پسر جوانی که برای دیدن برنامه موردعلاقهاش با خواهرش درگیر شده و او و پدرش را به قتل رسانده است، درحالیکه بهشدت گریه میکرد، از کارش ابراز پشیمانی کرد.
روزنامه شرق: پسر جوانی که برای دیدن برنامه موردعلاقهاش با خواهرش درگیر شده و او و پدرش را به قتل رسانده است، درحالیکه بهشدت گریه میکرد، از کارش ابراز پشیمانی کرد.
به گزارش خبرنگار ما، فروردین سال گذشته، کشف اجساد پدر و دختری به مأموران پلیس ١١٠ تهران گزارش شد.
با حضور مأموران کلانتری در محل و انجام بررسیهای اولیه مشخص شد مقتول به نام رحیم، بر اثر اصابت ضربات چاقو به ناحیه قفسه سینه و دخترش آذین نیز بر اثر خفگی ناشی از انسداد مجاری تنفسی به قتل رسیدهاند.
پس از تشکیل پرونده مقدماتی، پلیس تحقیقات خود را آغاز و از پسر خانواده به نام همایون بازجویی کرد. او گفت: پس از ورود به خانه با صحنه جنایت روبهرو شدم و موضوع را به پلیس اطلاع دادم. ديشب در منزل یکی از دوستان و بستگان بودم و حتی با یکدیگر به سینما رفتیم تا اینکه امروز (روز پیداشدن اجساد)، پس از دیدن مسابقه فوتبال به خانه آمدم؛ زمانی که در خانه را باز کردم، با جسد پدرم و خواهرم روبهرو شدم.
با توجه به اظهارات همایون، دوستی که با او بود، بازجویی شد و پسر جوان در اظهاراتش ضمن تأیید گفتههای همایون گفت: ظهر شنبه ١٥ فروردین، من و همایون بعدازظهر با یکدیگر بودیم که همایون عنوان کرد به خانه بازمیگردد. بعد از جداشدن از همایون سراغ کارهای خودم رفتم و بعد از کار با او هماهنگ کردم که شب برای خوردن شام با هم بیرون برویم؛ یکی از دوستان مشترکمان با من تماس گرفت تا آن شب را همراه من و همایون باشد. آن شب را با هم بودیم و فردای آن روز هم بعد از صرف ناهار و دیدن مسابقه فوتبال، به سمت خانه همایون رفتیم و او در مقابل خانه پیاده شد؛ چند دقیقه بعد زنگ زد و از من خواست برگردم و وقتی وارد خانه شدم، اجساد را دیدم و بلافاصله پلیس را باخبر کردیم.
هرچند همایون مدعی بود زمان قتل در خانه نبوده اما آثار جراحت روی بدنش مأموران را مشکوک کرد و همایون بازداشت شد. او بعد از انجام چندین جلسه بازجویی به قتل پدر و خواهرش اعتراف کرد و به این ترتیب کیفرخواست علیه متهم صادر شد و روز گذشته متهم پای میز محاکمه رفت.
در ابتدای جلسه رسیدگی با توجه به اینکه مادربزرگ همایون بعد از قتل فوت شده بود، عمهها و عمویش بهعنوان ولی دم در جایگاه حاضر شدند؛ سه عمه درخواست قصاص نکردند، یک نفر بدون شرط رضایت داد و دو نفر دیگر درخواست دیه کردند اما عموی متهم گفت درخواست قصاص دارد.
وقتی نوبت به همایون رسید، درحالیکه بهشدت گریه میکرد و ناراحت بود و بهسختی صحبت میکرد، اتهام قتل را قبول کرد و گفت: روز حادثه کنترل تلویزیون را از خواهرم گرفتم تا شبکه را عوض و یک برنامه دیگر نگاه کنم. اما او عصبانی شد و از روی تلویزیون دوباره شبکه را عوض کرد، من هم او را به اتاق بردم و در را رویش بستم. او به من حمله کرد و من را چنگ زد اما من بیرون آمدم و در را بستم؛ بعد از چند دقیقه بیرون آمد و با چاقو به من حمله کرد. چاقو را گرفتم و در سینک ظرفشویی انداختم، دوباره خواهرم را به اتاق بردم و بعد با پدرم تماس گرفتم و گفتم آذین دوباره عصبی شده و به من پرخاش میکند؛ بعد که قطع کردم، متوجه شدم دستم خونی است. آذین با چاقو من را زخمی کرده بود، خیلی عصبانی شدم. به اتاق رفتم و با او درگیر شدم و وقتی روی زمین افتاده بود، خفهاش کردم. میخواستم موضوع را خودکشی نشان دهم، به همین دلیل هم ملحفهای را پاره و از سقف آویزان کردم که موضوع را خودکشی نشان دهم؛ در همین حین پدرم وارد خانه شد. متهم گفت: خواستم از بالکن فرار کنم؛ نتوانستم و با چاقو پدرم را زدم. بعد جسد خواهرم را از سقف آویزان کردم تا اینطور نشان دهم که او پدرم را با چاقو کشته و بعد خودش را حلقآویز کرده است. وقتی جسد او را آویزان میکردم، استفراغ کرد و فهمیدم او آن موقع زنده بوده است.
متهم که بهشدت اشک میریخت، گفت: با دوستانم بیرون رفتم و ٢٤ ساعت بیرون از خانه بودم؛ وقتی برگشتیم به دوستم زنگ زدم که پدر و خواهرم را کشتهاند. میخواستم اینطور وانمود کنم که آذین این کار را کرده و خودکشی کرده است. بعد هم پلیس را باخبر کردیم اما از روی زخم روی دستم مأموران موضوع را متوجه شدند.
من از کاری که کردهام خیلی پشیمان هستم و از زمان این حادثه بهشدت در عذاب هستم و اصلا حالم خوب نیست. راستش روی این را ندارم که درخواست بخشش کنم؛ از اولیای دم خجالت میکشم؛ از عمههایم ممنونم که درخواست قصاص نکردند و از عمویم خواهش میکنم اگر میتواند من را ببخشد؛ وگرنه حلالم کند.
بعد از متهم وکیلمدافع او در جایگاه حاضر شد و با توجه به وضعیتی که موکلش داشت، از عموی موکلش خواست او را ببخشد. با پایان جلسه رسیدگی، هیأت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.