همشهری: 10ماه پس از مرگ اسرارآمیز مرد کارخانهدار، همسر وی به اتهام قتل او بازداشت شد و اعتراف کرد که چون قصد داشته جمعهها سرکار برود، شوهرش را مسموم میکرده و در نهایت باعث مرگ او شده است.
یکی از روزهای آذر سال گذشته گزارش مرگ اسرارآمیز مردی 42ساله به بازپرس جنایی تهران اعلام شد.
پیکر بیجان مرد جوان که صاحب کارخانهای در اطراف تهران بود در خانهاش در شمال پایتخت پیدا شد و اگرچه بهنظر میرسید مرگ او بهدلیل سکته قلبی بوده است اما بازپرس دستور داد جسد وی به پزشکی قانونی انتقال یابد تا علت اصلی مرگ او مشخص شود.
شکایت از عروس
با گذشت چندماه از این ماجرا، متخصصان پزشکی قانونی پس از انجام آزمایشات تخصصی اعلام کردند که علت مرگ مرد جوان مسمومیت ناشی از مصرف موادمخدر صنعتی بوده است.
اعلام این نظریه باعث شد تا خانواده متوفی چند روز قبل راهی دادسرای جنایی تهران شوند و از عروسشان به اتهام قتل عمدی شکایت کنند.
آنها به قاضی حبیبالله صادقی، بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران گفتند که پسرشان تا به حال لب به سیگار هم نزده، چه برسد به اینکه موادمخدر مصرف کند. «پسرمان مدتها بود که با همسرش دچار اختلاف شده بود و با هم درگیری داشتند. آخرین بار هم از بچههایش شنیدیم که با یکدیگر درگیر شده بودند تا اینکه خبر رسید پسرمان در خانه فوت شده است. بچههایش میگفتند که او در خانه بوده که حالش بد شده و احتمال میدادند که سکته قلبی کرده است اما پسرمان مشکل و ناراحتی قلبی هم نداشت. ما در همه این مدت منتظر بودیم تا پزشکی قانونی علت مرگ او را اعلام کند و وقتی گفتند که او بهدلیل مسمومیت ناشی از مصرف موادمخدر صنعتی فوت شده، غافلگیر شدیم. ما مطمئنیم که همسرش در مرگ او نقش دارد.»
شروع تحقیقات
با مطرحشدن این شکایت، بازپرس جنایی تهران دستور تحقیقات درباره زندگی متوفی را صادر کرد. در نخستین گام همسر وی احضار شد و وقتی پیش روی بازپرس جنایی تهران ایستاد، گفت: من نقشی در مرگ همسرم ندارم. زمانی که او به کام مرگ رفت، من سر کار بودم. مدتها بود که خوابش دچار اختلال شده بود و برای اینکه استراحت کند معمولا قرص خواب مصرف میکرد. روز حادثه هم من سر کار بودم و او برای اینکه ظهر جمعه بتواند بخوابد و استراحت کند، قرص خواب خورد اما دیگر بیدار نشد و وقتی من از سر کار به خانه برگشتم و دیدم که شوهرم از حال رفته به اورژانس زنگ زدم.
این زن ادامه داد: وقتی پزشکی قانونی اعلام کرد که او بهدلیل مصرف موادمخدر فوت شده، احتمال دادم به جای قرص خواب، مواد مصرف کرده است. حال آنکه من از این موضوع بیاطلاع بودم و نمیدانستم شوهرم معتاد شده است.
داروی مرموز
بازپرس جنایی در مرحله بعد دستور احضار فرزند بزرگ این زوج را صادر کرد. او پیش روی بازپرس جنایی تهران حقایقی را فاش کرد که نشان از گناهکاربودن مادرش میداد.
وی گفت: پدر و مادرم مدتی میشد که دچار اختلاف شده بودند. مادرم در یک فروشگاه نان فانتزی کار میکرد اما پدرم مخالف کارکردن مادرم بود. روزها که پدرم سرکار میرفت، مادرم هم به محل کارش میرفت اما آخر هفتهها که پدرم خانه بود، همیشه بر سر کارکردن مادرم در بیرون از خانه درگیری داشتند. مادرم هم برای اینکه بتواند به محل کارش برود، پودری را در غذا یا چای پدرم میریخت که او بخوابد. چند ماهی میشد که این کار را انجام میداد و وقتی من اعتراض میکردم با لحن تندی جوابم را میداد و میگفت که این پودر داروی تقویتی و ضدکروناست. اما خوردن آن باعث میشد که پدرم دچار خوابآلودگی شده و به خواب برود.
