روزنامه شرق: پیششرط هرگونه تعامل، تعارض یا تقابل با هر پدیده طبیعی، اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی، شناخت آن رویداد است.
هر اقدامی در مقابل رخدادها بدون شناخت، در خوشبینانهترین حالت اتلاف سرمایه است؛ اما وجه بدبینانه و شاید بهتر است گفته شود نتیجه محتوم و طبیعی آن، انهدام منابع محدود و در ابعاد اجتماعی و سیاسی، ایجاد یأس و ناامیدی در جامعه خواهد بود. در چند روز گذشته علاوه بر دولتمردان و مردم ایران، چشمهای نگران صدها میلیون انسان در اقصانقاط جهان نظارهگر انتخاباتی بود که در ظاهر ربطی به آنان ندارد و رویدادی است که هر هفته و هر ماه در گوشه دیگری از نزدیک به 200 کشور جهان رخ میدهد؛ ولی واقعیت غیر از این است و نهتنها برای تهران بلکه برای پاریس و لندن و برلین و مسکو و ریاض و توکیو و ... نیز سرنوشت این انتخابات و اینکه چه کسی زمام امور قدرتمندترین کشور جهان را در دست خواهد گرفت، بسیار مهم است.
بنابراین اولین گام در اینکه «با آمریکا چه باید کنیم» چه درصورتیکه همچنان او را دشمن بنامیم یا مانند برخی بازههای زمانی (حتی از سر مصلحت) و برای کسب موقعیت برتر برای خود یا همپیمانان خود در لبنان، افغانستان، عراق و... راه مذاکره را انتخاب کنیم، در گرو شناخت پدیده و رخدادی است که در همین چند روز گذشته در آمریکا رقم زده شد.
مردی رفت و مرد دیگری آمد، رویدادی که برخی از دلواپسان دوره مذاکرات هستهای، امروز با منطق «سگ زرد برادر شغال است» درصدد القای این نکتهاند که هیچ اتفاقی نیفتاده و ترامپ و بایدن و اوباما و جورج بوش همه از یک قماشاند.آیا واقعیت چنین است و واقعا هیچ اتفاقی نیفتاده و بایدن عکسبرگردان ترامپ است؟
از خودمان، نخبگان سیاسی و همچنین تحول در بازار سکه و طلا بگذریم، واکنش جهان به این رخداد از روی دیگر این سکه حکایت میکند.نگارنده بر این باور است که در «خلاصی از ترامپ» شاهد نوعی اجماع جهانی بودیم و تنها اسرائیل، روسیه، عربستان و امارات استثناهای این اجماع نانوشته بودند.
این پیام روشنی برای کشوری و ملتی است که بیشترین آسیب را از سیاستهای خصمانه ترامپ دید و شاهد ظالمانهترین تحریمهای ضدانسانی حتی در دوره انتشار ویروس کرونا و نیازمندی به تهیه دارو و تجهیزات مقابله با این بیماری مهلک بود. طرفه آنکه نتانیاهو رفیق گرمابه و گلستان ترامپ، بلافاصله به بایدن، برنده کارزار انتخاباتی واشنگتن تبریک گفت. این در حالی بود که ترامپ فراتر از سیاست رسمی آمریکا و همه رؤسای جمهور این کشور در حمایت از رژیم صهیونیستی سنگ تمام گذاشت.
سفارت آمریکا را به بیتالمقدس منتقل کرد، انضمام بخش بزرگی از کرانه غربی و جولان به سرزمینهای اشغالی را تصویب کرد، با درپیشگرفتن تشویق، ترغیب یا اجبار دیگر کشورهای عربی به شناسایی رژیم صهیونیستی و برقراری روابط علنی سیاسی بزرگترین خدمت را به نتانیاهو و جناحهای راست افراطی اسرائیل کرده بود.
علاوهبراین، فارغ از اینکه با برجام موافق باشیم یا با آن مخالف، ترامپ کسی بود که قبل از ورود به کاخ سفید عَلَم مخالفت با آن را برافراشته و قول «پارهکردن» آن را داده بود و بر کسی پوشیده نیست که خروج ترامپ از این توافق بینالمللی و متعاقب آن تحمیل بیسابقهترین تحریمها به کشورمان - حتی در مقایسه با تحریمهای منبعث از شش قطعنامه شورای امنیت که با توافق برجام به حالت تعلیق درآمد- رنج و آلام مردم و مشکلات کشور در همه ابعاد اقتصادی را به بالاترین سطح رساند.
