جستجو

آرشيو

تماس با ما

درباره ما

صفحه نخست

 
تاريخ درج: شنبه، 27 ارديبهشت 1404     
در قاب آخر، جایی برای ایستادن نبود

 در پیستی که سال‌هاست میزبان مسابقات ملی است، جایگاه خبرنگار کجاست؟ اصلاً آیا «جایگاهی» تعریف شده؟ یا مثل همیشه، خبرنگاران و عکاسان باید خودشان راهی بیابند میان گاردریل‌ها و پیچ‌ها؟ بی جلیقه، بی آموزش ایمنی، بی بیمه، بی حق اعتراض.

 
به گزارش ایسنا، عبدالرضا خزایی، روزنامه نگار در یادداشتی نوشت: حمیدرضا درجاتی عکاس بود نه راننده. پشت فرمان ننشسته بود. نه هیجان سرعت داشت، نه ریسک رقابت. آمده بود که ثبت کند، نه اینکه خودش «ثبت» شود. آمده بود دیده‌ها را روایت کند، اما خودش بدل به تلخ‌ترین روایت امروز شد.
 
در راند اول مسابقه، هنوز پیست گرم نشده بود، ماشین‌ها نفس تازه می‌کردند، اما ناگهان یکی از آن‌ها از مسیر خارج شد و رفت جایی که نباید خبرنگاری ایستاده باشد.
 
در پیستی که سال‌هاست میزبان مسابقات ملی است، جایگاه خبرنگار کجاست؟ اصلاً آیا «جایگاهی» تعریف شده؟ یا مثل همیشه، خبرنگاران و عکاسان باید خودشان راهی بیابند میان گاردریل‌ها و پیچ‌ها؟ بی جلیقه، بی آموزش ایمنی، بی بیمه، بی حق اعتراض.
 
ایمنی در ورزش ایران، به‌ویژه برای اصحاب رسانه، اغلب فقط یک واژه تزئینی‌ست. در فوتبال، گزارشگر کنار زمین حفاظ ندارد؛ در کوهنوردی، خبرنگار بدون تجهیزات فنی همراه تیم می‌شود؛ در اتومبیلرانی، عکاس باید کنار پیچِ مرگ ایستاده باشد. آیا در ساختار فدراسیون‌ها، کسی مسئول ایمنی رسانه‌ها هست؟ کسی برای جان آن‌ها، آیین‌نامه‌ای نوشته؟
 
حمیدرضا رفت. این قاب آخرش بود و ما هنوز نمی‌دانیم چند «حمیدرضا»ی دیگر باید از قاب بیرون بروند تا «دستورالعمل ایمنی خبرنگاران ورزشی» نوشته شود، تا مسئول برگزاری مسابقه بفهمد که خبرنگار، فقط یک دوربین به دوش نیست؛ یک جانِ زنده است که باید زنده بماند.



درج يادداشت و نظرات

نام:
  ايميل:
توضيحات: