یک تهیهکننده سینما هشدار داد: آمریکا با ساخت فیلمهای دروغ، حتی جنایتهای داعش را هم سفید کرد؛ امروز اگر سینمای ایران برای روایت جنگ ۱۲روزه اقدام نکند، دشمن بار دیگر تاریخ را به نفع خود مصادره خواهد کرد. در جنگ روایتها، برنده کسی است که اول حرف بزند!
عباس نادران -تهیهکننده سینما- در گفتوگو با ایسنا بر ضرورت روایت «پیروزی» و «وحدت ملی» در سینما پس از حوادث اخیر تأکید کرد و گفت: مهمترین قطعه پازلی که اکنون کمرنگ است، روایت همدلی و همبستگی است که در کشور اتفاق افتاد که به نظرم خیلی اتفاق ارزشمند و جذابی است و امیدوارم از طرف مسئولین قدر دیده شود و ارزش و اهمیت این ماجرا را درک بکنند. البته این اتحاد ماه عسل قدرت موشکی ما و پاسخ کوبنده به اسرائیل بود، یعنی وقتی مردم احساس کنند حاکمیت از موضع قدرت از کشور دفاع میکند، همه با هر گرایشی پشت آن میایستند. این همان نقطهای است که باعث افتخار و ایستادگی میشود.
وی با انتقاد از وضعیت سینما در بحث روایتها افزود: در هالیوود و بسیاری از کشورها شاهد هستیم که پیش از اینکه به کشوری حمله کنند یا جنگی را آغاز کنند با فیلمهای خود افکار عمومی را نسبت به آن موضوع آگاه میکنند، شما در مورد حمله آمریکا به افغانستان و عراق دقت کنید پیش از اینکه به این کشورها حمله شود در هالیوود چندین فیلم تولید شد و روایت حمله به این کشورها را نشان داد. حتی در مورد ایران نیز چندین فیلم ساختهاند که میتوان به «آرگو» یا «خانهای در شن» اشاره کرد.
این تهیهکننده سینما یادآور شد: سالهاست هالیوود فیلمهایی میسازد که زمینهساز حمله به کشورهاست اما ما به دلیل سانسور رژیم صهیونیستی حتی به بخشی از حقایق دسترسی نداریم. آنچه در این روزها دیدیم، بخش کوچکی از روایتهای داخل سرزمینهای اشغالی بود و باقی آن، گزارشهای فرماندهان ما بوده است. بنابراین آنچه میتواند نقش مهمی را در این شرایط ایفا بکند روایت دراماتیک این جنگ است. همه این بیانیهها و اتفاقات جنگ در اثر گذر زمان از ذهن مخاطب پاک میشود یعنی ما نمیتوانیم توقع داشته باشیم ۱۰ سال دیگر این جنگ با همه جزئیات در ذهن مخاطب نسل جوان یا نوجوان باقی بماند. درواقع نمیتوانیم به نسل بعد بگوییم که در این ۱۲ روز چه اتفاقی افتاد، چه ماجراهایی پیش آمد و توازن قدرت به چه صورتی بود، این فقط در یک صورت میتواند در تاریخ ماندگار باشد آن هم با روایتسازی درست از اتفاقات است.
تاریخ بنویسید قبل از اینکه دیگران برای شما تاریخ را روایت بکنند، باید با نگاه منافع ملی، این بخش از ماجرا جنگ را روایت کنیم تا در تاریخ ماندگار شویم که اگر این اتفاق نیافتد قطعاً این روایت از سمت دشمن به شکل دروغ جعل خواهد شد.
نادران بیان کرد: جمله خیلی معروفی وجود دارد که میگوید تاریخ بنویسید قبل از اینکه دیگران برای شما تاریخ را روایت بکنند. باید با نگاه منافع ملی، این بخش از ماجرای جنگ را روایت کنیم تا در تاریخ ماندگار شویم که اگر این اتفاق نیافتد قطعاً این روایت از سمت دشمن به شکل دروغ جعل خواهد شد. آن وقت است که شما دائم در مقام پاسخگویی قرار میگیرید. من بزرگترین نقدی که نسبت به مسائل تاریخ معاصر خودمان یعنی انقلاب اسلامی دارم این است که روایت خوبی در مورد آن نساختهایم، برای مثال چرا درباره ماجرای لانه جاسوسی اثر درخور بینالمللی نساختیم؟ و نتیجه این شد که فیلم «بدون دخترم هرگز» و فیلمهای جعلی دیگر در مورد آن ساخته شد. بنابراین اگر ما روایت درستی از جنگ نکنیم، به زودی فیلمهایی خواهیم دید که ایران را متجاوز و جنایتکار جنگی نشان میدهد.
