تهرانی نیوز - پايگاه اطلاع رسانی تهرانی نيوز

[نسخه مخصوص چاپ ]

SHAHRDARINEWS.COM


بازیگر «بزنگاه»: بلد نیستیم شاد باشیم!
تاريخ خبر: چهارشنبه، 8 آذر 1396 ساعت: 09:11

درست است که با بازی در سریال «بزنگاه» ساخته رضا عطاران، بین عموم مردم به شهرت رسید اما پرور سال‌هاست در تئاتر فعالیت دارد و نقش‌های خوبی را بازی کرده و آثار متفاوتی را به عنوان کارگردان روی صحنه برده است.

او سال گذشته در بخش استندآپ کمدی به همراه خواهر و دوستش به برنامه خندوانه آمد و نظر خیلی‌ها را جلب کرد.

سوسن پرور

این بازیگر در یکی از پست‌های اینستاگرامش نوشت که برخی از فالوئر‌هایش برای او کامنت و پیام می‌گذارند که چرا جراحی زیبایی و آرایش نمی‌‌کند! پرور دراین باره هم در اینستاگرامش و هم در مصاحبه با رسانه‌ها تاکید کرد که چهره‌ خدادادی‌اش را دوست دارد و نمی‌خواهد آن را دستکاری کند!‌ پرور این روزها نمایش هایلایت را در حال اجرا دارد، متن نمایش را با همکاری ریحانه حسن زاده نوشته و علاوه برکارگردانی، یکی از نقش‌ها را هم بازی می‌کند.

داستان نمایش هایلایت در یک آرایشگاه زنانه روایت می‌شود و زن‌هایی که به این آرایشگاه می‌آیند از خانواده و رابطه‌ خود با همسرشان می‌گویند؛ رابطه‌هایی که چنگی به دل نمی‌زند و نشان می‌دهد پای‌بست خانواده‌ها چندان محکم نیست! با پرور درباره چگونگی انتخاب موضوعی که چالش‌های خانواده‌های امروزی را بیان می‌کند همصحبت شدیم.

چطور شد برای نمایش هایلایت سراغ موضوع خانواده‌ها و چالش‌هایی که با آن روبه‌رو هستند، رفتید؟

اطرافم پر است از آدم‌هایی که در زندگی خانوادگی احساس شادی و رضایت نمی‌کنند!‌ همین موضوع باعث شد تا روی این موضوع حساس شوم که چرا چنین اتفاقی رخ داده است. با همکاری خانم حسن‌زاده تقریبا با 70 زوج به صورت مستقیم و غیرمستقیم صحبت کردم و متوجه شدم که زیربنا درست چیده نشده و به همین دلیل حال خانواده‌ها و زن و شوهرها خوب نیست. اما برای این‌که قصه تلخ نشود به لوکیشنی فکر کردم که بتوانم در آن کمدی خلق کنم و در نهایت به پیشنهاد خانم سمیه شوقی، لوکیشن آرایشگاه زنانه را انتخاب کردیم. در این مکان خانم‌ها بدون این‌که یکدیگر را بشناسند، راحت قصه زندگی خود را برای هم تعریف می‌کنند. هایلات چند روایت زنانه از خانواده‌ است. در این نمایش نه قضاوت کرده‌ام و نه راهکاری بلدم که ارائه کنم و بگویم از آن استفاده کنید، فقط آیینه‌ای گذاشته‌ام و برخی زندگی‌ها را در آن منعکس کرده‌ام. در این آیینه می‌بینیم که خانواده‌ها شرایط خوبی ندارند و باید هر کسی راهی برای نجات خود پیدا کند.

