روزنامه جام جم: وضعیت فاجعهبار زندگی 30هزار نفر از ساکنان محله کوی سیاحی اهواز خبرنگار ما را به این منطقه کشانده است.
آنها 30هزار نفرند، 30هزار نفر که از سالها پیش در کوی سیاحی اهواز زندگی میکنند؛ 30هزار نفر که در «فاضلاب» زندگی میکنند؛ نشان به نشان تصویری که این روزها در فضای مجازی منتشرشده؛ عکسی ساده از پسربچههایی که تا زانو داخل گنداب سیاهرنگ مقابل خانهشان ایستادهاند!
بچههایی که فاضلاب محل بازیشان است؛ حتی اگر بدبو باشد و پر از آلودگی. اصلا بچهها که آلودگی سرشان نمیشود! آنها دنبال یک گُله جا هستند برای بازی، حتی اگر این«جا» فاضلاب همیشگی مقابل خانههایشان باشد. تصویری که از بازی بچههای کوی سیاحی اهواز منتشرشده، شاید برای ما دردناک باشد اما برای اهالی این محله، فقط یک برش کوتاه از مشکلی است که هر روز و هر ساعت با آنهاست؛ درد مشترکی که در کوی علوی و کوی سادات اهواز هم امان بریده از مردم و هنوز که هنوز است خبری از حل مشکل نیست.
وضع بدتر شده که بهتر نشده
سرریز فاضلاب به کوچه و خیابانهای کوی سیاحی، مشکل امروز و دیروز این محله نیست؛ گلایهای است که همیشه سر زبان اهالی بوده، کم گفته نشده و کم برایش راه چاره ردیف نکردهاند! راهها اما هیچوقت به مقصد نرسیدهاند که اگر رسیده بودند حالا آقای یونسی که یک خانه 200متری در خیابان توحید این محله دارد، فکر فروش خانه به سرش نمیزد؛ آن هم بعد از 9سال زندگی، 9 سال تحمل. مرد جوانی که از وقتی ازدواجکرده اینجا در این محله ساکن شده و حالا پدر دو پسربچه چهار و دوساله است و نمیخواهد بچههایش اینجا بزرگ شوند: «از وقتی یادم هست اینجا مشکل فاضلاب داشته، آن موقع هم که ما برای خرید خانه آمدیم همین طور بود، الان هم همینطور. اصلا وضع بدتر شده که بهتر نشده!»
این را که میگوید رد نگاهش را میگیریم و میرسیم به انبوه زبالههای تلنبارشده کنار کانال آب؛ کانالی که پر از فاضلاب است و او ادامه میدهد: «چقدر جلوی بچههایمان را بگیریم که بیرون نروند، چقدر حواسمان باشد که داخل فاضلاب نروند، فاضلاب چسبیده به خانه ما. الان دیگر چارهای نداریم جز اینکه خانه را بفروشیم و از این محله برویم.»
حرفهای او را سیدرضا موسوی، یکی دیگر از ساکنان کوی سیاحی تکمیل میکند؛ او هم مرد جوانی است که برای فروش خانه 130متریاش آگهی کرده و میگوید که مشکل فاضلاب این محله روزبهروز بدتر میشود و مسؤولان هم فقط تماشا میکنند: «من چهار سال پیش آمدم اهواز و اینجا خانه خریدم. با اینکه شاغلم و صبح میروم و شب برمیگردم اما دیگر تحمل این فاضلاب را ندارم. هربار مسؤولان از جاهای مختلف میآیند بازدید میکنند، میگویند پیگیری میکنیم، این زبالهها جمع میشود، مشکل فاضلاب درست میشود اما اگر شما تغییری در این مدت دیدید ما هم دیدیم.»
سیدرضا آن روزی که از روستایشان در آهودشت راهی شهر شد، راهی اهواز شد، فکر میکرد از این به بعد قرار است مثل یک شهروند، یک شهرنشین جایی زندگی کند که پر از امکانات شهری است! اما حالا چهار سال از آن روز گذشته و او از سادهترین امکانات هم بیبهره مانده، همین است که حالا میخواهد اسباب و اثاثیهاش را جمع کند و برگردد به روستا، البته اگر خریدار باشد: «آنقدر اسم محله ما بد در رفته که واقعا خریداری نیست. کسی رغبت نمیکند اینجا خانه بخرد مگر اینکه مجبور باشد و با پولش جای دیگری نتواند خانه بخرد، وگرنه چه کسی راضی است که بیاید وسط فاضلاب زندگی کند؟!»