نادیدهگرفتن رفتن چنین مردی از کاخ سفید با این رویکرد در برابر ایران، حمایت بسیار بالاتر از سیاست رسمی آمریکا از اسرائیل، درپیشگرفتن توسعه کمپ دیوید در منطقه در اشکالی جدید و بسیار خطرناکتر از کمپ دیوید و هممرزکردن رژیم صهیونیستی با ایران، یاغیگری در سطح جهان و زیرپاگذاشتن همه معاهدات بینالمللی، چیزی جز انکار روز روشن نیست.
رئیسجمهور منتخب آمریکا قبل از پیروزی در انتخابات بهصراحت اعلام کرده که به توافق برجام بازخواهد گشت. اینکه این امر چه زمانی پس از تصدی او بر کرسی ریاست در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۱ اتفاق بیفتد تا حدود بسیار زیادی با رایزنیهای قبل از ورود بایدن به کاخ سفید ارتباط دارد.
بدون هیچ شک و تردیدی میتوان حدس زد که از هماکنون لابیهای اسرائیلی و عربی مخالف توافق هستهای دور جدیدی از فعالیت فشرده نزد تیم بایدن را آغاز خواهند کرد. علاوه بر مخالفتهای صریح نتانیاهو و دهانکفکرده او در مجمع عمومی سازمان ملل متحد و نمایش مضحک برنامه هستهای ایران، از یاد نبردهایم که شاهزاده سعود الفیصل، وزیر خارجه وقت عربستان، با عجله به وین رفت و با جان کری در هواپیمای خود ملاقات کرد تا به نظر خود مانع توافق با ایران شود.
سیاست امروز اسرائیل و عربستان در مقابل ایران به مراتب شرورانهتر و ضدیت با ایران صریحتر شده و شاهد اتحادی بین اسرائیل و تعدادی از رژیمهای عربی حول محور ایران هستیم. طرفه آنکه نقطه وصل این اتحاد نامیمون ایرانهراسی برخاسته از طرف اسرائیل و تیم ترامپ و البته در یک نگرش واقعبینانه برخی از اقدامات از طرف ما بود.
به نظر میرسد ایجاد شکاف در این اتحاد، باید از اولویتهای سیاست خارجی ایران در دوره پساترامپ باشد. برای تحقق این امر پیشنهاد میکنم:
اول، با توجه به سیاست اعلامشده بایدن در بازگشت برجام، ایران از بهکارگیری ادبیاتی که میتواند فرصت برای لابی مخالفان عربی، اسرائیلی باشد، پرهیز کند. اینکه بایدن با چه شرایطی به برجام بازمیگردد و شرط ما چیست، بیش از آنکه سیاست توییتی و بیان مواضع رسانهای باشد، میتواند از طریق گفتوگو قبل از ورود بایدن به کاخ سفید صورت گیرد. تجربه موفق مذاکرات دوجانبه در خلال مذاکرات قبل، چه در عمان یا ژنو و وین، مدل خوبی برای این مهم است.
دوم، از هماکنون میتوان نگرانی محمد بنسلمان را از خلال سیاستهای اعلامی بایدن در قبال ایران، مشاهده کرد. برای گرفتن بهانه از دست کسانی که سیاستهای منطقهای ایران را خطرناک میدانند، ضروری است دستگاه دیپلماسی تمرکز خود را بر اصلاح و بازسازی روابط با همسایگان بگذارد. با وجود دشواری این مهم بهویژه در پرتو رویکردهای عربستان در برابر ایران، توجه داشته باشیم که پیشرفت در بهبود روابط ایران با جهان، مشوق رژیمهای عربی برای کاهش خصومت و درپیشگرفتن سیاستی منطقی و براساس منافع مشترک خواهد بود.
سوم، سیاست خارجی کشورها، امری فراجناحی است. متأسفانه این مسئله در ایران به مناقشه بین جناحهای سیاسی و تسویهحساب بین گروههای مختلف تبدیل شده است. اینکه یک نفر از مجلس یا از تریبون نماز جمعه یا ... بدون درنظرگرفتن سیاست رسمی حرفی زده و مشکلی برای کشور ایجاد کند، نشانه آزادی عقیده و دموکراسی نیست. دوره دوماهه تا جلوس بایدن در کاخ سفید از حساسیت فوقالعادهای برخوردار است. مدیریت این بازه زمانی را جدی گرفته و با تدبیر فرصت را برای طرفهایی که نگرانی آنها از پیروزی بایدن مشهود است و درصدد استفاده از زمان باقیمانده ترامپ یا تأثیرگذاری بر تیم آینده بایدن هستند، فراهم نکنیم. با کناررفتن ترامپ راه برای دیپلماسی هموار است. از این فرصت برای تغییر شرایط در منطقه و روابط با جهان استفاده کنیم.
جاوید قرباناوغلی . دیپلمات بازنشسته