در تحقیقی که انجام دادید چه عواملی پیدا کردید که خانواده‌ها را به برزخ کشانده است؟

عدم‌خوشحالی! شادی غایب اصلی زندگی‌هاست. در یکی از دیالوگ‌های نمایش یکی از شخصیت‌ها می‌گوید: ما از صبح تا شب کار می‌کنیم که از زندگی لذت ببریم، اما هیچ‌کدام ما خوشحال نیستیم!‌

ما بلد نیستیم شاد زندگی کنیم یا خوشحالی را در جاهای اشتباه جست‌وجو می‌کنیم؟

این‌که چقدر به ما یاد می‌دهند شاد زندگی کنیم یک موضوع است، اما آنچه برای من مهم بود این است که ما چقدر بلدیم با همین چیزهایی که داریم، شاد زندگی کنیم ! من می‌توانم با یک ماشین مدل پایین هم کلی لذت ببرم، اما این خوشی و لذت را از خودمان دریغ می‌کنیم، چون در حسرت داشتن ماشین مدل بالا هستیم و منتظریم آن را به دست بیاوریم !‌

یعنی زیاد‌ه‌خواهی باعث شده غمگین و برخی اوقات ناسازگار باشیم؟

اسمش را زیاده‌خواهی نمی‌گذارم! ذات بشر این‌گونه است که هیچ‌وقت قانع نیست!‌ ما باید تلاش کنیم به بهترین‌ها دست پیدا کنیم، این صفت بدی نیست اما زمانی باعث عذاب ما می‌شود که نمی‌گذارد از داشته‌هایمان لذت ببریم! انسان با امید به دست یافتن به شرایط بهتر تلاش می‌کند، اما نباید اجازه دهیم حسرت جای امید را بگیرد و زندگیمان را تلخ کند.

دختران ما معمولا با این تفکر بزرگ می‌شوند که باید مردی از راه برسد و آنها را خوشبخت کند، در حالی‌که بهتر این است آنها خودشان قهرمان زندگی‌شان باشند و به همسر به عنوان همراه و یاور نگاه کنند، در نمایش هایلایت به این موضوع هم توجه کرده‌اید؟

اشاره‌هایی به این موضوع دارم که باید هر کسی خودش دست به زانویش بگیرد و بلند شود، اما در این نمایش هیچ سبک و سیاقی را نقد نمی‌کنم، فقط چند برش از زندگی‌های مختلف را نشان می‌دهم. بیشتر دوست دارم که بیننده هایلایت به قصه‌ شخصیت‌ها فکر کرده و با آنها همذات‌پنداری کند.

تئاترهایی که به موضوع خانواده و روابط بین زن و شوهرها می‌پردازد قابلیت این را دارد که در خانه فرهنگ محله‌ها و فرهنگسراها روی صحنه برود، چرا از این قابلیت کمتر استفاده می‌شود؟

این اتفاق نمی‌افتد چون بودجه‌ای برای این قبیل کارها در نظر گرفته نمی‌شود. تئاتر دو سه سالی است که در تهران تقریبا از مهجوری به در آمده آن هم به مدد فعالیت بخش خصوصی در تئاتر است. خیلی مشتاقم تئاترهایم را در شهرستان‌ها روی صحنه ببرم اما بودجه نیست!

اما معاونت فرهنگی شهرداری می‌تواند از این‌گونه آثار حمایت کند. شما مطالبه‌ای در این زمینه از شهرداری داشته‌اید؟

پیشنهاد اجرا در خانه‌های فرهنگ و فرهنگسراها خیلی خوب است اما من به عنوان فعال حوزه تئاتر نمی‌توانم چنین پیشنهادی را بدهم یا دنبال اجرایی کردن آن باشم. این را مسئولان فرهنگی و هنری باید پیگیری کنند. متاسفانه تئاتر در سبد فرهنگی و اقتصادی خانواده‌های ایرانی جایی ندارد! حتی قشر فرهیخته هم دوست ندارد برای تماشای تئاتر هزینه کند و بیشتر دوست دارد با بلیت مهمان به دیدن یک نمایش برود! عموم مردم که جای خود دارند. در حالی‌که در تئاتر می‌توان خیلی از موضوعات و مشکلات خانوادگی و اجتماعی را بیان کرد و مردم را به فکر واداشت. اما هیچ مسئولی روی این موضوع حساسیتی ندارد و تلاش نمی‌کند، ‌حتی اگر لازم است خانواده‌ها را با بسته‌های تشویقی به تماشای تئاتر ترغیب کند.