تهرانی نیوز - پايگاه اطلاع رسانی تهرانی نيوز

[نسخه مخصوص چاپ ]

SHAHRDARINEWS.COM


اقدام عجیب عروس برای گرفتن ارث از پدرشوهرش
تاريخ خبر: يکشنبه، 25 دی 1401 ساعت: 08:27

 شهروندآنلاین: چند وقت پیش مردی برج‌ساز و ثروتمند به پلیس مراجعه کرد و خبر از سرقت اموالش را داد. او در این‌باره به ماموران گفت: «وقتی با همسر و پسرم از سفر برگشتیم متوجه به‌هم ریختگی خانه شدیم. به سرعت وارد اتاق شدم و فهمیدم که اموال داخل گاوصندوقم سرقت شده است. من گاوصندوقم را داخل دیوار کار گذاشته بودم. داخلش ۳میلیارد تومان پول و طلا بود. سارقان همچنین تابلوی فرش‌های نفیس و گرانقیمت خانه و لپ‌تاپ و تبلتم را هم دزدیده‌اند.»

لو دادن راز سرقت به زبان کودکانه

اقدام عجیب عروس برای گرفتن ارث از پدرشوهرش
 
با اعلام این شکایت، موضوع در دستور کار ماموران پلیس قرار گرفت و تلاش درخصوص این پرونده آغاز شد. ماموران پلیس در ابتدا به بررسی دوربین‌های مداربسته خانه پرداختند. سارقان با نقاب و کلاه وارد این خانه شده بودند. موضوع عجیب این بود که دو سارق این خانه که مرد بودند، با کلید وارد شده و مستقیم به سراغ گاوصندوق رفتند. گویا از قبل، آن خانه را می‌شناختند. برای همین احتمال سرقت از سوی یک آشنا قوت گرفت. با این حال هیچ ردی از دو سارق پیدا نشد و چهره‌شان هم مشخص نبود. درحالی‌که تجسس‌ها در این خصوص ادامه داشت، بار دیگر مرد برج‌ساز به پلیس مراجعه کرد و این، راز سرقت خانه‌اش را لو داد.
 
او در این خصوص به ماموران گفت: «مطمئنم که عروسم دست به این سرقت زده است. چراکه دختر هفت‌ساله‌اش در میهمانی خانوادگی، مادرش را لو داد. نوه هفت‌ساله‌ام وقتی همه فامیل در خانه ما دور هم جمع شده بودند به من گفت که مادرش تلفنی در مورد دزدی با چند نفر صحبت کرده است. ما وقتی در آن میهمانی داشتیم در مورد دزدی از خانه‌ام صحبت می‌کردیم، نوه‌ام، مادرش را لو داد. پسرم سه سال پیش فوت کرد و عروسم بعد از مرگ پسرم با ما اختلاف داشت. مشخص بود که از ما کینه به دل دارد. برای همین مطمئنم که دست به این سرقت زده است.»
 
اعتراف به استخدام سارق حرفه‌ای
 
با این اظهارات، پلیس به سراغ عروس خانواده رفت و او را دستگیر کرد. این زن نیز تحت بازجویی قرار گرفت و در نهایت به سرقت از خانه پدرشوهرش اعتراف کرد. او کینه از پدرشوهرش را انگیزه خود از این سرقت اعلام کرد. همچنین با اطلاعاتی که این زن در اختیار تیم تحقیق قرار داد، دو سارق اجیرشده نیز شناسایی و دستگیر شدند. در نهایت با قرار قانونی هر 3مجرم در اختیار ماموران اداره آگاهی تهران قرار گرفتند.
 
این زن که دو فرزند سه و هفت ساله دارد، هنوز هم باورش نمی‌شود که به‌خاطر دختر کوچکش به این زودی لو رفته و دستگیر شده است. او ماجرای دزدی عجیبش از پدرشوهرش را روایت می‌کند:
 
چرا از پدرشوهرت کینه به دل داشتی؟
 
چون او چند وقت قبل اموالش را بین دو برادر شوهرم تقسیم کرد. ولی هیچ سهم ارثی به من و بچه‌هایم نداد. شوهر من سه سال قبل به‌خاطر تصادف جانش را از دست داد. طبق قانون چون پسرش زودتر از پدرش فوت شده است، هیچ ارثی به او تعلق نمی‌گیرد. من هم که دیدم دستم بسته است و حتی از لحاظ قانونی هم نمی‌توانم این موضوع را پیگیری کنم، تصمیم به سرقت گرفتم.
 
سارقان را چطور اجیر کردی؟
 
یک روز که در جمع دوستانم بودم و از مشکلاتم گفتم، دوستم به من پیشنهاد داد برای گرفتن سهم ارثیه از خانه پدرشوهرم سرقت کنم. او با حرف‌هایش مرا وسوسه کرد. چراکه واقعا این پول، حق من و بچه‌هایم بود. من با بدبختی کار و هزینه زندگی‌مان را تامین می‌کردم. باید هرطور شده حق بچه‌هایم را از شوهرم می‌گرفتم. این انصاف نبود که چون شوهرم فوت شده است، نباید هیچ پولی به‌عنوان ارثیه به او تعلق بگیرد. برای همین وقتی دوستم این پیشنهاد را داد من هم قبول کردم. او این دو سارق سابقه‌دار را به من معرفی کرد.

برای انجام این سرقت چکار کردی؟
 
از روی دسته کلید پدرشوهرم یکی ساختم. آن را تحویل سارقان دادم. رمز و محل گاوصندوق را هم به آنها گفتم. چون رمز گاوصندوق را از قبل بلد بودم. آنها هم به آن خانه رفتند و قول دادند بدون هیچ اشتباهی این سرقت را انجام دهند.

در ازایش چه مبلغی به آنها پرداخت کردی؟
 
بخشی از پول را به آنها پرداخت کردم. خودم هم بقیه پول را برداشتم و می‌خواستم یک زندگی راحت داشته باشم که نشد.
 
فکر نمی‌کردی شناسایی و دستگیر می‌شوی؟
 
اصلا فکرش را هم نمی‌کردم که دخترم مرا لو بدهد. یعنی فکرش را هم نمی‌کردم که دخترم حرف‌های مرا شنیده باشد. گویا او هنگامی که من داشتم با سارقان صحبت می‌کردم، حرف‌هایم را شنیده و مرا لو داده است وگرنه امکان نداشت که لو بروم. من فقط می‌خواستم حقم را از این خانواده بگیرم. نمی‌توانستم با دو بچه به سختی زندگی کنم، درصورتیکه خانواده شوهرم در رفاه کامل بودند.
 
پدرشوهرت هیچ پولی به تو پرداخت نمی‌کرد؟
 
پدرشوهرم فقط کمی پول به‌عنوان خرجی آن هم برای بچه‌هایم پرداخت می‌کرد. دیگر هیچ پولی به ما نداد.