویج هم می‌تواند الهام‌بخش تحولی جهانی شود. در سال ۱۸۸۸، فریدریش رینیتزر، گیاه‌شناس اتریشی، هنگام مطالعه‌ی ترکیبات استخراج‌شده از ریشه هویج، به ماده‌ای برخورد که رفتار عجیبی داشت: در گرما خاصیت انجمادش را از دست می‌داد، اما رنگش را حفظ می‌کرد. او نتایجش را برای اوتو لمان، فیزیکدان آلمانی، فرستاد و لمان با میکروسکوپ حرارتی خود مشاهده کرد که این مواد نه کاملاً جامدند و نه کاملاً مایع، بلکه چیزی میان آن دو هستند. او نامشان را «کریستال‌های مایع» گذاشت.

دهه‌ها طول کشید تا جامعه‌ی علمی این مفهوم را بپذیرد، زیرا با طبقه‌بندی سنتی ماده در تضاد بود. تا اینکه در دهه ۱۹۶۰، پژوهشگران آمریکایی دوباره به سراغ این پدیده رفتند و در سال ۱۹۶۸ نخستین نمایشگر مسطح مبتنی بر کریستال مایع را ساختند که نقطه‌ی آغاز تلویزیون‌های صفحه‌تخت امروزی بود. اما کاربرد کریستال‌های مایع بسیار فراتر از نمایشگرهاست: در دوربین‌ها، میکروسکوپ‌ها، مواد هوشمند، رباتیک و حتی فناوری‌های ضدجعل نیز به کار می‌رود.

از مرداب‌های نمکی تا قیچی ژنتیکی

علم گاهی با جرقه‌ای کوچک آغاز می‌شود و مسیرش تا انقلاب جهانی ادامه می‌یابد. فناوری کریسپر (CRISPR)، ابزاری برای ویرایش دقیق ژن‌هاست؛ چیزی شبیه قیچی مولکولی که می‌تواند ژنوم را با دقتی بی‌سابقه برش دهد. این فناوری اکنون امید تازه‌ای برای درمان بیماری‌های ژنتیکی، از کم‌خونی داسی‌شکل تا نقص‌های ایمنی و اختلالات متابولیکی، ایجاد کرده است. در سال ۲۰۲۰، امانوئل شارپنتیه و جنیفر دودنا برای ابداع این فناوری جایزه‌ی نوبل شیمی را دریافت کردند.

اما مسیر کشف کریسپر هم از دل پژوهشی به ظاهر بی‌اهمیت در برکه‌های نمک آلیکانته آغاز شد. در سال ۱۹۸۹، فرانسیسکو موییکا، میکروبیولوژیست، هنگام مطالعه‌ی باکتری‌های زنده در محیط‌های شور متوجه توالی‌هایی تکرارشونده در ژنوم آن‌ها شد. او فقط می‌خواست بداند چگونه این موجود می‌تواند در شرایط فوق‌العاده شور زنده بماند.

اما بعدها، موییکا دریافت که توالی‌ها نه‌تنها در باکتری‌های دیگر نیز وجود دارند، بلکه حاوی بخش‌هایی از دی‌ان‌ای ویروس‌هایی هستند که پیش‌تر به این میکروب‌ها حمله کرده بودند. او نتیجه گرفت این سازوکار نوعی سیستم ایمنی تطبیقی در باکتری‌هاست، نوعی «حافظه ژنتیکی» که به نسل‌های بعدی توان مقاومت در برابر همان ویروس‌ها را اعطا می‌کند.

این کشف سنگ‌بنای فناوری انقلابی شد که دودنا و شارپنتیه سال‌ها بعد آن را مهار کردند تا بتواند دی‌ان‌ای را در نقاط مشخص برش دهد و ژن‌ها را بازنویسی کند. انقلاب کریسپر هم در همان نقطه آغاز شد؛ انقلابی که امروز به درمان بیماری‌های ژنتیکی، اصلاح محصولات کشاورزی و حتی مطالعه‌ی منشأ حیات کمک می‌کند.

