جستجو

آرشيو

تماس با ما

درباره ما

صفحه نخست

 
تاريخ درج: شنبه، 7 آذر 1394     
پرسش افخمی از سرتیپی در برنامه «هفت»

تسنیم: مهدی کرم‌پور نویسنده و کارگردان شب گذشته در ابتدای سخنان خود با بهروز افخمی در برنامه «هفت» به اقداماتی که در طی مدیریت خود در شورای صنفی اکران داشته اشاره کرد و گفت: دوره مدیریت من از نیمه دوم سال 87 بود تا اردیبهشت 89. که در سال 88 توانستیم ریزش مخاطب را که از سال 70 روند نزولی داشت را متوقف کنیم و به رقم 18/5 میلیون نفر برسانیم. در سال 88 توانستیم 15 درصد افزایش مخاطب داشتیم و این رقمی بود که در سال‌های قبل و بعد تکرار نشد اگرچه دو تا فیلم خوب هم اکران شد که حدود پنج میلیون نفر از این تعداد مخاطب مرهون آن دو فیلم یعنی «جدایی نادر از سیمین» و «اخراجی‌ها 2» مخصوصا رکورد زد از لحاظ تعداد نفرات.

وی افزود: وقتی من شورای صنفی را تحویل گرفتم 14 سالن سینما می‌توانستند فیلم اکران کنند یعنی یک فیلم در 14 سالن می‌توانست اکران شود و بیشتر نمی‌شد یک چیزهای الکی که طرح دارد معلوم نیست چرا طرح دارد برای اینکه به بقیه‌ هم برسد به نظر من ایده‌های کمونیستی است. من این رقم را به 30 تا افزایش دادم - بیشتر از این توانم نمی‌رسید اگر نه آزادش می‌کردم همین هم که انجام شد اتفاق بزرگی بود- و تعداد هفته‌هایی یک فیلم می‌توانست روی پرده باشد 12 هفته بود و مردم هم نمی‌رفتند ببیند خب اگر می‌خواستند بروند ببینید قبلش می‌رفتند.

وی اضافه کرد: در آمریکا پنج هفته بعد کار فیلم تمام است من تعداد هفته‌ها را به هفت هفته تقلیل دادم. تا قبل از آن تعداد فیلم‌هایی که در طول سال اکران می‌شد 30 فیلم بود با اجرای این تغییر توانستیم تا 60 فیلم در سال اکران کنیم و برای تهیه کننده سود داشت چرا که به جای اینکه 12 هفته پول تبلیغات و بیلبورد و تیزر بدهد در یک برهه کوتاه‌تری تبلیغاتش را انجام می‌داد برای مخاطب هم از این منظر خوب بود فیلم‌های زود‌تر از قبل تغییر می‌کردند و مردم فیلم بیشتری می‌دیدند و سینمادار‌ها هم از این قضیه منتفع می‌شدند اکران از طول به عرض منتقل شد. ایدهٔ ما این بود که فیلم‌هایی مثل «گاو خونی» باید در سالن‌های محدود اکران طولی داشته باشند.

کارگردان «پل چوبی» اضافه کرد: اگر اختیار داشتم کف و سقف تعداد سالن‌ها را هم برمی‌داشتم. اصلا این کاری که این‌ها انجام می‌دهند شوخی است اصلا مگه سقف و کف دارد؟ سال 88 من طرح «اذان تا اذان» را هم اجرا کردم‌‌ همان موقع هم فرمانده اماکن وقت در تهران خیلی همکاری کرد و همین طور آقای ضرغامی که مدیر وقت سازمان صداوسیما بود و این اتفاق باعث شد رکورد جدیدی اتفاق بیفتد منتها با اینکه این طرح در سال‌های بعد تکرار شد اما در سال‌های بعد موفق نبود. اگر در سال بعد می‌ماندم حتما سر گروه‌ها را حذف می‌کردم.

