مشرق: سفر فدریکا موگرینی، مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی به تهران درست در بحبوحه نبردهای جبهه مقاومت در حلب و موصل علیه تروریستها صورت گرفت.
همزمان با سفر موگرینی به تهران، در شبکههای اجتماعی برخی منابع از تلاش مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی برای تحریک دولت ایران برای اخلال در روند سرکوب تروریستها بویژه در معرکه سوریه خبر میدادند.
به گزارش «وطن امروز»، موضوع حل سیاسی بحران سوریه همواره از سوی ایران مطرح بوده است و ایران بارها اعلام کرده بحران سوریه نیاز به حل اختلافات از طریق میز مذاکره دارد.
در عین حال اما حمایت از مقاومت و سرکوب تروریستها در حوزه میدانی را نیز همزمان با تحرکات دیپلماتیک انجام داده است تا ایران و جبهه مقاومت در مذاکرات سیاسی توان بیشتری نسبت به جریان مقابل داشته باشند.
در این میان اما یک جریان سیاسی موازی برخلاف این معادله منطقی برای بحران سوریه، تلاش کرده است موضوع مذاکرات سیاسی سوریه که به صورت مستقیم به امنیت ملی ایران گره خورده است را از طریق اقدام علیه جبهه مقاومت طراحی کند! بهگونهای که این جریان میگوید همانند برنامه هستهای که دولت حسن روحانی آن را متوقف کرد و به عقب راند، این بار نیز براساس همان مدل، ایران موضوع سوریه را با طرف مقابل و بویژه آمریکا حل کند.
در واقع این جریان معتقد به تحقق مدل برجام – در شرایطی که برجام اکنون به عنوان یک مدل شکستخورده ثابت شده است - برای حل بحران سوریه است. «وطنامروز» در شماره 26 مهر 94 در تیتر یک خود با عنوان «برشام» این طراحی ضد امنیت ملی را پیشبینی کرد.
ماجرا از نشست مقدماتی اجلاس امنیتی مونیخ در تهران آغاز شد و اظهارات ردوبدل شده در این نشست نشان داد علاقه برای برجامیزه کردن سوریه در ایران نیز وجود دارد.
این مدل پیشنهادی برای حل موضوع سوریه از آن جهت غیرقابل پذیرش بود که در واقع خط برجام برای استحاله نظام جمهوری اسلامی و تبدیل آن به یک عنصر وابسته به نظام سلطه را از مساله هستهای به مسائل منطقهای و امنیتی امتداد میداد.
به صورت مصداقی، این مدل توصیه میکرد مطالبات طرف مقابل درباره سوریه، همانند موضوع هستهای به رسمیت شناخته شود و موضع برتر به طرف مقابل واگذار شود. به عبارت دقیقتر و روانتر، این مدل توصیه میکرد سوریه و حاکمیت آن به طرف مقابل واگذار شود و جریان مقاومت نیز در قبال آن امتیازاتی دریافت کند! این برنامهریزی جریان مشترک خارجی و داخلی برای سوریه البته به دلیل مشخص نبودن سرنوشت برجام توان علنی شدن نداشت.
به مرور با توجه به نقض مکرر برجام توسط طرف آمریکایی، برجام به عنوان یک مدل شکستخورده برای حل سایر اختلافات تبدیل شد و به همین دلیل طرفداران «برشام» به حاشیه رفتند. حالا در روزهایی که توفیقات میدانی در صحنه نبرد با تروریستها در سوریه باعث تقویت دولت بشار اسد و به طور کلی جبهه مقاومت شده و حلقه محاصره علیه تروریستها در حلب روز به روز تنگتر میشود، گویا طرفین داخلی و خارجی جریان سازش، باز هم به یک مفاهمه مشترک علیه جبهه مقاومت رسیدهاند تا این بار با طرح مسائل جنجالی علیه مقاومت در سوریه، روزنهای برای تنفس تروریستها در سوریه ایجاد کنند!
در همین راستا، عناصر سیاسی و روزنامههای جریان «نه غزه نه لبنان» در ایران، روز گذشته درباره ماهیت سفر موگرینی به ایران گزارشاتی نوشتند و این بار صراحتا «خیانت برشام» را خواستار شدند! در همین راستا، روزنامه آرمان که در افکار عمومی به روزنامه خانوادگی هاشمی رفسنجانی شهره است، دیروز تیتری در صفحه یک خود را به سفر فدریکا موگرینی به تهران و دیدارهای او با روحانی و ظریف اختصاص داد و تیتر «برجام؛ الگوی حل مشکل سوریه» را برای آن انتخاب کرد. روزنامه آفتاب یزد نیز برای گزارش دیدارهای موگرینی با روحانی و ظریف، تیتر «از برجام تا سوریه» را انتخاب کرد.
افشای خط خیانت در پشت جبهه سوریه توسط این روزنامهها البته از سوی برخی عناصر تندرو و دردسرساز فتنه 88 به صورت علنیتر دنبال شد.
مصطفی تاجزاده (معروف به شعبان تاجزاده) از عناصر حاشیهای و تندرو فتنه 88 گفتوگویی با یک نشریه حامی فتنه انجام داد و در آن اصطلاحا نقشه را لو داد. تاجزاده در این گفتوگو صراحتا گفت منظور از اعمال مدل برجام در سوریه، دست کشیدن از مقاومت در این کشور است.
این نشریه اصلاحطلب برای گفتوگوی خود با تاجزاده که به عنوان تیتر یک منتشر شده است، تیتر «سوریه هم برجام میخواهد» را انتخاب کرد! تاجزاده که هم در فتنه 78 و هم در فتنه 88 از عوامل میدانی آشوبهای خیابانی بوده، در این گفتوگو حرفهایی زد که همه استدلالهای جریان مقاومت برای مقابله با مدل برشام و ماهیت خیانت این مدل را اثبات کرد. او درباره بحران سوریه همان ادعاهای رسانههای سعودی و تکفیری را مطرح کرد و گفت: رژیم بعث، مستبد و فاسد بود و اجازه نفسکشیدن به کسی را نمیداد. مردم نیز خواهان آزادی، دموکراسی، عدالت اجتماعی و مبارزه با فساد بودند و تحت تأثیر بهار عربی به خیابانها ریختند؛ اما به جای آنکه رژیم به خواستهها، حقوق و منافع آنان توجه کند، سرکوبشان کرد. با خشنشدن برخوردها فضا برای جولان دادن داعش و گروههای مسلحی که مطلقا به حقوق شهروندی اعتقاد نداشتند و دنبال سرنگونی رژیم بودند، فراهم شد. اگر رژیم بعث در زمان مناسب، اصلاحات میکرد و به مطالبات مشارکتجویانه مردم سوریه پاسخ میداد، خود آن مردم در برابر دخالت خارجی میایستادند و به تروریسم نه میگفتند و داعش و امثال آن، فرصت توسعه و پیشروی سریع و وسیع نمییافتند. اشتباه دوم اسد و همپیمانانش این بود که پس از شدتگرفتن بحران، به جای یافتن راهحل سیاسی، راهحل نظامی را در دستور کار قرار دادند و با جذب رزمندگانی از عراق و لبنان و بعدها افغانستان و پاکستان به سوریه به این تصور دامن زده شد که گویی نزاعها در سوریه ماهیتی فرقهای و مذهبی دارد».
اما حمایت شعبان اصلاحات از برشام و توصیه او برای اعمال مدل برجام درباره سوریه در شرایطی است که این ماجرا، یعنی مخالفت علنی جریان فتنه 88 – جریان نه غزه نه لبنان - با جبهه مقاومت در سوریه اخیرا نیز توسط یکی دیگر از عوامل فتنه مطرح شده بود.
این فرد که یدالله اسلامی نام دارد، طی مقالهای که در رسانههای حامی فتنه منتشر شد، نوشته است: «آیا میزان سرمایهای که ایران در سوریه به کار بسته است اعم از نیروی انسانی و پشتیبانی و منابع مادی، سود لازم را برای ایران به ارمغان خواهد آورد؟ آیا اگر ایران وارد نبرد در سوریه نمیشد جنگ با داعش به شهرهای ایران کشیده میشد؟ آیا همپیمانی ایران و روسیه در نبرد سوریه که گاهی با ترس از سازش روسیه و آمریکا به زیان ایران و گاهی به بیمعرفتی روسها در گزارش استفاده نظامی از پایگاه هوایی همدان از زبان برخی دستاندرکاران شنیده میشود براساس آیندهنگری و منافع ملی بوده است؟»
به هر حال رفتار جریان «نه غزه نه لبنان» در ماجرای بحران سوریه از مدتها قبل قابل پیشبینی بوده است. مطمئنا یک جریان خیابانی و آنارشیست از سر عقیده نمیتواند مدعی حل بحران سوریه از طریق گفتوگو و دیپلماسی باشد.
مخالفت با مقاومت در سوریه از سوی جریان اصلاحات، در واقع دستور کار جدید آنها در امتداد فتنه 88 است. اساسا این قبیل تمایلها به خیانت، در مرحله اجرا راه به جایی نخواهد برد اما اینکه این دستور کار خیانتبار در دستگاه دیپلماسی ایران چگونه فهم میشود، یک مساله مهم و البته در چارچوب ماهیت پنهان و پشتپرده برجام قابل ارزیابی است.