کاهش وزن با الهام از مارمولک

گاهی الهام علمی از جایی بسیار غیرمنتظره می‌آید؛ مثلاً از یک مارمولک سمی. داروهای کاهش وزن و دیابت مانند اوزمپیک و ویگووی که این روزها جهان را تسخیر کرده‌اند، درواقع ریشه در زهر مارمولک آمریکایی «هیلا مانستر» یا هیولای هیلا دارند. در دهه‌ی ۱۹۸۰، اسوتلانا مویسوف، شیمی‌دان، دریافت مولکولی به نام GLP-1 که در روده‌ی انسان تولید می‌شود، انسولین را افزایش و قند خون را کاهش می‌دهد، اما عمر کوتاه این مولکول مانع کاربرد دارویی آن بود.

در همین نقطه بود که مارمولک‌ها وارد داستان شدند. در دهه‌ی ۱۹۹۰، دانشمندان در زهر هیلا مانستر پپتیدی به نام Exendin-4 یافتند که عملکردی مشابه GLP-1 داشت، اما بسیار پایدارتر بود. دنیل دراکر، پژوهشگر دانشگاه تورنتو، با الهام از آن دارویی به نام اکسناتید را ابداع کرد که در سال ۲۰۰۸ به بازار آمد و نه‌تنها دیابت نوع ۲ را کنترل می‌کرد، بلکه به کاهش وزن چشمگیر نیز منجر می‌شد. از آن زمان، داروهای جدیدی موسوم به «آگونیست‌های گیرنده‌ی GLP-1» تولید و به پدیده‌ی قرن در دنیای پزشکی و سلامت بدل شده‌اند.

گل‌های ارغوانی و انقلاب دارویی

گاهی یک گل ساده راه را برای کشف درمان‌های پیچیده هموار می‌کند. در دهه‌ی ۱۹۹۰، ریچارد یورگنسن و تیمش در کالیفرنیا قصد داشتند با افزودن نسخه‌ی اضافی از ژن رنگ‌دانه، رنگ گل اطلسی ارغوانی را تیره‌تر کنند. اما برعکس، گل‌ها سفید شدند و هیچ‌کس دلیلش را نمی‌دانست. بعدها، مشخص شد که ورود نسخه‌ی اضافی از ژن باعث خاموش‌شدن همان ژن می‌شود؛ پدیده‌ای که بعدها با نام تداخل آران‌ای (RNAi) شناخته شد.

در سال ۱۹۹۸، اندرو فایر و کریگ ملو از دانشگاه‌های استنفورد و ماساچوست، مکانیسم دقیق آن را کشف کردند: رشته‌های دوگانه‌ی آران‌ای می‌توانند آران‌ای پیام‌رسان (mRNA) را تخریب و از تولید پروتئین جلوگیری کنند. این یافته در سال ۲۰۰۶ برای آن‌ها جایزه‌ی نوبل فیزیولوژی یا پزشکی را به ارمغان آورد و راه را برای نسل تازه‌ای از داروها هموار کرد؛ داروهایی مانند فیتوسیران (Fitusiran) که امروز در درمان هموفیلی و بیماری‌های ژنتیکی خونی به کار می‌روند.

قدمت شهاب‌سنگ‌های باستانی و هوایی پاک‌تر

در دهه‌ی ۱۹۵۰، کلر پاترسون، زمین‌شیمی‌دان جوان، درگیر معمایی به ظاهر کوچک بود. اما همین مسئله در نهایت جان میلیون‌ها انسان را از آلودگی سرب نجات داد.