وی افزود: ما ماجرای این ۱۲ روز را اگر از این زاویه نگاه کنیم که یک کشور متخاصم به ما حمله کرده، حریم هوایی کشورمان را نقض کرده و حاکمیت ملی ما را نادیده گرفته و به خودش اجازه داده که به اماکن غیر نظامی، بیمارستانی و صنعتی ما تعرض بکند بینهایت روایت گفتنی خواهیم داشت که اگر روایت نکنیم به زودی زود شاهد این خواهید بود که فیلمها و سریالهایی ساخته میشود که ایران را تبدیل به یک جنایتکار جنگی و متجاوز میکند، آن وقت تازه ارگانهای ما به این فکر میافتند که برویم اثری بسازیم. نمیدانم چرا مسئولین ما همیشه خودشان را در مقام پاسخگویی قرار میدهند و هیچوقت خودشان را در مقام سوال قرار نمیدهند.
برنده در جنگ روایتها کیست؟
آمریکا با فیلمهای دروغین خودش را از داعش سفید کرد
تهیهکننده فیلم «مجنون» با اشاره به جنگ با داعش گفت: همه دنیا میدانستند ایران در جنگ با داعش نقش کلیدی داشت، اما ما چه اثر بینالمللی ساختیم که این واقعیت را نشان دهد؟ در مقابل، آمریکا که خودش مبدع داعش بود با ساخت فیلمهای دروغ، خود را سفیدشویی کرد و این به خاطر شبکه توزیع و گستردگی ضریب نفوذ هالیوود در کشورهای مختلف است، این در حالی است که جنگیدن با داعش صرفاً جنگیدن برای جمهوری اسلامی نبود بلکه نجات دنیا از یک جریان فکری نظامی تندرو بود که اگر جلویش گرفته نمیشد معلوم نبود تا کجاها قرار است پیش برود، یعنی معلوم نبود تا ایران میآید یا تا افغانستان و مرزهای چین میرود. بنابراین کسی که اولین بار روایت میکند، برنده است.
نادران در ادامه بیان کرد: ما در یک بُعد باید اثری را بسازیم که روایت دروغ هالیوود را در خصوص جنگ در مثلا سوریه و عراق نشان دهد، از یک طرف دیگر باید اثری بسازیم که روایت این ۱۲روز جنگ را از بعد روایت فتح و پیروزی نشان دهد، در واقع نه لزوما فقط بحث موشکی نشان دهیم بلکه بحث اتحاد ملی، انسجام، ایثار و مجاهدت نیروهای آتشنشان، اورژانس، پدافند و... را نشان دهیم، حتی میتوان به موضوعات خُردتر هم نگاه کرد، اگر در کشوری جنگ شود همه مردم به فروشگاهها هجوم میبرند و ساختار دولت با یک تضعیف روبهرو میشود اما در کشور ما چه اتفاقی افتاد؟ پس از چهار روز مشکل بنزین، آب، نان و اقلام اولیه زندگی مردم سریعا برطرف شد، به نظر شما این چیزی نیست که بشود به آن افتخار کرد؟
وی خاطرنشان کرد: فیلمسازان در روایت موضوعاتی که گفتم نقش مهمی دارند و کسانی که ایران به عنوان سرزمین جغرافیایی و امنیت آن برایشان مهم است حتما باید نسبت به این موضوع واکنش و دغدغه داشته باشند، البته در این مسیر قطعا حمایتهایی از دستگاههای مربوطه نیاز است و آنهایی که در مسیر فیلمسازی قدم برمیدارند حتما باید از فیلمهایی با این موضوع حمایت کنند، اما در این حمایت نباید سلیقگی عمل کرد و فقط یک جاده یک طرفه درست کنیم بلکه هرکسی با هر سبک فیلمسازی را باید به دور خودمان جمع کنیم، از آقای حاتمیکیا گرفته تا میرکریمی هرکسی با هر سبک فیلمسازی باید حمایت شود، حتی یکی مثل پیمان معادی که فیلم «بمب، یک عاشقانه» را با موضوع عاشقانه در وضعیت جنگی میسازد هم میتواند از نگاه عاشقانه خودش جنگ را روایت کند.