نمیتوانیم خانههایمان را بفروشیم
چند کیلومتر آن طرفتر از کوی سیاحی، در کوی علوی هم که هنوز همه به روال گذشته، شلنگآباد صدایش میزنند، وضع همین است؛ مشکل فاضلاب باز همان است که همانجای قبلی دیدهایم و گلایهها همان؛ ساکنان این محله هم یادشان است که در گذشتههای دورتر، کوی علوی جزو باغات و زمینهای کشاورزی بود و بعد از واگذاری به مردم به زمینهای مسکونی تبدیل شد و از همان زمان، زهکشهای حاشیه خیابان که کمتر از 30متر با منازل مردم فاصله دارد، محلی شد برای جمعآوری فاضلاب.
سلمان فاتحی یکی از ساکنان همین محله است؛ خانهاش یکی از چهاردیواریهای ساده خیابان رضوی است و روزگارش مثل بقیه با مشکلات فاضلاب میگذرد؛ همین است که به ما میگوید:«میدانی فاضلاب یعنی چه؟ یعنی بوی بد؟! یعنی مریضی و بیماری! یعنی مگس و هزار تا حشره دیگر! یعنی زباله! شما چندوقت اینها را طاقت میآوری؟ من 18 سال است اینجا زندگی میکنم چون نمیتوانم بفروشم بروم، خانههایمان قولنامهای است! مشکلاتش را هم همه میدانند.. . اینجا کلا سیستم دفع فاضلاب ندارد، حالا اینکه فصل گرما و تابستانش است، شما پاییز و زمستان بیایید اینجا، فقط کافی است 10 قطره باران ببارد، این فاضلاب بالا میزند و میآید توی خانههای ما !»
گلایههای او را یکی دیگر از اهالی ادامه میدهد؛ مرد 35 سالهای که تمایلی به معرفی خودش ندارد و با این حال میگوید: «ما ساکن خیابان الهادی هستیم، فاصله ما تا تلمبهخانه فاضلابی که زیر پل علوی است از 50 متر هم کمتر است اما باز فاضلاب ما وسط خیابان است...فاضلاب ما مشکل زیرساختی دارد... .»
اهالی کوی علوی هم مثل ساکنان کوی سیاحی، به بوی فاضلاب عادت کردهاند؛ بوی تند و تیزی که هربار باد میآید، بیشتر میشود و روزگارشان را سخت میکند؛ آنقدرکه گلایههایشان فهرستی شود بلندبالا : «از امکانات شهری ما اینجا قبض آب را داریم. حق آببها میدهیم وحق دفع فاضلاب هم داریم. اما کدام فاضلاب اینجا دفع میشود؟!»
شاهد حرفهای او فاضلاب سیاهرنگ متعفنی است که از مقابل خانههایشان میگذرد؛ فاضلابی به مقصد هیچکجا:« بچههای ما توی فاضلاب بزرگ میشوند، چطور جلویشان را بگیریم؟ کجا ببریمشان؟ اینجا نه پارکی داریم نه هیچ فضای بازیای. جز این کوچهها بچههای ما چیزی ندارند.»
بیماری در کمین بچهها
بچهها مرزبندی شهری را نمیشناسند؛ بچهها نمیدانند منطقه 1 اهواز قدیمیتر است یا منطقه 2 که با کیانپارساش برند زندگی شهری در اهواز شده و با منطقه 6 که محل زندگی آنهاست چقدر فرق می کند؛ روی نقشه اهواز همه این منطقهها چسبیدهاند به هم زیر سایه کارون. اما در واقعیت، این مرزبندی ساده ، این منطقهبندیهایی که محلهها را در دو سوی کارون قرار دادهاند، به اندازه یک دنیا سرنوشت بچهها را تغییر داده؛ آن وقت میتوانیم نگران سلامت بچههایی باشیم که در فاضلاب مقابل خانههایشان، محل بازی همیشگیشان است ، بچههایی که مهران احمدی سرپرست مرکز بهداشت غرب اهواز هم تصویرشان را دیده و درباره احتمال بیمارشدنشان به رسانهها هشدار داده و گفتهاست: این کودکان ممکن است در معرض انواع مختلف بیماریهای رودهای به ویژه وبا و بیماریهای پوستی قرار بگیرند.
احمدی البته گفته که ماجرای کوی سیاحی به دیروز و امروز مربوط نمیشود و بارها این مساله در شورای سلامت خوزستان و اهواز مطرح شدهاست. الان نگرانی من از آب و فاضلاب بیشتر از کرونا است چون در فصل گرما، پیک بیماری التور و رودهای شایع بوده و ممکن است بیماریهای رودهای در منطقه کوی سیاحی طغیان کند و باید شهرداری، مرتبا لایروبی و آهکپاشی جویهای روباز را انجام دهد.