وی درباره انگیزه‌های شکل گیری شورای صنفی اظهار داشت: پیش از شکل گیری شورا، رقابت دولتی بود و گروه‌بندی‌هایی که وجود داشت ما می‌خواستیم با شکل گیری شورا این فضا را به سمت بازار آزاد هدایت کنیم ولی شورای صنفی این کار را انجام نداد. قرار بود شورای داوری باشد اما به نهاد تصمیم گیری تبدیل شد اینجای کار اشکال پیدا کرد اینجا قرار است که یکسری آدم ریش سفید حضور داشته باشند که منافعی ندارند فیلمی برای اکران ندارند و قرار است یک حکمیتی داشته باشند اما آمدند برای بلیت قیمت گذاری کردند.

بهروز افخمی در واکنش به سخنان کرم‌پور آزاد کردن قیمت گذاری بلیت‌های سینما را راه حل معضل سینمای ایران عنوان کرد و گفت: یک سینمایی که مرده به حساب می‌آید اگر قیمت بلیت‌ را تا قبل از ساعت 5 بعد از ظهر مثلا 1000 تومان بگذارد و بعد از ساعت 5 بعد از ظهر نصف قیمت بلیت‌های معمول قرار دهد، فکر می‌کنم درآمدش خیلی بیشتر‌ هم بشود برای اینکه هیچ کس به آن سینما نمی‌رود بعضی از سینماهای حوزه این کار را کردند یعنی قیمت بلیت را برای تمام ایام هفته نصف قیمت گذاشتند و درآمدشان زیاد شد.

کرم‌پور خاطر نشان کرد: طرحی که همه دوستان ما سفارش می‌دهند بر اساس افزایش مخاطب نیست بر اساس افزایش بلیت است فکر می‌کنند بلیت را بالا ببرند، درآمدزایی می‌کنند نمی‌خواهند تعداد بیشتری مخاطب به سالن بیاورند ما باید سینما‌ها را به داشتن برنامه ملزم کنیم. از مرحلهٔ تولید بداند برای فلان تاریخ برنامه دارد و قراردادش را هم می‌بندد تا سالن هم برای خودش به یک برنامه‌ای برسد برای اینکه اکران کند. می‌تواند تصمیم بگیرند که من می‌خواهم با این  تعداد سالن در این ماه نمایش داده شود. مثلا فیلم «نهنگ عنبر» سال گذشته 7 میلیارد و 500 تومان فروش کرد این فیلم می‌توانست به رقم 12 میلیارد برسد منتها چون سقف و کف دارد و فیلم باید عوض شد این فیلم فروش واقعی خود را نمی‌کند چون بقیه در صف اکران هستند در فرانسه 5600 سالن سینما دارند و در سال گذشته بین 220 تا 230 فیلم اکران کردند و ما می‌خواهیم با 60 تا فیلم با 50 سالن اکران کنیم.

کارگردان «جایی دیگر» اضافه کرد: من فکر می‌کنم اگر از سالن‌های سینما موجود درست استفاده شود می‌توان بیشتر از تعداد آثار تولید شده در هر سال فیلم اکران کرد به شرطی که هر فیلمی منتظر یک تعداد زیادی از سالن نمایش نماند اگر متوجه شوند که دیگر هیچ شورای صنفی نیست و هیچ دستور تحمیلی از بالا وجود ندارد گروه بندی هم نیست. آن وقت ممکن است یک فیلم ببینید واقعا مناسب او این است که سه یا پنج سینما داشته باشد و فیلم دیگری هست که پول دارد و می‌خواهد تبلیغ وسیعی انجام دهد و فکر می‌کند می‌تواند تماشاچی‌ها را در سه هفته اول برای دیدن فیلم خود بسیج کند. یک میلیارد هم خرج تبلیغ فیلم می‌کند پنجاه تا سینما هم در تهران داشته باشد که مخاطب در همه جا به آن دسترسی داشته باشد.

کرم‌پور با اشاره به ضرورت شکل‌گیری کمپانی پخش در ایران گفت: اینجا یک سری سالن سینمای دولتی وجود دارد که اصلا برایشان مهم نیست که سالن پر شود یا نشود این حلقهٔ گمشده این است که اصلا مخاطب فکر نمی‌کند و برای همین به این هم فکر نمی‌کند که این فیلم‌ها باید عوض شود و چطور باید سود کند فقط می‌خواهند اکران شود و برنامه «هفت» هم در موردش حرف بزند، جشنواره هم برود و یک جایزه هم بگیرد اما تماشاچی نمی‌بیند چون اصلا برای مردم ساخته نمی‌شود.

