خبرگزاری ایسنا: چرخ روزگار برای اهالی روستاهای مستعد بخش «کربال خرامه» چرخشی ناموزون داشت، خلاف عقربههای زندگی، به سمتی که نهتنها طراوت و سرسبزی روستاهایشان را گرفت و معیشتشان را به بیآبی و خشکی و فرونشست پیوند داد! بلکه آنان را به مردمی وابسته برای جرعهای آب شرب بدل کرد؟!.
مردمی که روزگاری تامین کننده بخش اعظمی از قوت لایموت فارس و کشور بودند حالا هر روز دبههایی در دست، روستا به روستا و آبادی به آبادی؛ پی جرعهای آب شرب روانند! آب شربی که طعم گس پلاستیک و فلز میدهد و ... طعمی که ذائقهی هیچ انسانی آن را نمیپسندد.
مردم دهستان رحمتآباد شهرستان شیراز و روستای کمجان و سلطانشهر در خرامه حضور رئیس کمیسیون حقوقی شورای عالی استانها و دو عضو شورای اسلامی استان فارس، را در عصر یک روز تابستانی غنیمت شمردند تا حرفهایشان را بگویند، گلایههایی که از میان لبهای داغمه بستهشان بیرون آمد و باری شد بر دوش وکلای آنان.
مجبور شدم گاو و گوسفندهایم را هم بفروشم!
یکی از اهالی دهستان رحمتآباد منطقهی کربال که جزو شهرستان شیراز محسوب میشود؛ میگوید: وقتی به دلیل بیآبی و بیتوجهی مسؤولان، دامداری و کشاورزی من از بین رفته و حتی مجبور شدم گاو و گوسفندهایم را هم بفروشم، چطور میتوانم زندگی چند خانوادهی تحت پوششام را مدیریت کنم؟
او اضافه میکند: خشکسالی کار خداست، اما مدیریت و مقابله با خشکسالی که با ماست! در این وضعیت که ادارات و نهادها، حمایتی از ما نمیکنند، بانکها هم برای گرفتن معوقات خود فشار میآورند؛ با این وضعیت چطور میتوانیم وامهای مربوط به شغلهای از بین رفتهمان را پس بدهیم؟
به گفتهی این روستایی که دستان پینه بستهاش نشان از طی روزگاری سخت دارد، خشکسالی در این منطقه از کشاورزی و دامداری هم گذشته و به آب شرب مردم روستا رسیده است.
او که خود عضو شورای اسلامی روستا هم بوده، تأکید میکند: «اهالی روستای ما تاکنون چند بار قصد برپایی تجمع را داشتند، ولی خود ما از آنها خواهش کردیم که با احترام به قانون و نظام پیش برویم و تجمع نکنند؛ اما بههرحال ما حقمان را هم میخواهیم.»
تبعات رودخانهی خشک رحمتآباد، دامان مناطق دیگر را هم میگیرد
یک عضو دیگر شورای اسلامی روستای رحمتآباد نیز به رودخانهی خشکی اشاره میکند که در نزدیکی این روستا واقع است. او میگوید: این رودخانه، از قدیم مسیر تخلیهی پسآب پتروشیمی بوده و سالیان سال در زمینهای کشاورزی ما استفاده میشده؛ اما الان خشک شده و به تبع آن زمینهای کشاروزی هم کاملاً خشک و غیرقابل کشت شدهاند.
این ساکن روستای رحمتآباد تأکید میکند: من به نمایندگی از مردم رحمتآباد میگویم که اگر نهادها و دستگاههای مسئول به ما نرسند، زمینهی خشک شدن تالابها و دریاچه بختگان و در ادامهی آن ریزگردها و معارضات سرطانزای محیط زیستی، دامان بسیاری از مردم مناطق دیگر را هم میگیرد.
نمیدانیم از کدام مشکلمان حرف بزنیم!
روستای «کمجان» در محدودهی شهرستان خرامه، دومین منطقهی مورد بازدید است. یکی از اهالی این روستا که مانند نماینده مردم روستاهای دیگر، دل پری دارد، میگوید: متأسفانه اینقدر مشکلات ما زیاد است که وقتی هم اندک فرصتی مثل امروز برایمان پیش میآید نمیدانیم کدام یک از مشکلاتمان را حتی طرح کنیم. متأسفانه تا قبل از این سنتشکنی اعضای شورای استان، مسؤولین به روستای ما نیامده که حتی از ما بپرسد مشکل شما چیست؟
او با تأکید بر نابودی کشاورزی در این منطقه، تصریح میکند: «از آخرین کشت برنج ما ۱۱ سال میگذرد و در این سالها هیچ درآمد مشخصی نداشتهایم؛ البته از طرحهای مختلفی برای کشتهای جایگزین حرف زدند، اما هیچ وعدهای عملی نشده است.»
این ساکن روستای کمجان، ادامه میدهد: خوب است بدانید بخش زیادی از جمعیت روستای ما، ناچارند شبها ساعت یک نیمهشب با مینیبوس راهی شیراز شوند و بعد از کارگری در میدان ترهبار یا جاهای دیگر دوباره به روستای خود برگردند که برخی از آنها در این مسیرهای طولانیِ هر روزه، حتی جان خود را از دست دادهاند.
