روزنامه اعتماد: بانك كارگشايي مدت زمان انتظار براي پرداخت وام قرضالحسنه را به دليل كاهش منابع از «يك روز» به «چهار ماه» افزايش داده است. در روزهاي سخت شرايط معيشتي، محدوديتهاي ناشي از ويروس كرونا و تعطيلي كسبوكارها، نياز به نقدينگي هرچند اندك نزد خانوادهها بيشتر شده است.
بانك كارگشايي، تشكيلاتي وابسته به بانك ملي؛ در ازاي دريافت «طلا» وام قرضالحسنه به متقاضيان پرداخت ميكند و مشاهدات ميداني نشان از تقاضاي بالاي وام در ازاي «گرو» گذاشتن طلا دارد. اما به دليل همين «تقاضا»ي بالا، كساني كه براي دريافت وام قرضالحسنه مراجعه ميكنند؛ دست خالي برميگردند. پاسخ كارمندان بانك هم مشخص است: «صف تقاضاي وام قرضالحسنه زياد شده و پس از نامنويسي براي دريافت وام، بايد 4 ماه به صورت حداقلي در نوبت بمانيد.»
بانك كارگشايي يا همان «موسسه رهني دولتي» قدمتي نزديك به يك قرن دارد و از قديم مردم ميدانستند هر زمان كه دستشان از همه جا كوتاه شد و پولي در بساط نداشتند؛ ميتوانند با مراجعه به ميدان «اعدام» سابق و «محمديه» فعلي و به امانت گذاشتن «طلا»، مطابق قوانين خاصي، وام قرضالحسنه بگيرند. تا همين پايان سال گذشته، ضوابط كاركرد اين بانك به گونهاي بود كه به ازاي هر 43 گرم طلا، 3 ميليون تومان و هر 143 گرم طلا، 10 ميليون تومان وام جعاله پرداخت ميشد. متقاضي هم بايد تمام مبلغ وام را به اضافه 4 درصد كارمزد و 7 درصد حق نگهداري طلاآلات پرداخت ميكرد. اما حالا و در سال جديد، وام قرضالحسنه بانك كارگشايي با سود 18 درصدي به اضافه 2 درصد كارمزد پرداخت ميشود؛ آن هم پس از 4 ماه انتظار!
تغيير ضوابط را يك مشتري بانك كه روي صندلي انتظار نشسته تعريف ميكند. در بانك رهني سابق، همه جور آدمي پيدا ميشود كه به دنبال گرفتن اندك پولي هستند تا به زخم زندگيشان بزنند. اما مشتريان آن، مردم عادي هستند. آنهايي كه زندگي بهشان سخت گرفته و مجبور شدهاند براي اندك پولي كه ميگيرند؛ طلاهاي خودشان را به گرو بگذارند. زني كه مستاجر است و پول صاحبخانه را بايد بدهد و لنگ 700-600 هزار تومان است و با ماسك و دستكش با كارمند بانك حرف ميزند. مردي كه بيكار شده و طلاهاي زنش را ميخواهد به امانت بگذارد و پولي بگيرد.
خانم ميانسالي كه براي خريد جهيزيه دخترش به مشكل خورده. در اين بانك نه از دستگاه شمارهگيري خبري هست نه كسي حال و حوصله راهنمايي دارد. كرونا هم اضافه شده و مقابل باجهها پلاستيكهاي ضخيم كشيدهاند. اما شلوغ و پر رفت و آمد است و اقلا يك صبح تا ظهر طول ميكشد تا طلا توسط «ارزياب» شناسايي و تاييد شود؛ مهر و موم شود و به خزانه برود. گفته ميشود كه روزانه تا 20 هزار نفر و گاه 50 هزار نفر به اين بانك براي دريافت وام مراجعه ميكردند. اما شيوع كرونا و بسته شدن كسبوكارها، شرايط را سختتر كرده و تقاضا را به شدت افزايش داده است.
