تهرانی نیوز - پايگاه اطلاع رسانی تهرانی نيوز

[نسخه مخصوص چاپ ]

SHAHRDARINEWS.COM


ماجرای جاسازِ «گل» زیر نیمکت‌های مدرسه!
تاريخ خبر: سه شنبه، 21 تير 1401 ساعت: 08:36

 روزنامه شرق در گزارشی موضوع شیوع اعتیاد در بین دانش آموزان را بررسی کرده است.

 
ماجرای جاسازِ «گل» زیر نیمکت‌های مدرسه!
 
در این گزارش می‌خوانیم:
 
«2.1 درصد از جمعیت دانش‌آموزان درگیر اعتیاد هستند و برخلاف بزرگسالان «الگوی شماره یک» مصرف مواد مخدر در میان کودکان و نوجوانان ایرانی «گل و حشیش» است»؛ این آخرین آماری بود که مدیرکل دفتر تحقیقات و آموزش ستاد مبارزه با مواد مخدر اعلام کرد.
 
همچنین طبق گفته‌های سعید صفاتیان، تحلیلگر اعتیاد، سن مصرف مواد مخدر در دانش‌آموزان به 16 سال رسیده و تمایل به مصرف گل و مشروبات الکلی در دختران افزایش پیدا کرده و دلیل آن قیمت پایین و دسترسی آسان دانش‌آموزان به مخدر گل است. گزارش‌های میدانی خبرنگار «شرق» هم این گفته‌ها را تأیید می‌کند. این گزارش روایت برخی از دانش‌آموزانی است که هم مشروبات الکلی را تجربه کرده‌اند و هم گل می‌کشند.
 
حول و حوش پنج عصر است، پسرها گوشه‌ای سرسبز را که از تابش آفتاب تند تابستان در امان مانده، انتخاب کرده و دور هم نشسته‌اند. گروهشان از پنج نفر بیشتر نمی‌شود. هرازگاهی یکی، دو نفر می‌آیند، احوالپرسی می‌کنند، کمی حرف می‌زنند و می‌روند. گاهی بلند می‌خندند و چند دقیقه بعد سر موضوعی صدایشان بالا می‌رود و دوباره به حالت قبل بر‌می‌گردند. از ظاهرشان مشخص است که هنوز دبیرستان را تمام نکرده‌اند. دست دو نفر از این گروه پنج‌نفره سیگار است و مشغول صحبت‌کردن هستند.
 
جلو می‌روم، با دیدن یک غریبه همه ساکت می‌شوند و خیره نگاه می‌کنند. می‌گویم خبرنگار هستم و برای یک گزارش نیاز دارم با چند دانش‌آموز صحبت کنم. وقتی می‌فهمند می‌خواهم درباره مصرف گل و مشروبات الکلی سؤالاتی بپرسم جا می‌خورند و سعی می‌کنند حرف نزنند جز یک نفرشان. اسمش بنیامین است، 17ساله و لاغراندام، پوستی تیره دارد و یک شکستگی وسط ابرویش. برای اینکه راحت‌تر حرف بزند، بلند می‌شود. از او می‌پرسم اینکه می‌گویند دانش‌آموزان زیادی گل می‌کشند، درست است؟ لبخند معناداری تحویلم می‌دهد و می‌گوید: «خیلی از بچه‌های مدرسه‌ای گل می‌کشند، اما این را که چقدر می‌کشند، نمی‌دانم. همه این حرف‌هایی که درباره گل‌کشیدن دانش‌آموزان می‌زنند، درست است».‌
 
از او می‌پرسم در داخل مدرسه هم کسی هست که گل بفروشد؟ بنیامین دستش را روی سرش می‌کشد و می‌گوید: «داخل مدرسه کم پیش می‌آید که کسی ساقی باشد، اما همه بچه‌ها شماره تلفن ساقی را دارند. الان شما برو بالای اکباتان و سمت پاساژ، می‌بینید که چند نفر ایستاده‌اند و شماره می‌گیرند و شماره می‌دهند و آنجا راحت می‌توانید گل و همه چیز پیدا کنید».‌در لابه‌لای صحبتش اشاره‌ای هم به محبوب‌بودن گل بین دانش‌آموزان به خاطر قیمت ارزانش می‌کند؛ «قیمت‌ها متفاوت است. بستگی به پکی که می‌خرید دارد؛ از 30 تا 50 هزار تومان شروع می‌شود تا صد هزار تومان». آن‌طور که بنیامین می‌گوید، هرچه حجم و میزان (‌دز پک‌ها) بالا و سنگین‌تر باشد، قیمتش هم بیشتر می‌شود.
 