آب آشامیدنی؛ هر بشکه ۲۰ لیتری: ۴۰۰ تومان!
او اضافه میکند: اینجا حتی آب شرب را هم به آسانی در اختیار مردم نمیگذارند؛ در روستای ما دو مکان در نظر گرفتند که ما آب را بهصورت بشکهای بخریم؛ یک بشکه ۲۰ لیتری آب را به قیمت ۴۰۰ تومان میفروشند و ما مجبوریم یک ظرف ببریم و آب خریداری شده را به زحمت به خانه خود بیاوریم. قبلاً حداقل برای هر محله یک تانکر گذاشته بودند و در آن آب میگذاشتند، اما الان جمعآوری شدهاند؛ متاسفانه به جای اینکه وضعیت را بهتر کنند، بدتر میکنند!
ریشهی مشکلات کربال، در دهه ۶۰ شروع شد
این مرد میانسال، عامل اصلی وضعیت فعلی بخش کربال را اقدامات دهه ۶۰ میداند و تصریح میکند: احداث کانالهای زهکش بزرگ در جنوب و شمال کربال اولین ضربهای بود که به این بخش وارد شده است. احداث این کانالها چه سودی برای روستاییان و حتی خود دولتها داشته است؟ اتفاقاً برعکس این زهکشها ضمن از بین بردن تالابها و محیط زیست، رطوبت هوا را هم از بین بردند.
او همچنین با تأکید بر اینکه احداث سدهای سیوند و صدرا هم هیچ توجیه اقتصادی نداشته، خاطرنشان میکند: «به نظر ما اگر همین اعتبارات خرج شده در این طرحها را در اختیار خود مردم میگذاشتند حداقل بخشی از مشکلات این مردم محروم حل میشد!»
این روستانشین، با تأکید بر برخی تصمیمات اشتباه مسئولان در گذشته، اضافه میکند: سئوالی که برای من پیش آمد این است که وقتی کسی یک تصمیم اشتباهی میگیرد، آیا قابل برگشت نیست؟ یا باید بر اشتباه خود اصرار کنند؟
رسانهها رنجهای ما را پوشش نمیدهند
ساکن روستای کمجان در پایان حرفهای خود، با گلایه از رسانهها، میگوید: ما این مشکلات را بارها بیان کردیم، اما متأسفانه، چون اسم مسؤولین و نهادها میآید، رسانهها هم زیر بار پوشش این مشکلات نمیروند؛ هرچند باید بگویم همین که امروز اعضای شورای استان آمدند و حداقل حرفهای ما را شنیدند، قدردان هستیم.
عبدالرزاق موسوی، عضو شورای عالی استانها در واکنش به سخنان پایانی این معترضِ روستایی، تأکید میکند: من به شما اطمینان میدهم که هم صحبتهایتان بدون سانسور منتشر شود و هم خود ما تا حد توانمان مشکلات این بخش را بررسی و پیگیری کنیم.
مسیر خشکشدهی مرودشت تا کربال، نمایانگر همه چیز است
علی خرمی، رئیس شورای اسلامی استان فارس نیز میگوید: ما در شورای استان از بحران خشکسالی سراسر استان به خوبی مطلعیم؛ با مشکلات دیگر کربال هم ناآشنا نیستیم. در واقع اینکه یک مسیر طولانی را از مرودشت تا خرامه طی میکنیم و یک بوتهی سبز نمیبینیم، خود نمایانگر همه چیز است.
خرمی در عین حال خطاب به مردم کربال تأکید میکند: حتماً ما به کمک آقای موسوی که با شخصیت ملی خود، بزرگ همه شوراییان استان فارس در کشور هستند و همچنین آقای زارع درنیانی که همیشه دغدغهی مردم شهرستان خرامه را داشته و دارند، هر کاری که بتوانیم برای خواستههای بهحقتان انجام خواهیم داد.
امیدوارم بتوانیم گرهی از مشکلات مردم باز کنیم
مرتضی زارع درنیانی، نماینده مردم شهرستان خرامه در شورای اسلامی استان هم با بیان اینکه هدف این بازدید، آشنا شدن نمایندگان مردم در شورای استان و شورای عالی استانها، با مسائل و مشکلات مردم کربال بود، خاطرنشان میکند: امیدوارم با جایگاهی که شورای استان و بالاتر از آن شورای عالی استانها در سطح کشور دارد، بتوانیم پیگیریهایی کنیم تا شاید با انعکاس مشکلات به مسئولان و پیگیری آنها، گرهی از مشکلات مردم باز شود.
جاده روستایی با قابلیت ترانزیتی!
شهر سلطانشهر که به گفتهی اهالی آن ۵ سال از شهر شدناش میگذرد، مقصد بعدی اعضای شورای اسلامی استان است.
