همشهری: پسری جوان که 3سال پیش، دوست صمیمیاش را در پشت بام خانهشان به قتل رسانده بود، سحرگاه دیروز پای چوبه دار رفت و قصاص شد.
این پرونده هجدهم تیر97 به جریان افتاد. آن روز رهگذران هنگام عبور از خیابانی در شرق تهران چشمشان به جسد جوانی افتاد که داخل جوی آبی افتاده بود. با انجام بررسیها مشخص شد که قربانی با ضربات چاقو به قتل رسیده است و به دستور بازپرس جنایی جسد به پزشکی قانونی منتقل شد.
با پیدا شدن جسد، گروهی از کارآگاهان تحقیقات خود را برای کشف راز این جنایت آغاز کردند تا اینکه بیستم تیرماه همان سال یعنی 2روز بعد از کشف جسد پسر جوان، زنی به کلانتری نبرد رفت و گفت که برادر28سالهاش از روز هفدهم تیرماه از خانهشان در شرق تهران خارج شده و دیگر بازنگشته است. مشخصاتی که او از برادرش میگفت با مشخصات ظاهری جسدی که داخل جوی آب پیدا شده بود مطابقت داشت.
به این ترتیب هویت مقتول شناسایی شد و خواهر وی در ادامه به مأموران گفت که برادرش با یکی از بچههای محل به نام حسین اختلاف داشته، بهطوری که او چندین بار برادرش را تهدید به قتل کرده بود و احتمال دارد که عامل جنایت حسین باشد.
بیستم تیرماه همان سال حسین دستگیر شد اما قتل را انکار کرد و گفت: من با مقتول اختلاف داشتم اما در قتل او نقشی ندارم. روزهفدهم بهدلیل اختلافاتی که با مقتول داشتم با هم برای دعوا قرار گذاشتیم اما همان روز به یک میهمانی دعوت شدم و نتوانستم سر قرار بروم و دیگر او را ندیدم تا اینکه شنیدم به قتل رسیده است.
سرنوشت عجیب مقتول
اظهارات مظنون و تحقیقات پلیس نشان میداد که وی در این ماجرا نقشی نداشته و در زمان جنایت در جای دیگری بوده است. بنابراین او آزاد شد و درحالیکه تحقیقات در این پرونده جنایی ادامه داشت، یکی از دوستان مقتول به اداره دهم پلیس آگاهی تهران رفت و خودش را بهعنوان قاتل معرفی کرد.
او مدعی شد که ناخواسته و در حالت مستی جان دوست صمیمیاش را گرفته است. متهم در بازجوییها گفت: روز حادثه یعنی هفدهم تیر97 دوستم(مقتول) با جوانی به نام حسین که با او اختلاف و دشمنی داشت قرار دعوا گذاشته بود. برای اینکه او تنها نباشد، من نیز همراه وی به سر قرار رفتم. آن روز هر چه منتظر ماندیم حسین نیامد.وقتی دیدیم خبری از او نیست، به همراه مقتول به پشت بام خانه ما رفتیم و مشروبات الکلی مصرف کردیم.
آنقدر مست بودیم که اصلا متوجه نبودیم چه میگوییم. در عالم مستی شروع کردیم به کل کل کردن با یکدیگر. درحالیکه کل کل میکردیم ناگهان عصبانی شدم و نفهمیدم چه شد که با چاقو ضربهای به او زدم و همان ضربه باعث مرگ وی شد. وقتی بهخودم آمدم متوجه شدم او فوت شده است.
من مانده بودم با یک جسد خونین. باید او را هر طور شده از خانهام بیرون میبردم. به همین دلیل جسد را داخل پتو گذاشتم و شبانه آن را از خانهام خارج کردم. جسد را داخل خودروی وانت خودم گذاشتم و در جوی آبی رها کردم. در این مدت فراری بودم اما بهخاطر عذاب وجدانی که داشتم تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم.
متهم به قتل پس از بازسازی صحنه جنایت روانه زندان شد و پس از مدتی در دادگاه کیفری پای میز محاکمه رفت. قضات دادگاه وی را به قصاص محکوم کردند و حکم به تأیید قضات دیوان عالی کشور رسید. به این ترتیب پرونده به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد تا مقدمات اجرای حکم فراهم شود. پس از استیذان از رئیس قوه قضاییه و اصرار اولیای دم برای اجرای حکم قصاص، قاتل این پرونده جنایی سحرگاه دیروز در محوطه زندان رجایی شهر پای چوبه دار رفت و قصاص شد.