افشای این حقیقت، موجب شد تا بازپرس جنایی دستور بازداشت همسر متوفی را صادرکند.
از سوی دیگر تیم جنایی به تحقیقات خود ادامه دادند و مشخص شد که این خانواده معمولا 2روز آخر هفته را به باغ خانوادگیشان در اطراف تهران میرفتند اما اکثر مواقع مرد جوان خوابآلود بود و حال مساعدی نداشت. به گفته یکی از بستگان نزدیک متوفی، او یکبار در راه رفتن به باغویلا بهخاطر حال بدی که داشت نزدیک بود با یک کامیون تصادف کند.
با این اطلاعات، شکی وجود نداشت که داروی مرموزی که همسر متوفی در غذای او میریخته، باعث مرگ وی شده و در این شرایط بود که بازپرس جنایی دستور بازداشت زن جوان را صادر کرد.
زن جوان اگرچه در بازجوییها اصرار داشت که بیگناه است اما دیروز صبح تصمیم گرفت اسرار جنایتی که مرتکب شده بود را فاش کند. وی وقتی پیش روی بازپرس صادقی قرار گرفت، گفت در چای و غذای شوهرش قرصهای خوابآور حل میکرده تا او بخوابد و زن جوان بتواند بهراحتی در محل کارش حاضر شود. با اعترافات این زن برای او قرار قانونی صادر شده و تحقیقات تکمیلی در این پرونده ادامه دارد.
گفتوگو با متهم
میدانی اتهامت قتل عمد است؟
من قتلی مرتکب نشدهام. یعنی نمیخواستم همسرم جانش را از دست بدهد. حالا هم بهشدت از مرگ او ناراحتم. فکرش را نمیکردم که با مصرف داروهای خوابآور فوت شود. او عادت داشت به مصرف قرص خواب.
اما بیآنکه او خبر داشته باشد، دارو در چای و غذایش میریختی!
چون میخواستم سر کار بروم.
او اجازه نمیداد؟
او در کل مخالف کارکردن من بود. یعنی نظرش این بود که زن نباید بیرون از خانه کار کند اما من دلم میخواست بیرون کار کنم. با این حال من به کارم ادامه میدادم اما این اواخر میگفت جمعهها نباید سر کار بروم. من هم چون میخواستم جمعه سر کار بروم مقداری قرص خواب تهیه و پودر کرده بودم تا داخل غذا و چای او بریزم. او با خوردن آن دچار خوابآلودگی میشد و میخوابید. من هم میتوانستم بهراحتی سر کارم بروم.
ساعت کاریات از چند شروع میشد؟
از 2 ظهر تا 10شب بود. در فروشگاه نان فانتزی کار میکردم و محیط کاریام را خیلی دوست داشتم. وقتی در خانه بودم دچار مشکلات روحی شده بودم. کارکردن باعث میشد روحیهام تغییر کند و بهتر شوم.
نیاز مالی نداشتی؟
شوهرم و خانوادهاش در اطراف تهران کارخانه دارند. من هم مدت کوتاهی در آنجا کار کردم. اما چون 5سال قبل برای زندگی به تهران آمدیم، رفتوآمد برایم سخت بود. به همین دلیل دیگر به کارخانه نرفتم تا اینکه در فروشگاه نان فانتزی مشغول بهکار شدم و عاشق کارم بودم.
با همسرت بهجز بر سر رفتن به سر کار، اختلاف دیگری هم داشتی؟
نه. مشکلی نداشتیم. این مسئله هم آنقدر جدی نبود. مانند هر زن و شوهر دیگر اختلاف ناچیزی داشتیم. من هم اصلا قصد قتل او را نداشتم. فقط میخواستم او بخوابد تا من سر کارم بروم.
اما علت مرگ او مسمومیت ناشی از موادمخدر بوده نه قرص خوابآور.
من قرصهای خوابآور را پودر کرده بودم. نمیدانم چرا علت مرگ را مصرف مواد مخدر اعلام کردهاند.