مرتضی زارع درنیانی در تقاطع ورودی این شهر کوچک، با اشاره به وضعیت نامناسب این جاده میگوید: متاسفانه این مسیر با وجود طول تنها ۱۵ کیلومتری آن، وضعیت نامناسبی دارد؛ یک جادهی کمعرض روستایی که عملاً به یک محور ترانزیتی تبدیل شده و حضور خودروهای سنگین باعث تخریب بیش از پیش آن هم شده است. باید اذعان کنیم که در تعریض و بهسازی این جاده هم هیچ اقدامی نشده؛ وضعیت این جاده در شبها به دلیل عدم روشنایی در آن، بسیار بدتر هم میشود و متاسفانه شاهد تصادفات زیادی در این منطقه بودهایم.
به گفتهی نماینده خرامه در شورای استان، خودروهایی که از جاده خاوران وارد خرامه میشوند، برای ورود به پاسارگاد و شهرستانهای دیگر، ترجیح میدهند به جای شیراز از این تقاطع استفاده کنند و به همین دلیل بار ترافیکی سنگینی در این جادهی کمعرض شکل میگیرد.
جادهی سلطانشهر ظرفیت محور ترانزیتی را ندارد
موسوی، رئیس کمیسیون حقوقی شورای عالی استانها هم در این خصوص گفت: این یک جاده روستایی است و اساساً ظرفیت جادهی ترانزیتی را ندارد؛ با این حال وقتی به هر دلیلی مردم فراتر از نیاز روستاها از این جاده استفاده میکنند، اینجاست که برنامههای بالادستی مانند طرح توسعه باید تابع خواست و نیاز و شرایط روز مردم باشد و انعطاف لازم را به خرج دهند.
از شهریتِ سلطانشهر فقط دو تابلو نصیب مردم شد!
رئیس شورای شهر سلطانشهر، با اشاره به بازدید مسئولان از این شهر نیز میگوید: واقعیت این است که از شهریت سلطانشهر فقط دو عدد تابلو نصیب ما شد؛ البته با این تفاوت که ما هزینههای شهری پرداخت میکنیم، اما خدمات روستایی دریافت میکنیم!
سید ابوالقاسم زارع، در حالی سلطانشهر را شهر خاموش مینامد که به گفتهی این چهرهی فرهنگی آموزش و پرورش، وضعیت روشنایی ضعیف خیابانهای اصلی این شهر به روستاهای دوران قدیم شباهت بیشتری دارد.
یارانهها کفاف پول آب و برق مان را هم نمیکند!
یک پیرمرد ساکن سلطانشهر نیز با بیان اینکه درآمد بسیاری از اهالی این شهر کوچک از مبلغ یارانه تجاوز نمیکند، تصریح میکند: یارانهی ما متأسفانه کفاف هزینههای آب، برق و گازمان را هم نمیدهد.
یکی دیگر از اهالی این شهر نیز با بیان اینکه مردم سلطانشهر اعم از زن و بچه و پیرمرد و پیرزن ناچارند با بدترین شرایط برای برنجکاری و کارگری عازم شهرهای دیگر شوند، تأکید میکند: هر از چند گاهی از ارگانهایی اینجا میآیند و میروند، اما متأسفانه پشت سرشان را هم نگاه نمیکنند؛ امیدواریم شما که نماینده مردم هستید بتوانید برای ما کاری کنید.
هیچ کس به داد کربال نمیرسد؛ ما به نان شب هم محتاج هستیم!
در ادامه، فرد موتورسواری که به نظر میرسد از وضعیت محل زندگی خود و عملکرد مسؤولان بسیار دلخور و عصبانی است، وارد جمع میشود. او خطاب به اعضای شورای استان میگوید: از دورههای گذشته تاکنون دهها استاندار و فرماندار اینجا آمدند و رفتند، اما هیچ تاثیر عملی نداشته؛ هیچ کس به داد کربال نمیرسد. ما به نان شب محتاج هستیم. همه بیکار هستند. کارگران هم برای ۵۰ هزار تومان باید هر روز با دهها دردسر بروند کامفیروز و برگردند. نمایندهی ما هم فقط زمان رأی گرفتن به کربال میآید.
موسوی، نماینده استان فارس در شورای عالی استانها، درباره مشکلات سلطانشهر میگوید: واقعیت این است که اگر یک منطقهای ظرفیتهای شهر شدن را نداشته باشد و شهر شود، در عمل ضرر میکند. یکی از شواهد آن هم این است که نهادهایی مانند شهرداری و شورای شهر در قانون وظایفی دارند که با توجه به زیرساختهای محدود آن شهر کوچک از عهدهی آن بر نمیآیند و در نهایت گرفتاری مردم بیشتر میشود.
رئیس کمیسیون حقوقی شورای عالی استانها، در ادامه تصریح میکند: باید بدانیم که برخی مسائل مثل همین مسأله بلوارها و خیابانهای شهر ربطی به بیرون ندارد و خروجی عملکرد شهردار و شورای شهر است؛ بر همین اساس هم من به مردم سلطانشهر پیشنهاد میکنم از ظرفیتهای قانونی شورای شهرتان استفاده کنید و اگر به نتیجه نرسیدید پیگیری موضوع را به فرمانداری شهرستان و شورای اسلامی استان منعکس کنید.