پایگاه تحلیلی «آلترنت» در مصاحبهای اختصاصی با «سیمور هرش» به انعکاس نظرات وی در خصوص طیف گستردهای از موضوعات از جمله چگونگی و چرایی قتل بن لادن در پاکستان و تصمیم واشنگتن برای براندازی دولت بشار اسد پرداخت.
خبرگزاری فارس: سیمور هرش روزنامهنگار سرشناس آمریکایی که جوایز بسیاری را در این حوزه دریافت کرده، در کتاب جدید خود تحتعنوان «قتل اسامه بنلادن»، آن را توجیهی برای «جنگ علیه تروریسم» میداند.
هرش در این کتاب موضوعاتی را که در اذهان عمومی نسبتا پذیرفته شده به چالش میکشاند، از جمله: استفاده بشار اسد از گاز شیمیایی در غوطه، اینکه دولت پاکستان از حضور بنلادن در این کشور اطلاع نداشته، اینکه کریستفر استیونز در کنسولگری آمریکا در لیبی تنها مشغول فعالیتهای دیپلماتیک بوده و اینکه بشار اسد قصد رهاکردن تسلیحات شیمیایی خود را ندارد مگر اینکه آمریکا بخواهد چنین کاری را بکند.
متن بخشی از مصاحبه اختصاصی «آلترنت» با «هرش» به شرح ذیل است:
شما در کتاب خود از حمایت مالی سعودیها برای اختفای بنلادن در پاکستان صحبت کردید. منظور شما مقامات دولتی سعودی است، یا افراد مستقل و یا هر دو؟
هرش: سعودیها پاکستان را تطمیع کردند که سخنی از حضور بنلادن در این کشور به زبان نیاورد؛ چرا که آنها نمیخواستند که ما از بنلادن بازجویی کنیم (اصلیترین حدس من همین است) چرا که احتمالا او حرفهایی برای ما داشت. حدس من این است که ما چیزی راجع به 11 سپتامبر نمیدانیم. ما فقط نمیدانیم. ما نمیدانیم که چه نقشی توسط چه کسی ایفا شده است.
بنابراین شما نمیدانید که این حقالسکوت از سوی دولت سعودی پرداخت شده یا افراد خصوصی؟
هرش: این پول از سوی دولت سعودی پرداخت شده... همانطور که پیشتر هم گفتهام کاری که سعودیها انجام دادهاند این است که تانکرهای نفتی را برای فروش به پاکستان دادهاند. حقیقتا این مبلغ زیادی پول است.
در ازای اختفای بنلادن؟
هرش: بله، در معاوضه با سکوت. پاکستانیها از دیرباز اقدامات امنیتی متعددی برای عربستانسعودی و امارات انجام داده است.
آیا شما درباره مبلغ این حقالسکوت نیز نظری دارید؟
هرش: من ارقام متعددی در این خصوص شنیدهام اما بر روی هیچکدام تحقیق انجام ندادهام بنابراین من فقط همان ارقام را میگویم. این را میدانم که قطعا مبلغ بسیار زیادی بوده؛ صدها میلیون دلار، اما میدانید که اطلاعات کافی برای بیان رقم دقیق آن ندارم.
شما به نقل از یک مقام بازنشسته آمریکایی اعلام کردید که قتل بنلادن کاملا و به روشنی یک قتل عمدی بوده و به گفته یک فرمانده سابق نیروی دریایی آمریکا، «طبق قوانینی که میدانیم آنچه ما داخل خاک پاکستان انجام دادیم یک قتل محسوب میشود.» آیا شما معتقدید اجازه برگزاری فرآیند دادرسی بنلادن داده نشد؟
هرش: (با خنده) او یک زندانی جنگی بوده! نظامیان نیروی دریایی به این ماموریت خود نه تنها مفتخر نبوده بلکه از انتشار خبر آن خشمگین نیز بودند. تا اطلاعات زیادی درباره آنچه آنها فکر میکنند، فکر میکردند و در نهایت توضیح دادند، میدانم . آن را به شما خواهم گفت. آنها از تمرکز افکار عمومی بر این مساله ناراحت بودند چرا که این موضوع یک ضربه برای آنها محسوب میشد.
توجه کنید، آنها این کار را قبلا انجام داده بودند. ما ترورهای هدفمند انجام داده بودیم. آنها (افسران نیروی دریایی) میدانستند که اگر توسط مقامات پلیس پاکستان بازداشت شوند احتمال محاکمه آنها به اتهام قتل وجوددارد. آنها این مساله را میدانستند.
