روزنامه شرق: هکرهای مرتبط با روسیه، چین و ایران قصد تأثیرگذاری در انتخابات ریاستجمهوری 2020 در ایالات متحده را دارند. این ادعایی است که شرکت مایکروسافت روز گذشته با صدور بیانیهای از آن سخن گفت.
«تام برت» معاون مایکروسافت در حوزه امنیت و اعتماد مشتری میگوید: «دخالت هکرها گستردهتر از انتخابات 2016 خواهد بود؛ چراکه آنها این بار علاوه بر جو بایدن و دونالد ترامپ، نامزدهای انتخابات و کارکنان ستادهای انتخاباتی آنها بلکه مشاوران این کمپینها را نیز هدف گرفتهاند». برت درمورد ایران ادعا کرده «در ماههای می و ژوئن امسال تلاشهای بینتیجهای از سوی گروه فسفوروس وابسته به ایران برای حمله سایبری به حسابهای کمپین «دونالد ترامپ»، رئیسجمهوری و مقامهای دولت آمریکا انجام دادند».
حدود یک ماه قبل هم مقامهای اطلاعاتی آمریکا هشدار داده بودند که روسها میخواهند مانند انتخابات 2016 به نفع ترامپ در انتخابات امسال مداخله کنند و از آنسو هم چینیها عمدتا از طریق گروه زیرکونیوم برای پیروزی جو بایدن دموکرات قصد تأثیرگذاری در انتخابات را دارند.گفته میشود هکرهای مرتبط با حکومت پکن، با هدف کسب امتیازهای اقتصادی و سیاسی به دنبال جاسوسی از کمپینهای انتخاباتی هستند ولی مسکو از اطلاعات سرقتشده به عنوان ابزاری برای ایجاد بیثباتی در حکومتها استفاده میکنند.
بااینحال به نظر میرسد امسال هم فشار روسیه برای مداخله در انتخابات آمریکا بیش از چین و ایران باشد. «جان هالت کوئست» مدیر بخش تجزیهوتحلیل اطلاعات شرکت امنیت سایبری «فایرآی» میگوید: «گروه استروتیوم متعلق به بخش اطلاعات ارتش روسیه مانند سالهای اخیر همچنان بزرگترین تهدید علیه دموکراسی در ایالات متحده به شمار میآید».اصرار روسیه برای پیروزی ترامپ در انتخابات 2016 و امسال نشان از آن دارد که رقبای دموکرات او خطری برای روسیه «ولادیمیر پوتین» محسوب میشوند. در سال 2016 این خطر از جانب هیلاری کلینتون احساس میشد و امسال «جو بایدن» نامزد دموکرات تهدیدی علیه کرملین به شمار میآید.
تهدیدهای بایدن علیه کرملین
عمده مبارزات انتخاباتی بایدن معطوف به حضور بیش از 40ساله او در صحنه سیاسی ایالات متحده است. هشت سال حضور در کاخ سفید بهعنوان معاون «باراک اوباما» سلف ترامپ و 20 سال حضور در کمیته روابط خارجی سنا از او سیاستمداری خبره در حوزه سیاست خارجی ساخته است. رویکرد بایدن در سیاست خارجی ریشه در بینالمللگرایی لیبرالیسم دارد که مشارکت بینالمللی برای توسعه و ثبات بیشتر از طریق ایجاد سازمانهای فراملی، حاکمیت قانون و تقویت نظم حقوقی بینالمللی از جمله ویژگیهای این طرز تفکر به شمار میآید. بنابراین از نظر پوتین، ریاستجمهوری بایدن احتمالا به معنای تقویت ساختارهای اتحادهای موجود، حفظ و حتی تقویت رژیم تحریمها علیه مسکو و رویارویی بیشتر بین هنجارهای دموکراتیک و استبدادی خواهد بود.
تقویت اتحادها
بایدن تقویت ساختارهای اتحاد سنتی میان قدرتهای غربی و افزایش مقاومت شرکای آمریکا را سنگ بنای برنامههای سیاست خارجی خود قرار داده است. اگرچه بایدن از ادغام روسیه در سازمان تجارت جهانی، شورای اروپا و صندوق بینالمللی پول حمایت کرده اما او همچنین علیه «حوزههای نفوذ» نیز موضعگیری کرده است. بایدن در کنفرانس امنیتی مونیخ با اشاره به حمایت روسیه از آبخازیا و اوستیای جنوبی (سرزمینهای جداییطلب در گرجستان که از سوی روسیه حمایت میشود)، گفت: «ما هیچ کشوری را که دارای حوزه نفوذ باشد، به رسمیت نمیشناسیم. این دیدگاه ما همواره ثابت باقی میماند. کشورها حق دارند خودشان تصمیم بگیرند و متحدان خود را انتخاب کنند. «تأکید بایدن بر قدرت اتحادها نهتنها در برابر ادعاهای روسیه در قبال کریمه بلکه علیه جاهطلبیهای پوتین برای نفوذ در «خارج نزدیک» و بیش از همه، سلطه بر سرزمینهای روسزبان است».
