روزنامه کیهان: رجب طیب اردوغان میان لزوم اصلاح سیاستهایی که شکست خورده است و نیاز ترکیه به نقشآفرینی در پروندههای مهم منطقه، دچار وضعیتهای متناقض شده و از این رو ترکیه اردوغان میخواهد روش خود را تغییر دهد اما نه به گونهای که مهمترین رقیب منطقهای آن یعنی ایران از آن سود ببرد. تأکیدبر اهمیت گفتوگوهای سوری- سوری و در عین حال متهم کردن ایران به عدم تمایل به راهحل سیاسی در این راستا صورت میگیرد و این در حالی است که از یک سو گرایش به گفتوگوی سوری-سوری در واقع تغییر رفتار به حساب میآید چرا که لازمه آن پذیرش دولت دمشق است.
همه میدانند که بدون حضور دولت، مذاکرات سوری- سوری معنایی ندارد و از سوی دیگر متهم کردن ایران به بیعلاقگی به روند سیاسی در حالی است که گفتوگوها عمدتاً به نفع دولت سوریه و به ضرر معارضه است و دقیقاً در همین روست که گروههای تروریستی تمایل چندانی به مشارکت در گفتوگوها نداشته و خود را ملتزم به تصمیمات کنفرانسهای صلح نمیدانند.
1- راهبرد ابتدایی حزب عدالت و توسعه در خصوص منطقه بر پایه حل مشکل با همسایگان و به تعبیر «احمد داود اوغلو» وزیر خارجه و نخستوزیر سابق، «صفر کردن مشکلات با همسایگان» استوار بود اما زمانی که دو کشور عرب جنوب ترکیه درگیر بحرانی شدند، اردوغان سیاست به صفر رساندن مشکلات خارجی ترکیه را به فراموشی سپرد و به سراغ بازسازی امپراتوری عثمانی! رفت. اردوغان به قدرت رسیدن اخوانالمسلمین در مصر که یک سال بیشتر به درازا نکشید را فرصتی برای احیاء سیطره ترکیه بر منطقه عربی دانست و به تجهیز گروههای تروریستی در عراق و سوریه دست زد اما از موضوع احیاء میراث سلطان عبدالحمید زمان زیادی نگذشت و به زودی اردوغان متوجه شد که در محل، امکانی برای احیاء امپراتوری عثمانی وجود ندارد و لذا یک گام به عقب گذاشت و پروژه «ترکیه» بزرگ را پیش کشید. منظور از «ترکیه بزرگ» در واقع تعدادی ادعای تاریخی است که جریان «ترکهای جوان» یا آتاتورکیستها در زمان شکلگیری ترکیه- در سال 1303 ش- آن را مطرح کرده بودند. اردوغان با لشکرکشی به منطقه کوچک «بعشیقه» واقع در شمال غرب استان کرکوک و تلاش برای بسط حضور خود در منطقه «تل عفر» واقع در غرب موصل و از آنسو با لشکرکشی به منطقه «اعزاز» در شمال غرب استان حلب سوریه و تلاش گسترده برای تصرف «الباب» در شمال غرب حلب تقلا کرد تا زمینهای حد فاصل کرکوک تا سواحل مدیترانهای سوریه را به خاک ترکیه ملحق نماید. همین روزها نشریه «ینی شفق» وابسته به حزب عدالت و توسعه طی مقالهای زمینهای از کرکوک تا اسکندرون را منطقه عربی ترکیه دانست و نوشت «بخش جدا شده باید به مام میهن بازگردد.» تلاش ترکیه برای تداوم حضور و گسترش مناطق تحت تصرفش در دو کشور عراق و سوریه تاکنون به جایی نرسیده و به هزینه سنگینی منجر شده است. بنابراین بعید نیست که اردوغان به زودی از پروژه «دولت بزرگ» هم دست بکشد.
2- شکست سیاست صفرسازی مسائل با همسایگان در درون ترکیه به بروز سوالات زیادی منجر شده است. انتقادات زیادی که از درون حزب عدالت و توسعه و نیز از سویی شخصیتهایی مثل «عبدالله گل» و «داود اوغلو» به گوش میرسد و علاوه بر آن فاصله مطلقی که همه احزاب سیاسی ترکیه با اردوغان و حزب حاکم او پیدا کردهاند، شرایط سختی را برای ترکیه رقم زده است. اردوغان در این میان به جای آنکه به اصلاح واقعی سیاستهای به شکست رسیده دست بزند با وارد کردن شوکهای پیدرپی تلاش میکند تا توجهات را از موضوع اصلی که مستقیما اقتدار او را نشانه رفته است، به مسائل حاشیهای معطوف نماید اما مسلما این موضوع زمان زیادی دوام نمیآورد.
این در حالی است که از آنجا که کردها مسئله روسیه نیستند، مسکو تلاش میکند تا با همراهی با ترکیه، این کشور را به خود ملحق نماید. در بازی ترکیه- روسیه «زمان»، طرف اصلی پیروز میدان را به ما معرفی خواهد کرد. اما این نکته را میتوان با قطعیت زیادی گفت که اردوغان نمیخواهد اردوگاه غرب را ترک کرده و به سمت مسکو برود. اردوغان در تلاش است با برگ روسیه، غرب را وادار به پذیرش مجدد خود نماید. از این رو میتوان گفت اگر مشکل فیمابین ترکیه و کردها از طریق روسیه حل نشود، اردوغان بار دیگر خواستار «کمک ویژه» غرب برای غلبه بر کردها خواهد شد اما در عین حال به گمان روسیه، اردوغان و حزب او میتوانند یک «شریک معتبر» برای حل سیاسی پرونده سوریه باشند. روسیه مدتی است که به غلط گمان میکند پیروز بزرگ جبهه مقاومت که ضمنا با همراهی ارتش روسیه نیز همراه بود، برای حل پرونده جنگ در سوریه کفایت میکند و با شقه کردن گروههای تروریستی میتوان کاملا بر پدیده تروریزم غلبه کرد. وقایع دیروز «دیرالزور» سنگ محکی برای ارزیابی این مسائل است. داعش حدود دو ماه پس از آنکه در یک عملیات سنگین، «تدمر» واقع در شمال شرق حمص را از دست نیروهای روسیه گرفت، بار دیگر به جنوب مناطق شهری «دیرالزور» حمله کرد و تلاش نمود این منطقه را به تصرف درآورد. پس کاملا واضح است که حتی اگر همه کشورها در «آستانه» گردهم آیند هیچ تضمینی برای توقف شرارتهای داعش و حتی تداوم مذاکرات سیاسی وجود ندارد.
4- بعضی با اشاره به قطع و وصل شدن نسبتا سریع روابط ترکیه با رژیم صهیونیستی و یا ارتعاش شدید روابط با روسیه و نیز روابط متغیر ترکیه با گروههای تروریستی مثل داعش، اردوغان را فردی باهوش ارزیابی کرده و گفتهاند که اردوغان کسی است که موقعیتها را خوب میشناسد و با آن همراه میگردد. اما در عین حال با نگاه به نتایج این سیاستها میتوان گفت ترکیه اردوغان هرگز نتوانسته است نتیجه بازیهای منطقهای را به نفع خود حل کند. پرونده روابط ترکیه و مصر طی 6 سال گذشته، پرونده روابط مصر و عربستان طی این دوران و پرونده روابط ترکیه و عراق به خوبی نشان میدهند که در هیچ منازعهای موقعیت ترکیه شاهد بهبود نبوده است. سفر اخیر ییلدریم به عراق که توام با تحلیلهای انحرافی رسانهها شد و یا عضویت آنکارا در گروه مذاکرات صلح مسکو هم که با تبلیغات زیادی همراه گردید، به خوبی سطح اقدامات ترکیه را بیان میکنند. سفر نخستوزیر ترکیه به عراق، اساسا با این شعار صورت گرفت که ترکیه درصدد بیرون بردن نیروهای خود از بعشیقه است، اما امتناع ترکیه از اقدامی که نخستوزیر آن در یک کنفرانس رسانهای وعده داده بود، از شکست گفتوگوهای ترکیه در بغداد خبر میدهد.