در روایت جنگ ۱۲روزه دست سینماگران را باز بزارید
این تهیهکننده سینما تصریح کرد: کسی در روایت این ۱۲روز جنگ نباید خط و مشی یا ادبیاتی را برای سینماگران تعریف کند بلکه سینماگران باید با نگاه خودشان این روایتها را بسازند. نیازی نیست همه یک مدل کار کنند. یکی ممکن است فیلم عاشقانه بسازد، دیگری جنگی یا جاسوسی. مهم این است که منافع ملی ایران در آن حفظ شود. اتفاقا برد ما در تنوع و تکثر نگاهها است، درواقع فیلمها نباید سفارشی، ارگانی و فرمایشی باشد بلکه باید خط مشی اصلی را منافع ملی قرار دهیم و بخواهیم هر فیلم ساز در چهارچوب سینمای خود کار بسازد. البته یک آفتی که در این حوزه وجود دارد این است که در بزنگاهها دچار یک هیجان زدگی مفرط میشویم و مصاحبه میکنیم و میگوئیم ما فیلمهایی زیادی خواهیم ساخت ولی وقتی موقع عمل میشود آتش ما فروکش میکند.
نادران ادامه داد: خاطرم هست در خصوص ماجرای غزه رئیس سازمان سینمایی وقت مصاحبهای کرده بود که اتفاقا در همان فضای اواخر تابستان یا اوایل پاییز بود که ما امسال در جشنواره فیلم فجر امسال ۲۰ یا ۲۵ فیلم با موضوع فلسطین خواهیم داشت. الان دو، سه سال از آن مصاحبه میگذرد و یک فیلم راجع به هفت اکتبر و ماجرای غزه و مظلومیت مردم فلسطین ساخته نشد. من احساس تکلیف و مسئولیت آن مسئول را درک میکنم ولی من معتقدم اثر ماندگار از دل فکر از دل زمان از دل بازنویسی از دل اندیشه بیرون میآید و اندیشه فرمایشی نیست که شما بگویید تا پس فردا باید فیلمنامه شما ساخته شود مگر اینجا کارخانه لاستیکسازی است. مسئول باید بداند تولید یک فیلم نیازمند چه شرایطی است.
وی با اشاره به حادثه اخیر ترور سران سه قوه در یکی از ساختمانهای دولتی گفت: اگر چنین رویدادی در هالیوود یا بالیوود رخ میداد، قطعاً چندین فیلم و سریال درباره آن ساخته میشد. اما آیا در ایران امکان دسترسی به جزئیات چنین اتفاقاتی برای هنرمندان وجود دارد؟ در این موارد جزئیاتی مانند نحوه وقوع حادثه، اقدامات رئیس جمهور و مسئولان در لحظه بحران، تعداد شهدا و چگونگی نجات یافتگان، میتواند به ماده اولیه ارزشمندی برای خلق آثار ماندگار تبدیل شود.
برنده در جنگ روایتها کیست؟
تهیهکننده فیلم «شادروان» با بیان نگرانی از فرصتسوزی در ثبت هنری رویدادهای مهم اظهار کرد: ما پس از این ۱۲ روز جنگ هرگز نمیتوانیم مانند قبل باشیم. اما آیا از این تجربه منحصر به فرد برای تولید آثار فرهنگی ماندگار استفاده خواهیم کرد؟ متأسفانه گاهی به دلایل امنیتی نمیتوانیم درباره برخی جزئیات صحبت کنیم. این در حالی است که همین جزئیات میتواند پایه نگارش طرحهای قوی باشد. از کسانی که در ترافیک ۱۰ الی ۱۲ ساعته جاده شمال گیر کردند تا موضوعات دیگری که هرکدام میتواند یک تجربیاتی در زندگی افراد باشد همگی میتوانند موضوعات یک فیلم باشند. به هرحال این جنگ یک دستاورد بزرگ برای کشور ما داشت و جدای از بحثهای امنیتی و سیاسی اگر به بعد اجتماعی و فرهنگی این جنگ دقت کنیم میبینیم که بزرگمنشی و مردانگی مردم ما چه نعمت خدادادی است که باید قدر بدانیم.
نادران گفت: انسجام و وحدت ملی در این ۱۲روز جنگ موج میزد و از اپوزیسیونترین آدم تا زندانی سیاسی که در زندان بوده و همچنین نیروی انقلابی بسیجی همه فقط یک کلمه واحد داشتن و آن هم ایران بود، این از آن دسته نعمتهای بزرگ خداوند است که به نظرم اگر قدر آن را ندانیم قطعاً قهر الهی را با خودش به همراه خواهد داشت. قرار هم نیست هیچ اتفاق عجیبی در کشور بیافتد و از فردا جمهوری اسلامی یک کار خیلی بزرگ بکند بلکه فقط در کف جامعه مردم حس بکنند رابطه حکومت، حاکمان و مسئولین در نسبت با مردم یک تغییر قابل احترامی داشته است، یعنی حس ملت بودن و مردم بودن و ملت متحد بودن واقعا در جاهای دیگر دنیا با میلیاردها دلار هم اتفاق نمیافتد اما در کشور ما اتفاق میافتد.
وی بیان کرد: در همین جنگ ۱۲روزه یک طرف این جنگ اسرائیلی بود که بعد از دو سه روز موشک خوردن ملتش در به در با شنا و قایق و کشتی دنبال فرار کردن بودند اما در ایران ملتی بودند که از خانه، زندگی و مغازه خود گذشتند تا هموطنشان در آرامش باشد، بسیاری از مردم در شهرهای مختلف خانههایشان در اختیار مسافران قرار میدادند، بسیاری از نانواییها نان رایگان در اختیار مردم میگذاشتند و حتی بسیاری از مغازهداران جنس خود را به قیمت خرید به مردم عرضه کردند تا مبادا کسی به سختی بیافتد. به همین منظور حاکمان و مسئولین دستگاههای فرهنگی باید قدر این ماجرا را بدانند و برای آن فکر بکنند و در رفتار و مواجهشان با مردم تغییر ایجاد کنند.
من کسی را میشناسم که اصلا هیچ اعتقادی به جمهوری اسلامی ندارد اما در همین مراسم تشییع شهدای تهران حضور پیدا کرده بود و این نعمت کمی نیست و باید مسئولین مواظب باشند کفران نعمت نکنند که حتما با قهر خدا روبهرو میشوند.
این تهیه کننده سینما ادامه داد: حدیث قدسی داریم که خداوند مردم را ناموس خودش میداند و هیچ استثنایی هم برای آن قائل نیست. بنابراین اگر کسی به مردم که ناموس خدا هستند بیتوجهی بکند قطعا خداوند جواب آن را خواهد داد. در همین تشییع شهدای اقتدار از همه گرایشات سیاسی و اعتقادی آدم آمده بود، حتی من کسی را میشناسم که اصلا هیچ اعتقادی ندارد اما در همین مراسم تشییع شهدای تهران حضور پیدا کرده بود و این نعمت کمی نیست و باید مسئولین مواظب باشند کفران نعمت نکنند که حتما با قهر خدا روبهرو میشوند. امیدوارم این جنگ تحمیلی بیشتر از اینکه برای مردم تلنگر بوده باشد برای مسئولین تلنگر شده باشد.
نادران تاکید کرد: دفاع مقدس ما پر از قصه آدمهایی است که ارمنی یا کلیمی بودند، حتی لات عرق خور بودن، من بارها و بارها به دوستانم گفتم قصه شاهرخ ضرغام را بخوانند، ایشان سالها پاسبان کاباره میامی و بادیگارد یکی از خوانندگان زن آن زمان بوده است، این آدم شاید با انقلاب و حتی دین اسلام سنخیتی نداشته باشد اما غیر از غیرت و مردانگی و جوانمردی چیزی از او نمیبینیم، این فرد در دوران جنگ هشت ساله جوانیش را وسط میگذارد و برای وطن شهید میشود به گونهای که حتی جنازه او برنمیگردد و حتی قبری هم ندارد. این داستان دراماتیک در اختیار سینمای هر جایی از دنیا بود تا به امروز صد تا فیلم از آن میساختند. دقیقا مشکل ما در جنگ روایت هاست، ما در جنگ روایتها خیلی فاصله داریم با طرف مقابل یعنی اسرائیل همین الان به شکلی خودش را نشان میدهد که انگار ایران دارد به آنها ظلم میکند در حالی که متجاوز آنها است.