تداوم تحریمها
روسیه به دلیل الحاق کریمه به خاک خود و حمایت از شورشیان شرق اوکراین در جنگ داخلی این کشور، از سال 2014 با مجموعهای از تحریمهای ایالات متحده و اتحادیه اروپا روبهرو شده است. بهطوركلی، منظور از تحریمها ایجاد انگیزه و در نهایت اعمال فشار برای تغییر سیاست یا رفتار یك كشور با هدف قراردادن بخشهایی از اقتصاد یا وابستگان خاص رژیم حاكم است. رویکرد سیاست خارجی بایدن منجر به لغو این تحریمهای روسیه نمیشود. بایدن یکی از معماران رژیم تحریمها علیه حکومت روسیه بود و در متقاعدکردن شرکای اروپایی برای ایجاد اعمال این تحریمها نقشی اساسی داشت.
بنابراین او از هزینههای تحریمها هم برای روسیه و هم برای اعمالکنندگان تحریم آگاه است و نمیخواهد بدون رسیدن به نتایج مشخص، این سیاست را کنار بگذارد. نکته دیگر اینکه بایدن در آخرین سفر خود بهعنوان معاون رئیسجمهور به اوکراین در اواخر سال 2017، از دولت ترامپ خواست تحریمهای روسیه را به دلیل «ادامه تجاوزهای روسیه» به شرق اوکراین ادامه دهد. بایدن تحریمها را نهتنها بهعنوان روشی برای تغییر رفتار یک کشور در کوتاهمدت، بلکه همچنین بهعنوان ابزاری برای تغییر رفتار در طولانیمدت میداند: «حفظ تحریمهایی که ایالات متحده و اتحادیه اروپا در واکنش به تجاوزهای روسیه به اوکراین، نهتنها در تحتفشار قراردادن مسکو برای حل اختلافات در کوتاهمدت، بلکه بهعنوان نشانهای برای کرملین در درک این واقعیت است که هزینههای چنین رفتاری بیش از منافع آن خواهد بود».
دموکراسی علیه استبداد
بایدن گسترش استبداد و عقبماندگی دموکراتیک را دو چالش اصلی جهان امروز میداند. این دو چالشها نشانههایی مشخص دارند: قوانینی که آزادی بیان را سرکوب میکنند، افزایش نظارت و سانسور آنلاین، گسترش اختیارات اجرائی با کاهش قدرت پارلمان، سلب استقلال قضائی از نشانههای شاخص حکومتهای استبدادی است و از این نظر روسیه و چین شاخصترین حکومتهایی هستند که نسخههای استبدادی خود را در اختیار دیگر کشورهای جهان از لهستان و مجارستان گرفته تا برزیل و فیلیپین قرار میدهند. پوتین، لیبرال دموکراسی را هدف قرار داده و تلاش کرده است هر جای جهان این جهانبینی را بیاعتبار کند. مقابله با حکومتهای اقتدارگرا یکی از اولویتهای اصلی سیاست خارجی ایالات متحده تا قبل از رویکارآمدن ترامپ بود و در صورت پیروزی بایدن دوباره به رکن اساسی سیاست خارجی واشنگتن تبدیل میشود.
این سیاست، ایالات متحده را در مسیر رویارویی مستقیم با برخی از اقدامات جنجالی پوتین در داخل و خارج روسیه قرار میدهد، پروپاگاندای حکومت پوتین، سرکوب سازمانها و نهادهای ترویجکننده دموکراسی و اختصاص بودجه به احزاب سیاسی افراطی راست و چپ در خارج از کشور از جمله اقداماتی است که با واکنش بایدن روبهرو خواهد شد. واضح است که سیاست خارجی بایدن نهتنها تفاوت فاحشی با ترامپ دارد بلکه پیامدهای قابلتوجهی برای روسیه و پوتین خواهد داشت. به نظر میرسد بایدن از بسیاری از ویژگیهای سیستم استبدادی روسیه معاصر، آزار و اذیت سیاستمداران و فعالان مخالف، محدودیت در آزادی بیان، برگزاری انتخابات مهندسیشده و تلاش برای حفظ «ظاهر دموکراتیک» حکومت، درک درستی دارد. بااینحال، او معتقد است که قدرت پوتین در هسته شکننده و نهچندان عمیق قدرت باقی مانده است و این ساختار بدون وجود دستگاه سرکوبگر فرومیریزد.