جستجو

آرشيو

تماس با ما

درباره ما

صفحه نخست

 
تاريخ درج: يکشنبه، 7 شهريور 1395     
راز قتل هولناک دخترک!

هنگام صبح رفتگران شهرداری در خیابان یوسف‌آباد تهران جسد قطعه قطعه شده دختر جوانی که داخل دو کیسه پلاستیک قرارد اشت را در یک سطل زباله پیدا کردند. کارآگاهان نیز با پیگیری ماجرا موفق به افشای راز جنایت هولناک شدند.

روزنامه ایران: هنگام صبح رفتگران شهرداری در خیابان یوسف‌آباد تهران جسد قطعه قطعه شده دختر جوانی که داخل دو کیسه پلاستیک قرارد اشت را در یک سطل زباله پیدا کردند. کارآگاهان نیز با پیگیری ماجرا موفق به افشای راز جنایت هولناک شدند.
 

بررسی‌ها نشان می‌داد، دختر جوان در محل دیگری کشته شده و قاتل پس از قتل قربانی جسد مثله شده‌اش را در محله یوسف‌آباد داخل سطل زباله انداخته است. کارآگاهان در تحقیق پی بردند چند روز پیش از پیدا شدن جسد دختر خانواده‌ای با مراجعه به اداره آگاهی تهران اطلاع داده‌اند که دختر جوان‌شان گم شده است. آنها وقتی به پزشکی قانونی رفتند جسد مثله شده مقتول را شناسایی کردند و گفتند جسد متعلق به دختر گمشده آنهاست.
کارآگاهان جنایی در جریان تجسس‌ها برای کشف راز جنایت که بهمن سال گذشته اتفاق افتاده پی بردند این دختر با مردی 44 ساله آشنا بوده است. بنابراین وی بازداشت شد اما در نخستین بازجویی‌ها منکر قتل دختر شد و گفت از چند سال پیش با او قطع رابطه کرده است.

با توجه به اینکه کارآگاهان احتمال می‌دادند «حمید» از ماجرای قتل با خبر باشد وی را بار دیگر به اداره دهم آگاهی احضار کردند و این بار راز جنایت را فاش کرد.
 
پس از اعتراف حمید به قتل دختر جوان و انتقال وی به دادسرای امور جنایی تهران، او درباره جزئیات قتل دختر جوان به بازپرس پرونده گفت: از 18 سال قبل عاطفه (مقتول) را می‌شناختم و با او دوست بودم و با خانواده عاطفه هم ارتباط داشتم. صبح روز قتل با وی قرار ملاقات گذاشتم و پس از خوردن صبحانه برای خرید قرار شد به بیرون برویم. زمانی که سوار ماشینم شدیم، با عاطفه درباره مسائل مختلفی صحبت کردیم که در یک لحظه نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد که عاطفه به مادرم فحاشی کرد. من نیز خودرو را کنار خیابان پارک کردم و چون بسیار عصبانی شده بودم، یک دستم را به روی بینی و دهانش گذاشتم و با دست دیگر گلویش را فشار دادم و کمتر از یک دقیقه وی را خفه کردم. زمانی به خودم آمدم که متوجه شدم صورت عاطفه کبود شده است اما کار از کار گذشته و بسیار ترسیده بودم.در حالی که نمی‌دانستم چه کاری باید انجام دهم، به سمت شهرستان ایوانکی رفتم، در آنجا آپارتمانی داشتم، ابتدا در ایوانکی تصمیم گرفتم جسد عاطفه را خارج از مناطق مسکونی بیندازم اما چون عده‌ای کشاورز در آنجا بودند این احتمال را دادم که من را ببینند. به همین خاطر به آپارتمانم در ایوانکی رفتم و پس از اینکه مطمئن شدم کسی در خیابان نیست مقتول را روی دوشم گذاشتم و به داخل آپارتمان رفتم، حدود نیم ساعت کنار جسد ایستادم. بهت زده بودم و فکر می‌کردم اگر جسد را به این شکل به بیرون از خانه ببرم، بقیه متوجه می‌شوند. به همین خاطر تصمیم گرفتم آن را از آپارتمانم بیرون ببرم.
 
در بیرون از آپارتمان دستفروشی را دیدم که مشغول فروش وسایل پلاستیکی بود، چند عدد نایلون و دو عدد چاقو از وی خریدم و به آپارتمان برگشتم، ابتدا قصد داشتم جنازه مقتول را داخل نایلون بگذارم و به بیرون انتقال دهم اما منصرف شدم بنابراین جسد عاطفه را به داخل دستشویی بردم، داخل دستشویی دست و پاهای مقتول را از هم جدا کردم، دست و پاها را داخل یک نایلون و سر و تن را داخل نایلون دیگری قرار دادم. لباس‌های عاطفه را هم داخل نایلون دیگری گذاشتم و سه نایلون را به داخل ماشینم منتقل کردم، سرانجام حدود ساعت 13:30 ایوانکی را به سمت تهران ترک کردم.
 
مرد جوان درباره چگونگی انتقال جسد مثله شده مقتول به بازپرس گفت: لباس‌ها، کفش‌ و پالتوی عاطفه را در حوالی افسریه درون سطل آشغالی انداختم و سپس به سمت یوسف‌آباد حرکت کردم و در خیابان جانبازان توقف کردم.  حدود ساعت سه بعدازظهر بود که هر دو نایلون جسد را داخل سطل آشغالی انداختم و به خانه برگشتم.
 

با گذشت 6 ماه از این جنایت هولناک سرانجام چند روز پیش با صدور کیفرخواست علیه این مرد، پرونده به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و محاکمه حمید بزودی آغاز خواهد شد.




درج يادداشت و نظرات

نام:
  ايميل:
توضيحات: