جستجو

آرشيو

تماس با ما

درباره ما

صفحه نخست

 
تاريخ درج: چهارشنبه، 18 فروردين 1395     
وقتی تلگرام خون به پا کرد

 

به گزارش همشهری همه چیز از یک پست در گروه تلگرامی بچه محل ها آغاز شد. پستی که به مذاق بعضی از اعضای گروه خوش نیامد و باعث یک بحث و جدل چند ساعته شد، اما ماجرا به همین بحث و جدل در فضای مجازی ختم نشد و اختلافات به دنیای واقعی کشید و چند پسر نوجوان برای اینکه حرف هایشان را به کرسی بنشانند ماجرای خونینی را رقم زدند.

شروع ماجرا بر می گردد به بعدازظهر هشتم بهمن ماه امسال که حراست بیمارستانی در یکی از شهرهای استان خراسان جنوبی با مرکز فوریت های پلیسی 110 تماس گرفت و از بستری شدن دو پسر نوجوان که به صورت مشکوکی دچار جراحت شده بودند گزارش داد. با توجه به حساسیت ماجرا تیمی از ماموران نیروی انتظامی پس از دریافت گزارش به بیمارستان مراجعه کردند.

ماموران پس از حضور در بیمارستان با دو پسر نوجوان رو به رو شدند که جراحت هایشان نشان می داد آنها در جریان یک درگیری و بر اثر ضربات متعدد چاقو مجروح شده اند. با توجه به مشکوک بودن ماجرا هر دو پسر نوجوان توسط ماموران تحت بازجویی قرار گرفتند اما آنها منکر درگیری شدند و مدعی بودند که در اثر یک سانحه دچار مصدومیت شده اند. ادعایی که مشکوک به نظر می رسید و این احتمال وجود داشت که آنها رازی را از پلیس مخفی می کنند.

ادعاهای دو پسر نوجوان برای ماموران قانع کننده نبود به همین خاطر ماموران دوباره تحقیقات خود را آغاز کردند. طبق گفته پزشکان جراحات بدن دو پسر نوجوان بدون شک بر اثر ضربات چاقو به وجود آمده بود. به همین خاطر دوباره آنها تحت بازجویی قرار گرفتند و این بار وقتی خود را در پایان راه دیدند لب به اعتراف گشودند. یکی از دو پسر نوجوان که مهدی نام داشت درباره جزییات ماجرا به ماموران گفت: «مدتی است در یک گروه تلگرامی که همه اعضای آن با هم دوست و بچه محل هستیم عضویت دارم و هرازگاهی در آن گروه پست می گذارم. شب گذشته یکی از اعضای گروه پستی در تلگرام گذاشت که به مذاق من خوش نیامد و به او اعتراض کردم.

من فقط به پستی که گذاشته بود اعتراض کردم اما او شروع کرد به توهین کردن به من. من هم ناراحت شدم و به او ناسزا گفتم. در همین زمان یکی از دوستانم به نام بهزاد برای دفاع از من وارد معرکه شد و با این کار جر و بحث مان بالا گرفت. اصلا فکرش را نمی کردیم از یک موضوع ساده کار به اینجا ختم شود. چند دقیقه بعد 2 نفر از دوستان فردی که پست گذشته بود برای دفاع از او وارد ماجرا شدند. جر و بحث مان چندساعتی طول کشید تا اینکه سرانجام آتش ماجرا خاموش شد و همه چیز به روال عادی برگشت البته فکر می کردیم ماجرا تمام شده است و اشتباه می کردیم.»

وی در ادامه به ماموران گفت: «فردای آن روز با دوستم بهزاد در محله بودیم که به طور اتفاقی سه نفر از اعضای گروه تلگرامی را که شب گذشته با آنها درگیری لفظی پیدا کرده بودیم دیدیم. ابتدا قصد دعوا و یا درگیر شدن را نداشتیم اما نمی دانم چه اتفاقی افتاد که دوباره حرف های دیشب به میان کشیده شد و دست به گریبان شدیم.

آنها سه نفر بودند و ما دو نفر اما دوست نداشتیم کم بیاوریم. به همین خاطر به جر و بحث و درگیری ادامه دادیم و به جان همدیگر افتادیم و حسابی کتک کاری کردیم. در آن زمان بود که یک نفر از آنها با چاقویی که داشت به ما ضربه زد. آنها پس از زخمی کردن ما پا به فرار گذاشتند. ما هم که آسیب دیده بودیم خودمان را به بیمارستان رساندیم. نمی خواستیم شکایت کنیم چون اگر این کار را انجام می دادیم آنها به همه می گفتند که ما بچه هستیم.»

با اعترافات دو پسر نوجوان پرونده ای درخصوص درگیری و نزاع دسته جمعی تشکیل شد و تیمی از ماموران تحقیقات خود را برای شناسایی و دستگیری پسر دیگر آغاز کردند. اما د رهمان ابتدای تحقیقات بود که اتفاق دیگری در پرونده افتاد.

درحالی که دو پسر نوجوان در بیمارستان بستری و در حال درمان بودند، پسر نوجوان دیگری که به شدت دچار جراحت شده بود توسط خانواده اش به بیمارستان منتقل شد. ماجرای مصدومیت پسر نوجوان مشکوک به نظر می رسید. وقتی ماموران از خانواده او درباره اتفاقی که رخ داده بود، پرسیدند متوجه شدند چند پسر نوجوان به بهانه تلافی وی را محاصره و با سیم و کابل او را مورد ضرب و شتم قرار داده اند. پسر نوجوان بلافاصله تحت درمان قرار گرفت اما در ادامه مشخص شد که او یکی از همان 3 فردی است که به خاطر ضرب و شتم 2 پسر نوجوان دیگر تحت تعقیب است.

حالا و با شناسایی یکی از 3 پسر نوجوانی که تحت تعقیب بودند ماموران دریافتند که ماجرا انتقامجویی است. بنابراین دو پسر نوجوانی که در ابتدا به بیمارستان منتقل شده بودند تحت بازجویی قرار گرفتند و این بار حقایق تازه ای را مطرح کردند. آنها گفتند: بعد از اینکه به خاطر کل کل تلگرامی از دست دوستانمان کتک مفصلی خوردیم و آنها فرار کردند، کینه به دل گرفتیم و به فکر انتقام افتادیم. به همین خاطر قبل از اینکه به بیمارستان مراجعه کنیم موضوع درگیری را با چند نفر از دوستانمان در میان گذاشتیم و خواستیم که انتقام بگیرند. پس از آن راهی بیمارستان شدیم و ظاهرا دوستانمان هم به مقابل خانه یکی از آن سه بچه محل مان رفته و از او انتقام گرفته اند.



درج يادداشت و نظرات

نام:
  ايميل:
توضيحات: