جامعه > حوادث - اعتماد نوشت: ٢٤ مرداد ٩٤، مردی به کلانتری پیشوا مراجعه کرد و به ماموران گفت که پسرش به دست افراد ناشناس ربوده شده و آدمرباها درخواست ٣٠٠ میلیون تومان پول در ازای آزادیاش کردهاند.
او به كارآگاهان گفت: «امروز صبح قرار بود با پسرم بيرون برويم. وقتي او در ماشين نشسته بود، من لحظهاي به خانه رفتم تا چيزي بردارم اما زماني كه برگشتم ديدم پسرم در ماشين نيست. هنوز مدت زيادي از مفقود شدن او نگذشته بود كه مردي غريبه با گوشيام تماس گرفت و مدعي شد پسرم را دزديده. او ٣٠٠ ميليون تومان در ازاي آزادي فرزندم خواست و گفت كه حق ندارم پاي پليس را به ماجرا باز كنم.»
مدتي كوتاه پس از ثبت شكايت پدر گروگان و در حالي كه تحقيقات پليس براي شناسايي آدمرباها آغاز شده بود، شاكي بار ديگر به پليس مراجعه و اينبار سركرده آدمرباها را معلمي معرفي كرد كه با او اختلاف مالي دارد.
او گفت: «امروز معلمي كه از چندي پيش سر معامله ماشين، ٦٠ ميليون تومان به او بدهكار بودم با من تماس گرفت و گفت پسرم را دزديده و بايد طلبش را پس بدهم تا آزادش كند. »
با كسب اين سرنخ، محلهاي تردد معلم تحت تعقيب نامحسوس پليس قرار گرفت و طولي نكشيد كه با كشف مخفيگاه او و چهار همدستش و محل نگهداري گروگان در باغي در حاشيه پايتخت، هر ٥ آدمربا (مرد) دستگير و پسر ١٨ ساله آزاد شد.
با دستگيري و اعتراف متهمان كه سه نفر از آنها دانشآموزان ١٧ ساله معلم و ديگري دانشآموز ٢٤ ساله سابق او بود، كيفرخواست پرونده صادر شد و براي رسيدگي در اختيار شعبه چهارم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي عبداللهي قرار گرفت. صبح ديروز، در ابتداي جلسه رسيدگي به پرونده در اين شعبه، پسر ١٨ ساله درباره روز حادثه گفت: «آن روز در ماشين نشسته و منتظر پدرم بودم كه آدمرباها به سمتم حمله كردند و با اين تهديد كه داعشي هستند، مرا به زور داخل ماشينشان انداختند. آنها مرا به باغي در حاشيه پايتخت بردند و دو روز با دست و پاي بسته و بدون آب و غذا نگه داشتند.»
پس از او، صاحب باغ كه قبل از رسيدن ماموران از آدمربايي باخبر شده و سعي داشت گروگان را نجات دهد، به عنوان مطلع گفت: «چند روز قبل از حادثه معلم به من گفت ميخواهد همراه خانوادهاش براي تفريح به باغ برود. براي همين كليد باغ را به او دادم. روز بعد، دوباره سراغم آمد و گفت پاي همسرش شكسته و مجبورند چند روز ديگر در باغ بمانند. به حرفش شك كردم و خودم را به باغ رساندم، ديدم چهار جوان يك طرف ايستادهاند و پسري همسن و سال آنها هم با دست و پاي بسته روي زمين افتاده است. خودم را به او رساندم و در حالي كه سعي داشتم طنابهايش را باز كنم، مامورها رسيدند.»
با ثبت اظهارات صاحب باغ، نوبت به معلم فيزيك ٢٧ ساله رسيد. او كه همراه چهار متهم ديگر، سه ماه پس از دستگيري با قرار وثيقه از زندان آزاد شده است، طلب ٦٠ ميليون توماني را به عنوان انگيزه آدمربايي اعلام كرد و گفت: «از مدتي پيش براي خريد ماشين، مبلغ ٦٠ ميليون تومان به پدر شاكي كه نمايشگاه ماشين دارد داده بودم اما او نه تنها به من ماشيني نداد كه پولم را هم پس نميداد. براي همين تصميم گرفتم پسرش را بدزدم تا به اين طريق بتوانم پولم را پس بگيرم. روز حادثه همراه سه دانشآموز ١٧ ساله و يكي از دانشآموزان سابقم (٢٤ ساله) پسر شاكي را با تهديد اينكه داعشي هستيم، از جلوي خانهاش دزديديم و به باغ برديم. سپس با پدرش تماس گرفتم و ابتدا ٣٠٠ ميليون تومان خواستم. وقتي فهميدم ماجرا را به پليس گفته، خودم را معرفي كردم و همان ٦٠ ميليون تومانم را خواستم اما ديگر فايدهاي نداشت و پليس دستگيرمان كرد.»
پس از او نوبت به سه دانشآموز نوجوانش رسيد. آنها از دروغي كه معلمشان گفته بود پرده برداشتند و گفتند: «ما نميدانستيم اختلاف سر پول است. معلم به ما گفته بود پسر شاكي به خواهر يكي از دوستان او تجاوز كرده و حالا او نقشه آدمربايي را كشيده تا ادبش كند. اگر ميدانستيم موضوع چيست، اصلا دخالت نميكرديم. الان با اين خطا، از درس و مدرسه هم دورافتادهايم.» دانشآموز سابق معلم هم با تكرار اين حرف گفت: «من آنموقع دانشجوي ترم آخر مهندسي عمران بودم و به خاطر ارتكاب اين جرم، از تحصيل جا ماندم. قصدم فقط كمك به معلمم بود چون گفته بود مساله ناموسي است. اصلا نميدانستم او سر پول قصد آدمربايي دارد وگرنه وارد ماجرا نميشدم.» وكيل متهمان نيز با تاكيد بر اينكه موكلانش از انگيزه آدمربايي اطلاعي نداشتند از نوشتن توبه نامه از سوي آنها در زندان خبر داد و خواستار تخفيف مجازاتشان شد. در پايان دادگاه نيز معلم براي آخرين دفاع پشت جايگاه ايستاد و با ابراز پشيماني گفت: «تقصير تمام اين اتفاقات با من است و شاگردانم به خاطر من وارد قضيه شدند. از شاكي ميخواهم آنها را ببخشد و در عوض هر مجازاتي بخواهد، بر من اعمال كند. »
راي دادگاه به زودي صادر ميشود. براساس قانون مجازات اسلامي، آدمربايي ٥ تا ١٥ سال حبس دارد.