شما نوشتهاید که اوباما مجوز ارسال سلاح از لیبی به سوریه را برای سیا صادر کرده؛ تسلیحاتی که در نهایت در اختیار جهادیها قرار میگیرد. (به نوشته هرش، این عملیات همزمان با حمله به سرکنسولگری آمریکا در بنغازی و کشتهشدن سفیر این کشور بوده) نقش هیلاری کلینتون در این خصوص چه بود؟
هرش: تنها چیزی که ما در این زمینه میدانیم این است که وی (هیلاری کلینتون) ارتباط نزدیکی با پترائوس رییس وقت سیا داشت... کلینتون از این حلقه خارج نبود، او میدانست که عملیاتهای پنهانی در لیبی در حال انجام است. طبق اطلاعات من، سفیر کشته شده آمریکا در لیبی فردی بوده که قصد همکاری با نقشههای سیا را نداشت. همانطور که در کتابم نوشتهام، در روز اجرای ماموریت وی در جلسه با شرکت حمل و نقل و رییس یکی از پایگاههای سیا حضور داشت. بی شک او از همه آنچه قرار بود روی دهد خبر داشت.
در کتاب شما به نقل از یکی از مقامات اطلاعاتی سابق نوشته شده که کاخسفید با 35 هدفی که ستاد مشترک ارتش آمریکا برای ضربه زدن به اسد انتخاب کرده بودند مخالفت کرده است و تنها اهداف نظامی و نه زیرساختهای شهری، نقطه هدف اعلام شد. اما مدتی بعد واشنگتن لیستی از اهداف در سوریه را پیشنهاد کرد که زیرساختهای غیرنظامی را نیز شامل میشد. اگر این حملات انجام میگرفت تلفات غیرنظامیان چگونه میبود؟
هرش: دن السبرگ میگوید: واقعا تصور میکنید که در آن زمان چنین مبحثی مطرح بوده؟ شما میدانید که چه کسی دارای عقل سلیم در این مورد است. زمانی که برای نخستین بار دن را ملاقات کردم طی جنگ ویتنام بود. فکر میکنم پیش از انکه اوراق پنتاگون ناپدید شود او را ملاقات کردم. به یاد دارم که او به من گفت سوالی را در جلسه طراحی حمله به سوریه (درباره تعیین اهداف بمبافکنها) پرسیده اما هیچ کس توجهی به سوال وی نکرده است.
نگاه واقعی داشتن حقیقتا دشوار است. ممکن است فیلمی را ببینید که در آن همهچیز واقعی به نظر میرسد اما هیچچیز واقعی در آن نیست. درباره سوریه، من نمیدانم آیا آنها به خسارات ناخواسته یا تلفات غیرنظامیان نیز توجه کردند یا خیر اما این را میدانم که در جنگهای گذشته، این مساله هرگز موضوع مهمی تلقی نمیشد... شما درباره کشوری صحبت میکنید که دومین بمب را بر سر مردم ناکازاکی انداخت.
اوباما در مصاحبه اخیر خود با نشریه اتلانتیک گفته که «سیاست خارجی من یک خرابکاری احمقانه نیست». همانطور که شما در کتاب خود نیز آوردهاید، اوباما اساسا خواستار براندازی دولت بشار اسد بوده است. آیا این کار تعریف حماقت نیست؟ ایجاد خلاء قدرت در سوریه که فضا را برای انواع گروههای جهادی ازاد میکند.
هرش: خدا میداند که من نمیدانم هر کسی چرا دست به اقدامی خاص میزند. من داخل سر انسانها نیستم. من میتوانم به شما بگویم که چنین سوالی نیز از (مارتین) دمپسی رییس سابق ستاد مشترک ارتش پرسیده شد که چرا من میتوانم مطالبی درباره اقدامات پنهانی آنها بنویسم. من نمیدانم چرا ما دوست داریم در شرایط جنگ سرد زندگی کنیم. روسیه یک اقدام بسیار خوب انجام داد. روسها نه تنها بمبارانی که به مراتب از بمبارانهای ما موثرتر بود، انجام دادند بلکه اقدام جالبتر و ظریفتر آنها تقویت ارتش سوریه بود. آنها بخشهای راکد ارتش سوریه را نیز تجهیز کردند. به آنها تسلیحات نوین دادند سپس بازگشته و مشغول ارائه آموزش پیشرفته به آنها شدند. ارتش سوریه اکنون به مراتب وضعیت بهتری دارد.