متهم بعد از بازداشت ادعا کرد عاشق دختر جوان شده بود اما آن دختر بعد از گرفتن پول‌ زیر قول ازدواج زد و حاضر نشد پول‌ها را پس بدهد.

 

زمستان سه سال قبل جسد خونین دختر جوانی در یک ساختمان نیمه‌کاره پیدا شد. شواهد نشان می‌داد این دختر با ضربات متعدد چاقو کشته شده است. جنازه دختر ناشناس به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس به بررسی پرداخت. دو روز از این ماجرا گذشته بود که خانواده‌ای به پلیس آگاهی مراجعه کردند و از ناپدید شدن دخترشان به نام شیرین خبر دادند. نشانه‌هایی که آنها از دخترشان ارائه دادند با نشانه‌های قربانی مطابقت داشت. به این ترتیب به سردخانه پزشکی قانونی رفتند و جنازه دخترشان را تحویل گرفتند.

 

پلیس با بررسی تماس‌های تلفنی دختر جوان به رابطه او با یک مرد افغان به نام سعید پی برد و به ردیابی او پرداخت اما سعید که تا چند روز قبل در ساختمان نیمه‌ساز کارگر بود همزمان با کشته شدن دختر جوان به محل نامعلومی گریخته بود.

 

به این ترتیب فرضیه جنایت از سوی سعید  قوت گرفت و او یک هفته بعد ردیابی و بازداشت شد.

 

مرد جوان به قتل اعتراف کرد و در تشریح جزئیات ماجرا گفت: چندماه قبل با شیرین در خیابان آشنا شدم. به او گفتم افغان هستم و در ساختمان نیمه‌ساز کار می‌کنم. او هم قبول کرد با هم رابطه دوستانه داشته باشیم. شیرین در این هشت ماه حدود ۲۸ میلیون تومان به بهانه‌های مختلف از من پول گرفت. ما با هم قرار ازدواج گذاشته بودیم و قرار بود به زودی به خواستگاری‌اش بروم اما یکباره از ازدواج با من منصرف شد. او می‌گفت خودش کار مناسبی پیدا کرده و ماهانه دو میلیون تومان حقوق دارد. به همین خاطر دلیلی برای ازدواج با من ندارد. او می‌خواست رابطه دوستانه‌اش را با من به هم بزند.

 

این مرد ادامه داد: من بارها از او خواستم اجازه دهد به خواستگاری‌اش بروم اما قبول نکرد. به همین خاطر یک روز او را به ساختمان نیمه‌ساز دعوت کردم. با او جدی صحبت کردم و خواستم ۲۸ میلیون تومان مرا پس دهد، در غیر این صورت او را می‌کشم. او با خونسردی جوابم را داد و گفت هر کاری می‌خواهم انجام بدهم. رفتارهای سرد او باعث شد کنترل اعصابم را از دست بدهم و با چاقو به جانش بیفتم. چند ضربه چاقو به او زدم ولی وقتی غرق خون روی زمین افتاد و جان سپرد پشیمان شدم. من خیلی ترسیده بودم. به همین خاطر وسایلم را جمع و ساختمان نیمه‌ساز را ترک کردم. قصد داشتم به افغانستان برگردم که دستگیر شدم.

 

مرد افغان به بازسازی صحنه جرم پرداخت و پرونده‌اش برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

 

متهم در حالی در دادگاه از خود دفاع کرد که اولیای دم برای او حکم قصاص خواستند.

 

در این جلسه سعید به تشریح ماجرا پرداخت و گفت: چند سال قبل با سختی زیاد برای پیدا کردن کار به ایران آمدم. شبانه‌روز در ساختمان نیمه‌ساز کار می‌کردم تا توانستم پولی پس‌انداز کنم. می‌خواستم همین جا ازدواج کنم و زندگی‌ام را سر و سامان دهم که با شیرین آشنا شدم و به او دل باختم. به همین خاطر همه پس‌اندازم را به او دادم؛ اما او یکباره زیر حرف‌هایش زد و گفت از ازدواج با من منصرف شده است.

 

متهم ادامه داد: تلاش کردم رابطه‌ام را با او ادامه دهم اما قبول نکرد. به همین خاطر خواستم پول‌هایم را پس دهد؛ اما او باز هم قبول نکرد. به همین خاطر عصبانی شدم و او را کشتم. اما من واقعاً عاشق این دختر بودم و نمی‌خواستم کشته شود.

 

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.