پاترسون قصد داشت سن سنگ‌ها و شهاب‌سنگ‌ها را با استفاده از فروپاشی رادیواکتیو اورانیوم و توریم محاسبه کند؛ عناصری که در گذر میلیاردها سال به ایزوتوپ‌های مختلف سرب تبدیل می‌شوند. او با سنجش نسبت این ایزوتوپ‌ها، می‌توانست سن واقعی شهاب‌سنگ‌ها را تخمین بزند. اما مشکل بزرگی وجود داشت: سرب همه‌جا بود؛ در هوا، آب، ابزار آزمایشگاهی و حتی روی پوست انسان‌ها.

پاترسون که در مؤسسه فناوری کالیفرنیا در پاسادنا کار می‌کرد، با محیطی مواجه شد که هوا در آن به‌شدت آلوده بود. کالیفرنیا در حوضه‌ای بسته قرار دارد، بنابراین آلودگی سخت از بین می‌رود. پاترسون برای حل این مشکل، نخستین «آزمایشگاه تمیز» دنیا را ساخت؛ فضایی که تمام هوای ورودی در آن فیلتر می‌شد تا هیچ ذره‌ای از آلودگی در نمونه‌ها باقی نماند.

در نهایت، پاترسون موفق شد سن دقیق شهاب‌سنگ «کنیون دیابلو» را محاسبه کند، همان شهاب‌سنگی که دهانه‌ی معروف آریزونا را ایجاد کرد. نتایج نشان داد این شهاب‌سنگ و دیگر نمونه‌ها حدود ۴٫۵۵ میلیارد سال قدمت دارند. پیشتر تصور می‌شد زمین و شهاب‌سنگ‌ها هم‌زمان شکل گرفته‌اند، بنابراین داده‌ها به دانشمندان امکان داد سن زمین را هم با دقتی بی‌سابقه تعیین کنند. پاترسون یافته‌هایش را ابتدا در کنفرانسی در سال ۱۹۵۳ ارائه کرد و سپس، در سال ۱۹۵۶ منتشر نمود و بدین ترتیب، یکی از بزرگ‌ترین معماهای علمی بشر حل شد.

اما پاترسون به پرسشی تازه رسید: این همه سرب در هوا از کجا آمده است؟

مطالعات او نشان داد که منبع اصلی، بنزین سرب‌دار است. او به همراه میسونوبو تتسوموتو، زمین‌شیمی‌دان، در مقاله‌ای در سال ۱۹۶۳ ثابت کرد که مقادیر سرب در اقیانوس‌ها و یخ‌های قطبی نسبت به گذشته‌ی زمین به‌طرز چشمگیری افزایش یافته است. این یافته‌ها صنعت سرب را در موقعیتی تدافعی قرار داد. تولیدکنندگان بنزین و صنایع مرتبط، سال‌ها با نتایج او مقابله کردند، اما شواهد پاترسون انکارناپذیر بود و در نهایت، منجر به ممنوعیت جهانی بنزین سرب‌دار شد؛ اقدامی که برآورد می‌شود هر سال جان میلیون‌ها نفر را حفظ کرده و هزینه‌ی سلامت عمومی را میلیاردها دلار کاهش داده است.

همانطور که خواندید، علم همیشه از مسیرهای مستقیم و پیش‌بینی‌پذیر به مقصد نمی‌رسد. پیشرفت علم اغلب از دل کنجکاوی‌های کوچک، تصادف‌های الهام‌بخش و پشتکار خستگی‌ناپذیر زاده می‌شود. این دستاوردها فقط ابزارهای تازه‌ای برای پزشکی یا فناوری نمی‌سازند، بلکه راهی برای درک ژرف‌تر جهان و بهبود کیفیت زندگی انسان‌ها می‌گشایند که گواهی روشن بر قدرت علم در شکل‌دادن به آینده‌ی بشر است. در نهایت، هر کشف علمی نه‌تنها پاسخی به یک پرسش، بلکه گامی برای ساخت آینده‌ای سالم‌تر، هوشمندتر و انسانی‌تر است.