متقاضيان وام، از شرايط سخت وام گرفتن حرف ميزنند. در حال حاضر به ازاي هر گرم طلا كه قيمت آن كمي آنطرفتر و در بازار آزاد به يك ميليون تومان رسيده، 100 هزار تومان وام تعلق ميگيرد؛ آنهم با چندين شرط و شروط. عجيبترين شرط، احراز محل سكونت است كه بايد از طريق قبض آب و برق كه به نام متقاضي وام است انجام شود. آقايي كه پشت باجه با مسوول اين كار حرف ميزند صدايش را بالا برده و ميگويد مستاجر است. مسوول باجه هم ميگويد كه اجارهنامه را بياورد. ضمن اينكه بايد با صاحبخانه خود به اداره پست برود و آنجا نامه تاييديه كدپستي بگيرد.
متقاضي وام برافروخته از گرما و جواب خونسردانه متصدي بانك، بيرون ميرود. ازدحام و شلوغي در روزهاي كرونايي با پاسخهاي سربالا و سردي كه از در و ديوار شعبه بانك كارگشايي بالا ميرود. اعلانها و اطلاعيههاي هشداردهندهاي كه ميگويد اگر ظرف شش ماه از تاريخ دريافت وام، مشتري اقدام به تسويه وام نكند؛ مشمول 6 درصد جريمه تاخير هم خواهد شد! اعلان ديگري از افزايش نرخ سود وام از 11 به 20 درصد خبر ميدهد و اينكه فقط يك سال مهلت بازپرداخت وام وجود دارد...
كار سادهاي نيست گرفتن وام در پيچ و خم كارهاي اداري؛ آنهم پولي كه قرار است 5-4 ماه ديگر به دستت برسد. تا پيش از اين پرداخت وام قرضالحسنه در اين بانك به صورت يكروزه بود. ارزيابها با آن ذرهبينها و تجهيزاتشان، طلاي مشتريان را به دقت بررسي ميكردند و بهطور ساده به مشتري ميگفتند كه چقدر وام به اين طلا كه براي «گرو» آورده، تعلق ميگيرد. براي اين كار تعرفهاي وجود دارد و كارها خيلي سريع پيش ميرود. خيلي از كساني كه به اينجا ميآيند تازه متوجه ميشوند كه طلايي كه قبلا به نام 18عيار و17عيار و... خريدهاند ارزشش خيلي كمتر از آن چيزي است كه فكرش را ميكنند. خيليها طلا را هديه گرفتهاند. دستبند و گوشواره كودكشان است و تازه اينجا ميفهمند كه مثلا طلا نبوده و «بدل» بوده.
معمولا با شروع مدارس و دانشگاهها يا در آستانه محرم و صفر يا ماه رمضان، صف مشتريان دريافت وام شلوغتر از هميشه است. خيليها به دنبال جور كردن شهريه مدرسه و دانشگاه فرزندان خود به اينجا ميآيند و حالا كه زمان انتظار براي دريافت وام بيشتر شده، دست خالي برميگردند. كرونا و محدوديتهاي شغلي، دست و بال خيلي ها را بسته و همه به اميد اندكي پول كه بابت گرو گذاشتن طلا شايد نصيبشان شود به اينجا ميآيند كه با رويه تازه، از پول هم خبري نيست.
چرا مردمي كه براي دريافت وام در نوبت 4 ماهه مينشينند دست به فروش طلاي خود نميزنند؟
نوسانهاي اقتصادي يكي از دلايل عمده آن است. خيلي از كساني كه در بانك نشستهاند از اين ميگويند كه تكليف طلا و ارز و ريال مشخص نيست و نميدانند فردا با چه قيمتي روبرو هستند. از اينكه طلا را بفروشند و به زخم زندگي بزنند و از آن طرف، قيمتها بالا برود و ديگر نتوانند بخرند؛ هراس دارند. ترجيح ميدهند رنج دريافت وامي هرچند كوچك اما «كار راهانداز» را به جان بخرند اما طلا نفروشند. البته هستند كساني كه در ميانه گفتوگوها، نااميد از دريافت وامي كه 4 ماه ديگر قرار است پرداخت شود از درب شيشهاي بانك بيرون ميزنند. ميگويند: «اي آقا تا آن زمان دلار چقدر رفته بالا؟ دو ميليون تومان چقدر ارزش دارد؟»