روزنامه شرق: سه سال قبل در شامگاه 21 آبان 96 زمینلرزه ازگله سرپل ذهاب به بزرگای 7.3 و ژرفای 19 کیلومتری در فاصله 37 کیلومتری شمال سرپل ذهاب ایران و حدود 32 کیلومتری جنوب غربی شهر حلبچه عراق، در نزدیک مرز عراق و ایران، ساعت 21:48 به وقت محلی ایران (21:18 به وقت محلی عراق) رخ داد.
647 نفر کشته شدند که هفت نفر از تلفات مربوط به روستاهای سلیمانیه عراق بود. بررسیهای پسلرزهها در 1100 روز بعد از زلزله 21 آبان 1396 ازگله نشان میدهد تا 24 آبان 99 حدود پنج هزار پسلرزه با بزرگای بیش از 2.5 در این منطقه رخ داده که حدود 450 رخداد بزرگایی بیش از 3.5 داشتهاند.
کانون زلزله در نزدیکی نوار مرزی و در خاک ایران بود. بیشترین خسارتها در شهر 45 هزار نفری سرپل ذهاب استان کرمانشاه در 15 کیلومتری مرز عراق رخ داد. به شهرهای قصرشیرین، اسلامآباد غرب، تازهآباد و کرند نیز آسیبهای جدی وارد شد. ارزیابیها نشان داد که هشت روستا در سلیمانیه عراق آسیب فراوان دیدند. بلافاصله بعد از رخداد زلزله از ساکنان نزدیک به سد دربندیان عراق خواسته شد که محلهای اسکان پاییندست سد را تخلیه کنند.
علاوه بر این، برق و ارتباطات اینترنتی و تلفنی نیز در پهنه رومرکزی هم در ایران و هم در عراق در ساعات اولیه بعد از حادثه قطع شد. نکته اولیه و مهم در عملیات «تیم مدیریت بحران» که وجود فرماندهی واحد است، در این زلزله عملا و همچنان وجود نداشت. مرکز عملیات اضطراری(EOC) از سوی هلال احمر و اورژانس تشکیل شد و عمل کرد، ولی چنین مرکزی برای کنترل کل عملیات مدیریت بحران در صحنه حادثه وجود فنی و عینی نداشت، گرچه به لحاظ اداری و استانی چنین تیمی در استانداری تشکیل شد.
هماهنگی بین تیمهای اضطراری هوایی و زمینی در منطقه زلزلهزده وجود نداشت. بخشی از این هماهنگی مثلا از پرواز بالگردهای سازمانهای پزشکی، نظامی و هلال احمر گزارش شد، به نحوی که هرکدام از سازمانهای خود فرمان میگرفتند. فقدان یک برنامه نظاممند برای دسترسی به نیروی متخصص از مشکلات همچنان مهم است. پرسنل آموزشدیده اغلب جابهجا میشوند و امکان انباشت تخصص و تجربه در یک پست را کمتر مییابند. در چند سال قبل از سال 1396 چنین بحرانی در این منطقه رخ نداده بود، تمرین مهمی نیز قبل از زمینلرزه 1396 به صورت منظم برگزار نشده بود.
به همین سبب بعضی از پرسنل نمیدانستند که چگونه و با چه شرایطی ایفای نقش کنند. تریاژهای پیشبیمارستانی و بحرانی بهخوبی انجام نگرفت و اولویتبندی مجروحان برای انتقال با اختلال مواجه شد. در موارد اضطراری، اولویت حملونقل برای بیماران بحرانی است که باید در اسرع وقت برای مراقبتهای پیشرفته به مراکز درمانی منتقل شوند.
تخلیه مجروحان با مشارکت سازمانهای مختلف انجام میشود. اما این سازمانها قوانین و دستورالعملهای خاص خود را دارند. بنابراین، اجرای رویههای خاص این سازمانها در پاسخ به سوانح (بعد از رخداد) منجر به عدم هماهنگیهایی شد. در شرایط اضطراری، با استفاده از سیستم آنلاین و ماهوارهها، منطقه حادثهدیده توسط مدیران سازمانهای مختلف کنترل میشود. این روند هماهنگی باعث افزایش دانش و آگاهی مدیران در مورد وضعیت منطقه میشود. اجرای یک سیستم فرماندهی واحد و یکپارچه در محل حادثه میتواند هماهنگی سازمانی را افزایش دهد.
سامانه فرماندهی حادثه (ICS) یک ابزار مدیریتی یکسان برای هماهنگی و کنترل تیمهای پاسخدهنده و دخیل در عملیات در حوادث بزرگ است. گزارش بررسیهای انجامشده بعد از زلزله آبان 1396 نشان میدهد که بخشی از اختلال در عملیات مدیریت بحران به اختلال در عملکرد «سامانه فرماندهی حادثه» یا کمکیفیتبودن آن برای هدایت کل عملیات (در مورد مرکز عملیات اضطراری) وابسته بوده است.
بر اساس آنچه در زلزله 21 آبان 1396 ازگله سرپل ذهاب مشاهده شد، لازم است این درسها را برای زمینلرزههای شدید بعدی بیاموزیم و به کار ببریم:
الف- فرمانده عملیات مدیریت بحران در سطح منطقه و کشور به صورت بالقوه و بالفعل مشخص شود و آماده انجام وظیفه باشد، ب- تیم مدیریت بحران در سطح هر استان به صورت حرفهای و با کیفیت بالا از افراد متخصص و نه صرفا بر پایه چارت اداری و وظایف سازمانی، تشکیل شود. ج- مرکز فرماندهی حادثه برای مدیریت کلان و واحد و مرکز هماهنگکننده اضطراری بین نیروهای وزارت بهداشت و سازمانهای هلال احمر و اورژانس و... در هر استان تشکیل شود. د- تمرین -مانور- برای تمامی تیمهای دخیل در پاسخ به سوانح همراه با دورههای آموزش روزآمد بر مبنای ارزیابی نیازهای آموزشی شرکتکنندگان مرتبط در دستورکار باشد. ه- تجهیزات تیمهای عملیاتی باید مدرنسازی و بهروزرسانی شود. یادمان باشد که همه این کارها باید «قبل از سانحه» انجام شود.
مهدی زارع- استاد پژوهشگاه زلزله شناسی و مهندسی زلزله