همیشه تاکید می شود که هر مساله باید فرهنگسازی و نهادینه شود. برای مثال در رابطه با تعلیم و تربیت فرزندان و رعایت مسائل حقوق دیگران می گوییم که باید این مسائل فرهنگسازی شود. آموزش و رسانه میتوانند اصلی ترین نقش را در فرهنگسازی داشته باشند، یعنی از طریق آنها می توانیم آنچه را لازم است، نهادینه کنیم. در واقع رسانه های تصویری و مکتوب با طرح و تکرار و بررسی جوانب یک مساله آن را به مردم انعکاس می دهند و با تکرار و پرداختن به ابعاد مختلف آن در فرهنگسازی آن می کوشند.
روزنامه آرمان؛ امیر محمود حریرچی*: همیشه تاکید می شود که هر مساله باید فرهنگسازی و نهادینه شود. برای مثال در رابطه با تعلیم و تربیت فرزندان و رعایت مسائل حقوق دیگران می گوییم که باید این مسائل فرهنگسازی شود. آموزش و رسانه میتوانند اصلی ترین نقش را در فرهنگسازی داشته باشند، یعنی از طریق آنها می توانیم آنچه را لازم است، نهادینه کنیم. در واقع رسانه های تصویری و مکتوب با طرح و تکرار و بررسی جوانب یک مساله آن را به مردم انعکاس می دهند و با تکرار و پرداختن به ابعاد مختلف آن در فرهنگسازی آن می کوشند.
همچنین فرهنگ تعریف خود را دارد. در مجموع خیلی از رفتارهای ما جنبه های فرهنگی دارد. در واقع فرهنگی که ما در آن رشد کرده ایم، به ما فرمان می دهد که چگونه عمل کنیم. برای مثال در مورد فرهنگ رانندگی رسانه ها به ابعاد مختلف آن می پردازند، موشکافی می کنند، از نظر کارشناسان و صاحبنظران استفاده می کنند و آنقدر آن را تکرار می کنند تا به تدریج جا بیفتد، اما باید یک مساله را در نظر بگیریم؛ برای ترویج یک مساله در رسانه باید شرایط فراهم باشد. در ابتدا رسانه باید مخاطبان خود را بشناسد و به عناوین مختلف به آنها فرصت دهد که در رابطه با آن موضوعی که قصد فرهنگسازی دارد، اظهار نظر کنند. رسانه همیشه تاکید دارد که رفتاری را در مردم ایجاد کند. در حالی که باید دانش خود را نسبت به آن موضوع بالا ببرد و اگر فرصت اظهار نظر بدهد، می تواند باور مردم را تغییر دهد. در حالی که افزایش دانش کافی نیست و در کنار آن باید نگرش را هم تغییر داد. اگر دانش و نگرش ارتقا پیدا کنند، به مرحله تغییر رفتار می رسیم و آن زمان است که فرهنگسازی لازم صورت گرفته است. رسانه های تصویری میتوانند از طریق شماره های روابط عمومی خود برای مردم فرصت ایجاد کنند که درباره شکل اجرای برنامه ها اظهار نظر کنند. همچنین رسانه های مکتوب نیز باید با تهیه گزارش های میدانی نظر مردم را در مورد اصلاح یک رفتار بپرسند.
ساختن هویت با فرهنگ
جوانان دنبال الگوهایی می گردند که قهرمانند. البته قهرمان سازی یک فرهنگ غربی است که حسابی جوانان ما پایبند و درگیر آن شده اند. بدون آنکه فردی را بشناسند، او را قهرمان می کنند و از خودشان نمی پرسند که آیا او شرایط الگو شدن را دارد یا نه؟ امروزه قهرمان سازی در کشو ما مد شده است، یعنی بدون اهمیت داشتن شناخت فردی در مقطعی جوانان او را الگو می کنند که به عنوان یک مد است و سنبل نیست. متاسفانه این مساله بسیار پر خطر است و نشان میدهد که یک جوان ایرانی الگوهایش در زندگی چه کسانی هستند و به چه دلیل یک فرد را الگوی خود قرار می دهد، به گونه ای که حتی راضی می شود تا تصویر آن فرد روی لباسش باشد حتی اگر دلیل او از این کار احساسی هم باشد، باز هم قابل پذیرش است، چرا که در بسیاری موارد حتی معنی تصویر لباس را هم نمی داند. در این میان افرادی هم به تجارت می پردازند و متناسب با مد، پوشاکی را به جوانان عرضه می کنند. یکی از دلایلی که برخی جوانان از مدها پیروی می کنند این است که الگوی مناسبی ندارند و با الگوهای ملی بیگانه اند. به همین دلیل خلأ هویتی احساس می کنند و می خواهند با الگوبرداری برای خود هویت سازی کنند. اگر هویت یک جوان از او گرفته شود، خیلی خطرناک است، چون ممکن است خیلی کارها را انجام دهد و در این زمینه تنها فرهنگ است که می تواند به این بی هویتی سر و سامان دهد. با وجود این، رسانه های تصویری کمک کننده هستند تا این هویت شکل سازنده داشته باشد و موجب رشد افراد شود. این در حالی است که خیلی هم نباید به این مدگرایی تعصب نشان دهیم، چون همان جوانی که الگوبرداری می کند، در ماه محرم هم پشت شیشه ماشین خود یا حسین (ع) می نویسد و نباید بگوییم که الگوبرداری مساوی با ابتذال است، اما باید الگوها مناسب باشند و رسانه ها با فرهنگسازی و شناختی که ایجاد می کنند با تغییر رفتار و اصلاح نگرش می توانند، فرهنگسازی کنند.
فرصت انتخاب الگو با رسانه
الگوبرداری جوانان برای نشان دادن خودشان است، چون جوانان می خواهند مطرح شوند که باید در این صورت فرهنگ به کمک جوانان بیاید و نقش رسانه در این زمینه بسیار بالاست، چون می تواند از میان فرصتها به جوانان قدرت انتخاب دهد که الگوهایی را برای خود انتخاب کنند. گرچه رسانه ها هم دنبال کسب درآمد هستند و محبویت می خواهند، اما باید نقش و مخاطب خود را بشناسند. متاسفانه برخی برنامه ها به دنبال شاد کردن مردم با تخریب دیگران هستند و می خواهند الگوسازی کنند که منجر به ابتذال می شوند. بنابراین باید رسانه مسئولیت خود را بداند و با حرکات دقیق تر، نقش سازنده داشته باشد. به ویژه برای نسل جوان این احساس مسئولیت بیشتر است که در راستای تخریب آنان اقدام نکند، چرا که معمولا افراد در سنین بالا تحت تاثیر برنامههای رسانه قرار نمی گیرند، اما جوانان و به ویژه نوجوانان آمادگی تغییر را دارند.
نقش شبکههای مجازی در فرهنگسازی
ما از یک طرف رسانه های تصویری و ملی داریم و از طرف دیگر رسانه های مکتوب نیر وجود دارند، اما هیچ کدام نمی توانند منکر تاثیر رسانه های مجازی و کانالهای متعدد شوند، چون ما نمی توانیم بگوییم که شبکههای مجازی رسانه نیستند، بلکه آنها شدیدتر در مسیر فرهنگسازی حرکت می کنند که ممکن است مخرب هم باشند. برای مثال دست به دست چرخیدن تصاویر زندگی بچه پولدارها؛ اینکه چه می پوشند، مهمانی هایشان، دوستیهایشان و ماشین هایشان چگونه است؛ می تواند جوانان را ترغیب کند تا مثل آنها شوند. بنابراین شبکههای مجازی هم مشتریان خود را دارند و بیکار نیستند. باید بدانیم که این شبکه ها جنبه های عمومی تری دارند و جاذبه شان برای جوانان برای ساختن هویت بیشتر است. این در حالی است که برخی از جوانان جامعه با مشکلات عدیده مواجه هستند و هویت خود را نمی دانند، در خلأ به سر می برنند و نمی دانند ارزشها چیست. رسانهای مفید است که بتواند کمک کند تا یک جوان در مسیر مناسب قدم بردارد. اگر رسانه ملی جاذبه نداشته باشد، یک جوان به ماهواره ها پناه می برد که بسیار در تخریب خانواده ها و ترویج روابط بی بند و بار تاثیرگذار هستند. بنابراین رسانه ملی باید وظیفه خود را خوب انجام دهد و در جهتی حرکت کند که جوانان تحت تاثیر فرهنگسازی رسانه بیگانه یا مجازی قرار نگیرند.
* جامعه شناس و استاد دانشگاه