بچه‌ها هم ساقی خودشان را دارند که تلفنی برایشان گل یا مشروب یا هر چیز دیگری که بخواهند در کمترین زمان ممکن می‌آورد. بعضی‌ها با ساقی قرار می‌گذارند و جنس را می‌گیرند، اما یک‌سری هم با پیک جلوی در خانه تحویل می‌گیرند».‌گل‌کشیدن دانش‌آموزان در مدرسه هم برای برخی‌هایشان جذابیت دارد؛ گرچه خودشان می‌گویند کمتر کسی جرئت می‌کند در مدرسه گل بکشد، اما اگر کسی بخواهد در مدرسه مصرف کند، بهترین جا دستشویی یا پشت آبخوری است. بعضی وقت‌ها مدیر و ناظم هم می‌فهمند، اما کاری ندارند. بوی گل جوری است که اصلا با سیگار فرق می‌کند. بوی گل هم بیشتر است، هم ماندگاری طولانی‌تری دارد.
 
البته تا امروز من تجربه نداشتم که مدیر یا ناظم مچ کسی را به خاطر گل‌کشیدن بگیرد، اما چند بار که بچه‌ها سیگار کشیدند و مدیر فهمیده بود، هیچ کاری نکرد جز اینکه به اولیا بگوید». این برای دانش‌آموزان فقط یک معنا دارد؛ کادر مدرسه متوجه می‌شوند، اما به روی خودشان نمی‌آورند. ریتالین هم یکی از قرص‌های محبوب دانش‌آموزان است. البته بیشتر دانش‌آموزان کنکوری که مشکل اختلال حواس و تمرکز دارند، ریتالین مصرف می‌کنند. بنیامین اما می‌گوید شنیده که بعضی از بچه‌ها ریتالین مصرف می‌کنند، اما در بین دوستان او زیاد نبوده‌اند جز چند نفر که با تجویز پزشک مصرف می‌کنند.
 
گل‌کشیدن دانش‌آموزان شرق و غرب یا شمال و جنوب نمی‌شناسد. امیرحسین در شرق تهران زندگی می‌کند و در دبیرستانی درس خوانده که دانش‌آموزانش هم مشروب می‌خوردند و هم گل می‌کشیدند: «شنیده‌ام که در مدرسه مواد و مشروب استفاده می‌کنند، با این حال خودم ندیدم، اما زمانی که راهنمایی بودم چند نفری بودند که بیرون مدرسه مشروب بخورند و سیگار و گل بکشند. چند نفر هم بودند که در خانه مشروب درست می‌کردند و در مدرسه دور هم می‌خوردند؛ البته کسی هم متوجه نمی‌شد که بچه‌ها چه چیزی می‌خوردند. دسترسی به مشروب و الکل برای بچه‌ها خیلی راحت بود و الان هم راحت است. مثلا در مدرسه ما بچه‌ها به خاطر آشنا‌بودن خودشان، برادر بزرگ‌تر یا پدر از سوپرمارکت نزدیک مدرسه نوشیدنی‌های الکلی می‌خریدند».
 
دختران اما دو گروه‌ هستند؛ آنهایی که فقط درباره گل شنیده‌اند و آنهایی که هم گل می‌کشند و هم تجربه‌های متفاوت‌تری از دیگر گروه‌های دوستی‌شان دارند. آوا 16‌ساله یکی از همین دانش‌آموزان است. او دانش‌آموز پایه یازدهم هنرستان است. جنوب تهران زندگی می‌کند، اما مدرسه‌اش در غرب است. به گفته او تعداد زیادی از دختران و پسران دانش‌آموز گل مصرف می‌کنند. دلیلش هم فقط یک موضوع است؛ اینکه بچه‌ها به خاطر پذیرفته‌شدن در گروه‌های دوستانه، گل می‌کشند. این را آوا می‌گوید: «صرف می‌کنیم تا شاخ به نظر برسیم».
 
در دبیرستانی که آوا درس می‌خواند، قضیه فقط به گل ختم نمی‌شود؛ این را آوا با شوخی و خنده می‌گوید که چند سالی است ال‌اس‌دی خیلی بین بچه‌ها محبوب شده: «در دوره راهنمایی که بودم، بچه‌ها صبح‌ها گل می‌کشیدند و بعد به مدرسه می‌آمدند و کسی از کادر مدرسه هم نمی‌فهمید. وقتی گل می‌کشی به‌جز چت‌شدن، از درون حس گرما می‌کنی، در ظاهر هم چشم‌ها قرمز می‌شود و مجبوری چشم‌ها را دائم جمع کنی (خط‌شدن چشم). برای اینکه مادرهایشان نفهمند، قطره می‌ریزند که اصلا مشخص نباشد چیزی کشیده‌اند، اما اگر زمانی معاون‌ها یا مدیر بفهمند دردسر بزرگی شروع می‌شود و به‌جز خانواده، پای پلیس به میان می‌آید و 99 درصد مدارس دانش‌آموز را اخراج می‌کنند».
 
از آوا می‌پرسم از کجا مواد پیدا می‌کنند؟ می‌گوید: «مواد پیدا‌کردن کار سختی نیست. بین دوستان و هم‌سن‌و‌سال‌های ما چه در مدرسه و چه بیرون ساقی وجود دارد. چند وقتی می‌شود که خیلی هم تعدادشان بالا رفته و فقط هم گل ندارند، هر چیز که شما بخواهی ساقی‌ها برای‌تان پیدا می‌کنند؛ از حشیش و شیشه و کراک تا ال‌اس‌دی و قرص‌های مختلف. درآمد ساقی‌ها هم خیلی زیاد نیست. بیشتر بچه‌های ساقی هشت‌شان گرو نُه‌شان است. در مقابلش بعضی دیگر از بچه‌ها مبلغ زیادی برای گل پرداخت می‌کنند، کسانی را می‌شناسم که شاید یکی، دو سال از من بزرگ‌ترند؛ اما در ماه سه تا چهار میلیون تومان فقط پول گل می‌دهند.
 
خیلی از بچه‌هایی که من می‌شناسم و گل می‌کشند در خانواده‌های مرفه زندگی می‌کنند؛ ولی سمت فلاح و خانی‌آباد و نازی‌آباد، چون از نظر مالی وضعیت‌شان خیلی خوب نیست، اکثر بچه‌ها تریاک و شیره و شیشه مصرف می‌کنند». اطلاعات آوا درمورد گل بالاست. چیزهایی را که می‌گوید، از کمتر کسی شنیده‌ام. او می‌گوید: «گل‌هایی که در ایران توزیع می‌شود، با گل‌های کشورهای دیگر خیلی فرق می‌کند. گل‌های تولیدشده در کشورهای دیگر از‌جمله هلند نه قرمزی و نه خط‌شدن چشم دارد.
 
اگر گل خارجی بکشی کسی متوجه نمی‌شود که گل کشیده‌ای و شبیه سیگار می‌ماند؛ اما اعتیاد روانی گل‌هایی که در ایران پخش می‌شود، خیلی بیشتر است؛ چون اینجا چند نوع گل را با هم ترکیب می‌کنند و دست مشتری می‌دهند. اعتیاد روانی گل آن‌قدر بالاست که اگر بعد از یک مدت مصرف مداوم، گل را کنار بگذاری دوباره برای برگشتن به حالت عادی باید مصرف را شروع کنی». آن‌طور که آوا می‌گوید، مصرف مشروبات الکلی هم بین دانش‌آموزان بالاست.
 
طبق گفته‌های او دوستان و هم‌سن‌و‌سالانش از 12، 13‌سالگی شروع به نوشیدن می‌کنند: «می‌توانم بگویم در مدرسه ما تعداد بسیار بالایی از بچه‌ها مشروب می‌خورند. خیلی‌ها با اطلاع خانواده می‌خورند و از قشر خاصی هم نیستند؛ اما بیشتر بچه‌هایی که من می‌شناسم و با آنها در ارتباط هستم، آسیب‌دیده‌اند و همه از خانواده‌های معمولی هستند. البته مسائل نوجوانان به کشیدن گل و سیگار و خوردن مشروب ختم نمی‌شود. بسیاری از دانش‌آموزان از 15، 16‌سالگی روابط جنسی را هم تجربه می‌کنند. طبق گفته این دانش‌آموز برخی از بچه‌های مدرسه‌ای که او در آن تحصیل می‌کند یا دوستانی که می‌شناسد، در این سن روابط جنسی دارند».
 
در‌این‌میان هستند دانش‌آموزان دختری که تجربه آوا را ندارند. آنها فقط شنیده‌های‌شان را تعریف می‌کنند. ساناز یکی از همین دانش‌آموزان است. او کلاس نهم را در مدرسه غیرانتفاعی تمام کرده و امسال متوسطه دوم را شروع می‌کند. او در منطقه اکباتان زندگی می‌کند، همان جایی که ما هم شنیده‌ایم کشیدن گل بین دانش‌آموزانش رایج است. خودش می‌گوید: «شنیدم که بعضی از دانش‌آموزان گل مصرف می‌کنند؛ اما من تا به حال ندیده‌ام و چون خیلی اهل میهمانی‌رفتن نیستم، اطلاع دقیقی از این مسائل ندارم؛ البته می‌شنوم که در میهمانی‌ها این اتفاق‌ها طبیعی و عادی شده است». مینا و آنیتا دوستان ساناز هستند.
 
