روزنامه جوان: داماد کینهجو که با آتشزدن خودروی پدرزنش، چهار نفر را به کام مرگ کشاندهاست، روز گذشته به همراه همدستش محاکمه شد.
به گزارش خبرنگار ما، بیستوششم بهمنسال۹۲، مأموران پلیس تهران از مرگ مشکوک زن ۲۴سالهای به نام بهناز در یکی از بیمارستانهای شهر باخبر و راهی محل شدند. اولین بررسیها نشان داد بهناز در حادثه آتشسوزی در پارکینگ مجتمع مسکونی شش طبقه در سعادتآباد دچار سوختگی شده و بعد از انتقال به بیمارستان جان باخته است. در تحقیقات بیشتر پلیس معلوم شد در آن حادثه دو مرد۳۱ و ۳۳ساله و یک زن ۵۹ساله هم به علت شدت سوختگی در محل جان باختهاند. همچنین سهخودرو سمند، لندکروز و پرادو هم به طور کامل در آتش سوخته بودند.
در حالیکه تحقیقات در این زمینه ادامه داشت مشخص شد آتشسوزی به صورت عمدی اتفاق افتاده است، بنابراین پرونده با موضوع قتل عمد در دستور کار پلیس قرار گرفت و کارآگاهان پلیس دریافتند داماد یکی از ساکنان ساختمان از مدتی قبل با پدرزنش اختلاف شدید داشته و او را تهدید به آتشسوزی کردهبود؛ بنابراین داماد ۳۵ساله که افشین نام داشت، بازداشت شد. او در مراحل بازجویی با اقرار به جرمش گفت: برای آتشسوزی خانه پدرزنش از دوستش رضا کمک گرفته است و او را عامل حادثه معرفی کرد.
با ثبت اظهارات مرد جوان، کارآگاهان توانستند رضا را بیستو یکم اسفندماه همان سال شناسایی و بازداشت کنند. متهم با اقرار به جرمش گفت: «وقتی از اختلاف دوستم با خانواده همسرش باخبر شدم دلم برایش سوخت. به همین خاطر وقتی پیشنهاد آتشسوزی داد قبول کردم و به پارکینگ خانه آنها رفتم و لاستیک خودروی پدرزش را آتش زدم.»
با اقرارهای متهم، رضا به اتهام چهارفقره قتل و افشین به اتهام معاونت در چهارفقره قتل روانه زندان شدند و پرونده بعد از صدور کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
صبح دیروز پرونده روی میز هیئت قضایی به ریاست قاضی قربانزاده قرار گرفت. بعد از اعلام رسمیت جلسه و قرائت کیفرخواست از سوی نماینده دادستان، اولیایدم سه مقتول درخواست قصاص کردند، اما همسر چهارمین قربانی که قیم فرزند خردسالش بود، گفت: «دخترم در این حادثه آسیب دید و دچار سوختگی شد. او همچنان تحت درمان است و هزینههای او زیاد است. به همین خاطر درخواست دیه دارم تا هزینههای درمان دخترم را تأمین کنم.»
در ادامه افشین در جایگاه قرار گرفت و گفت: «دو سال قبل از حادثه همسرم به خاطر دخالتهای خانوادهاش طلاق گرفت و با پسر ششسالهام به خارج از کشور رفت. چند بار در این مورد با پدرزنم صحبت کردم و از او خواستم با همسرم صحبت کند تا پسرم را به ایران بازگرداند، اما او توجهی به خواستهام نمیکرد و جوابم را نمیداد. مدتی گذشت و دلتنگیهای پسرم مرا تحت فشار قرار داده بود به همین خاطر تصمیم گرفتم با دوستم رضا صحبت کنم. رضا با شنیدن حرفهایم ناراحت شد و قرار گذاشتیم خودروی مدل بالای پدرزنم را آتش بزنیم تا او را بترسانیم. رضا قول داد این نقشه را به تنهایی اجرا کند.»
متهم در ادامه گفت: «او به تنهایی نقشهاش را اجرا کرد و از اینکه آن روز به پارکینگ خانه پدرزنم رفته بود بیخبر بودم تا اینکه چند روز بعد متوجه شدم در اثر آتشسوزی چهار نفر از ساکنان ساختمان کشته شدهاند.»
سپس رضا در جایگاه قرار گرفت و در دفاع از خود گفت: «فریب حرفهای افشین را خوردم، چون معتاد بودم و او با دادن موادمخدر مرا برای انجام نقشه اجیر کرد.» متهم در ادامه گفت: «آن روز مقداری بنزین با خودم بردم و روی لاستیک خودروی پدرزن افشین ریختم. بعد از آتش زدن لاستیک خودرو بلافاصله پارکینگ را ترک کردم. حتی از این کار پشیمان شدم، اما بیفایده بود. فکر میکردم ساکنان ساختمان وقتی متوجه آتشسوزی میشوند، آتش را خاموش میکنند، اما بعدها شنیدم آتش به چند خودرو و قسمتی از ساختمان سرایت کرده است و چهارنفر کشته شدهاند.»
متهم در آخر گفت: «افشین ادعا میکند نقشه آتشسوزی را من کشیدهام، اما او از این ماجرا مطلع بود. حتی قبل از حادثه قرار بود او به خانه زن مورد علاقهاش برود تا پلیس به او مشکوک نشود و شاهدی برای اثبات بیگناهیاش داشته باشد.»
در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.