برنده در جنگ روایتها کیست؟
وی با انتقاد از رفتار برخی مسئولان در مواجهه با ساختمان شیشهای یادآور شد: نشان دادن ساختمان سوخته نشان دادن مظلومیت نیست، از حمله به صدا و سیما تا به امروز نزدیک یک هفته میگذرد و برخی تور ساختمان شیشهای گذاشته و هروز یک مقام مسئول یا رسانه را برای بازدید به آنجا میبرند. در حالی که ما باید وضعیت اسرائیل و فجایع مردم مظلوم غزه که از گرسنگی و از بی غذایی در حال مردن هستند را نشان دهیم، نشان دادن ساختمانهای سوخته ما بیانگر جنایتکار بودن اسرائیل نیست چون هرکسی در این دنیا بعد از ۷اکتبر چهره ظالم اسرائیل را دیده است و اگر کسی در این ۷۰ سال تشکیل این رژیم جعلی این را متوجه نشده بود در یک سال گذشته برایش اثبات شده است.
تهیهکننده فیلم «شاه کش» ابراز کرد: در این کره زمین بهجز کسانی که در قبایل آدمخوارها آمازون زندگی میکنند کسی نیست که حداقل یک بار خبر کشته شدن و قتل عام ملت غزه را در یک سال و نیم گذشته نشنیده باشد، پس این چه تحلیلی که باعث میشود شما فکر میکنید با نشان دادن ساختمان سوخته که وسط تهران کلا منهدم شده میتوانید روایت مثلا مظلومیت داشته باشید. اصلا چرا باید روایت مظلومیت داشته باشید شما الان باید روایت فتح داشته باشید. در کجا دنیا یک کشور در زمان جنگ میآید و خودش را به مظلومیت میزند. متاسفانه ما در ایران از رسانه و فهم رسانهای درکی نداریم. چرا باید در این شرایط بغرنج وسط جنگ همه آدمهای موثر و شناخته شده که در عرصه رسانه موثر هستند از مجری تا آدمهای توانمند درهای سازمان صدا و سیما که به اصطلاح رسانه ملی است به روی آنها بسته باشد.
نادران افزود: وظیفه رسانه ملی این بود که در این ایام جنگ تصویر وحدت ملی را نشان دهد و با حضور افراد از طیفهای مختلف سیاسی و اجتماعی حس وحدت را به تصویر بکشد. من اگر رئیس رسانه ملی بودم همان زندانی سیاسی که توییت زد و گفت من علیرغم همه مشکلات و حبسی که کشیدم پای وطن هستم را به تلویزیون میآوردم و از او سوال میکردم چرا چنین اعتقادی دارد؛ برای اینکه مردم ببینند او تحت فشار چنین حرفی را نزده و واقعا اعتقاد قلبیاش است. الان بهترین زمان برای اینکه رسانه ملی نمایندگی کند و مرجعیت خودش را به عنوان رسانه ملی به درستی بازسازی کند.
وی در پایان گفت: بنده اطلاع دارم یکی از سازمانهای اتفاقاً حاکمیتی در همین ایام به زمین و زمان متوسل شده که بتواند در تلویزیون در یک شبکهای یک برنامهای تولید کند که نهایتا با مصیبتها و سختیهای فراوان موافقت را گرفته و ظرف ۷۲ ساعت لوگو، تیزر و آیتم ساختند ولی همان شب پخش اجازه پخش را به آنها ندادند چون مهمان برنامه مورد پسند تلویزیون نبوده است. آن وقت همان کسانی که نگذاشتند برنامهاش به روی آنتن برود خودشان رفتن سراغش و او را آوردند تا در برنامهشان صحبت کند.