آنیتا خیلی اهل حرف‌زدن نیست. او می‌گوید: «در مدرسه به دلیل سخت‌گیری مدیر و معاون کسی جرئت ندارد گل یا سیگار بکشد؛ اما در بین دوستان مدرسه قبلی شنیده‌ایم کسانی هستند که در میهمانی‌ها نوشیدنی الکلی و قرص بخورند و گاهی گل بکشند. بین دخترهای هم‌سن‌و‌سال ما مشروبات الکلی بیشتر استفاده می‌شود». مینا با شیطنتی خاص حرف آنیتا را تکمیل می‌کند: «بعضی از دوستان من مرتب به من می‌گویند که چرا مشروب نمی‌خوری؟ یا اصرار دارند بگویند مشروب‌خوردن خوب است و از من می‌خواهند که امتحان کنم». از بچه‌ها می‌پرسم دسترسی پیدا‌کردن دختران به گل و سایر مواد چطور است؟ مینا می‌گوید: «خیلی راحت. گل را دست به دست از دوستان‌شان می‌گیرند و ساقی‌ها به‌راحتی هر چیز را که بخواهند به آنها می‌رسانند».
 
شیوع مصرف گل یا مشروبات الکلی موضوعی مخفی بین دانش‌آموزان نیست. مدیران برخی از مدارس درباره این موضوع به خانواده‌ها هشدار داده‌اند. مریم قربانی، مادر هستی 14‌ساله است. دخترش از سخت‌گیری‌های مدیر مدرسه گله و شکایت داشته و به مادرش گفته که گاه و بی‌گاه اولیای مدرسه به کلاس درس‌شان می‌روند و کیف‌های‌شان را بازرسی می‌کنند.
 
روایت مادر هستی از این ماجرا خواندنی است: «بعد از حضوری‌شدن کلاس‌ها در گروهی که مدیر و معاون مدرسه با مادران داشتند، موضوعاتی به میان آمد که باعث ترس ما شد. معاون و مدیر مدرسه چندین بار پیام‌هایی با این عنوان گذاشتند که اگر زمانی کیف بچه‌ها را بدون اطلاع گشتیم یا کمی برای بیرون‌آمدن از کلاس معطل شدند، نگران نباشید و اگر بچه‌ها اعتراض کردند به آرامش دعوت‌شان کنید. یکی از موارد این بود که در کیف بچه‌ها خصوصا پایه‌های هشتم و نهم گل و در چند مورد محدود قرص روان‌گردان پیدا شده بود. معاون مدرسه می‌گفت که بچه‌ها گل را زیر سطل‌های زباله دستشویی یا جاهایی که خودشان در نظر گرفته‌اند، جاساز می‌کنند. قسمتی از حیاط پشتی مدرسه را که جای دنجی بود، هم بستند که بچه‌ها به آنجا دسترسی نداشته باشند؛ چون ظاهرا بچه‌ها آنجا زیاد می‌رفتند و نمی‌دانم گل یا سیگار می‌کشیدند.
 
مورد عجیب دیگر این بود که مدیر و معاون اصرار زیادی داشتند که دانش‌آموزانی که موهای‌شان بلند است، حتما موهای‌شان را ببافند. با این توجیه که برخی از دانش‌آموزان مواد را بین موهای خود جاساز می‌کنند و با کلیپس می‌بندند. البته دختر من گفت یکی، دو بار پیش آمده که کلاس نهمی‌ها را بازرسی بدنی کرده‌اند».‌ناامنی در مسیر خانه تا مدرسه هم موضوع دیگری است که مادر هستی به آن اشاره می‌کند: «در مسیر مدرسه دخترم تا خانه سه، چهار تا مدرسه پسرانه وجود دارد.
 
بارها دیده بودم که بعد از تعطیلی مدارس پسرانه، تعداد زیادی از بچه‌ها مشغول سیگار‌کشیدن هستند یا بعضی مواقع هم می‌دیدم که پسرها از سوپرمارکت نزدیک مدرسه سیگار می‌خرند و محتویات داخلش را خالی می‌کنند. یک بار هم دیدم کفش‌شان را در‌می‌آوردند و از زیر کفی کفش چیزی رد‌و‌بدل می‌کردند. گذشته از اینها در این مسیر خیلی گاهی با بوهای عجیب و غریب که اوایل برایم آشنا نبود، هم مواجه می‌شدم که بوی سیگار نبود».
 
گل‌کشیدن دانش‌آموزان فقط بین خودشان شایع نیست بلکه آنها به معلمانشان هم این پیشنهاد را می‌دهند تا از آنها گل یا هر موادی بخرند؛ این را یکی از معلمان جنوب شهر تهران می‌گوید. او که دلش نمی‌خواهد نامش منتشر شود، در‌این‌باره این‌چنین توضیح می‌دهد: «موضوع مصرف مواد مخدر مسئله دیروز و امروز نیست. این قضیه 10 سالی می‌شود که بین بچه‌ها وجود دارد. از سال‌ها پیش در مقطع دبیرستان بچه‌هایی بودند که مواد را در میزهایشان جاساز می‌کردند و بعضا در سرویس بهداشتی مدرسه مصرف می‌کردند. بسیاری از بچه‌ها مواد را از بعضی سوپرمارکتی‌های نزدیک مدارس تهیه می‌کنند.
 
خیلی از این بچه‌ها با لباس فرم هستند و بااین‌حال این افراد به آنها سیگار، مواد یا مشروب می‌فروشند». از این معلم پرسیدم تجربه‌ای در رابطه با خرید‌و‌فروش مواد مخدر توسط دانش‌آموزان در فضای مدرسه داشته؟ در پاسخ می‌گوید: «مواردی بوده که دانش‌آموزان در مدرسه خرید‌و‌فروش می‌کردند و هنوز هم هستند کسانی که در مدرسه به دوستان خود مواد بفروشند؛ حتی دانش‌آموز پیشنهاد فروش مواد به معلم را هم داده است. گاهی هم مدیران و معاونان بازرسی‌هایی در کلاس‌ها می‌کنند و از بچه‌ها تریاک هم گرفته‌اند؛ اما بچه‌ها دیگر کمتر ریسک می‌کنند و بیشتر بیرون مدرسه مواد را جاساز می‌کنند».
 
او معتقد است که سن مصرف مواد در بین دانش‌آموزان به نسبت سال‌های قبل کاهش داشته و حالا به زیر 16 سال رسیده است: «تا 10 سال پیش مجموع آسیب‌ها (مصرف مواد و مشروبات الکلی و روابط جنسی) بین دانش‌آموزان پیش‌دانشگاهی و دانش‌آموزان سال‌های آخر شایع بود اما اخیرا این معضلات بین دانش‌آموزان مقطع متوسطه هم دیده می‌شود. طبق گزارش‌ها شهرستان‌های اطراف تهران چون مهاجرپذیر هستند، شیوع مصرف مواد مخدر بیشتر است و در این مناطق «ناس» هم مصرف می‌شود».
 
پرسیدم در این سال‌ها دانش‌آموزی بوده که به خاطر فروش یا مصرف مواد ترک تحصیل کرده باشد؟ او می‌گوید: «در منطقه‌ای که من کار می‌کنم، بچه‌های زیادی به خاطر مصرف یا فروش مواد مخدر ترک تحصیل کرده‌اند. یک دوره مصرف شیشه بسیار باب بود و خانواده‌هایی بودند که پدر می‌آمد به مدرسه و می‌گفت که با پسرش مشروب می‌خورد یا کنار هم شیشه می‌کشند، با این توجیه که پسرم کنار خودم همه چیز را امتحان می‌کند. با همین دلیل‌های کاذب آینده یک نوجوان از بین می‌رود. در مورد ترک تحصیل هم می‌توانم بگویم زیاد بوده حتی چند نفر از دانش‌آموزان به خاطر استفاده بیش‌از‌حد مواد مخدر جان خودشان را از دست داده‌اند.
 
مسئله اصلی در رابطه با اعتیاد دانش‌آموزان این است که متأسفانه قبح این عمل برای جوانان ریخته و بچه‌ها به‌راحتی در پارک‌ها و خیابان مواد مصرف می‌کنند. پای صحبتشان هم که می‌نشینیم، خیلی راحت از تجربیاتشان می‌گویند و اعتراف می‌کنند که هر‌کدام چند سال است مصرف‌کننده هستند. از سوی دیگر در بعضی مدارس مدیر و معاونان وارد این موضوع نمی‌شوند، چون اگر تعداد بچه‌هایی که به هر نحوی اعتیاد دارند بالا برود، از امتیاز مدرسه کم می‌شود. به همین دلیل برخی از مدیران بی‌تفاوت از کنار این معضل می‌گذرند و می‌گویند به ما ربطی ندارد».