افخمی در ادامه به دلایل دیگر فروش پایین تولیدات سینمایی اشاره کرد و اظهار داشت: اصلا نوع فیلم‌هایی که ساخته می‌شود به خاطر برنامه ریزی دولتی و به دلیل اینکه ورشکستگی این فیلم‌ها پنهان شده است هیچ وقت بازاریابی درست انجام نشده است. این فیلم‌ها در تلویزیون و نمایش خانگی قابل تماشا است هیچ چیزی هم از آن کم نمی‌شود برای اینکه در تلویزیون بهتر هم می‌شود چون فیلم‌های فقیری‌اند و با چهارتا آدم و در محدوده آپارتمان گرفته شده‌اند که اصلا وقتی روی پرده می‌رود وا می‌رود و نمی‌تواند پرده را پر کند. در خود آمریکا که یک میلیارد و 280 بلیت پارسال فروخته شده است یعنی هر امریکایی چهار بار در سال سینما رفته است معنیش این نیست که هر امریکایی در سال 4 بار سینما رفته است معنیش این است بچه‌ها و نوجوانان سالی 10 بار سینما رفته‌اند اما وقتی این رقم را بر کل جمعیت تقسیم می‌کنی به نظر می‌آید که همه سالی 4 بار به سینما رفته‌اند در حالی که بزرگسالان سینما نمی‌روند مگر برای فیلم کمدی یا فیلم ترسناک. در آنجا بازار یابی شده برای سینما و در 25 سال اخیر سینما پوست انداخته است دیگر فیلم درام روی پرده نشان داده نمی‌شود. فیلم‌هایی درباره زندگی خانوادگی نمایش داده نمی‌شود. فیلم‌هایی درباره عشق و عاشقی روی پرده نمی‌رود.

من لیست 100 فیلم پر فروش پارسال را نگاه کردم دیدم 30 درصد آن کمدی است و چیزی نزدیک به 10-15 درصد آن فیلم‌های ترسناک بود و این دو نوع فیلم کاملا با سینما معنا دارد. شما نمی‌توانی فیلم کمدی را در خانه تماشا کنی چون اصلا با تماشا کردن در سینما قابل قیاس نیست در فضایی که 500 نفر با هم در سالن بخندند فیلم ترسناک هم همین طور است در خانه هم نمی‌شود کسی فیلم ترسناک را تنهایی تماشا کند ولی وقتی به سینما می‌روی به حضور دیگران دلگرمی و هم ترس را که می‌تواند تجربهٔ سازنده‌ای باشد طی می‌کنی و در عین حال حواسمان هست که تنها نیستیم این دو نوع فیلم ذات ش برای نمایش روی پرده و در سالن سینما و با حضور جمعیت است و برای همین نمایش آن در سینما خیلی جذاب‌تر از نمایش در تلویزیون خواهد و به همین دلیل هیچ وقت کهنه نمی‌شوند هم‌چنان دارند فیلم‌های ترسناک و کمدی می‌سازند‌ ولی بقیه فیلم‌ها یعنی چیزی حدود 70 درصد فیلم‌ها فیلم‌های بچه‌ها و نوجوانان است چیزی که در ایران اصلا به آن توجه نشده است یعنی 25 سال است که در دنیا برای سینما فیلم ملودرام نمی‌سازند اما در این ایران به روال اخلاق همین طور داریم ملودرام می‌سازیم و همه فیلم‌هایی است که در تلویزیون باید دیده شود.

کرم‌پور در پاسخ کاراکتر سازی سالن‌های سینما را شرکت‌های پخش را پیشنهاد داد و گفت: ما برای سالن‌های سینما کاراکتر سازی نکردیم اشکال هنر و تجربه هم همین است. تماشاچی باید بداند در چه سالن‌هایی چه نوع فیلم‌هایی اکران می‌شود بعضی از این سالن‌ها باید مختص فیلم‌های تجاری باشند سالن فیلم‌هایی که مخاطبش دانشجو است باید جدا باشد.

بهروز افخمی اظهار داشت: چرا تهیه کننده‌های ما نسبت به عکس‌ العمل بازار دوباره عکس العمل نشان نمی‌دهند یعنی وقتی بازار جواب می‌دهد از‌‌ همان نوع فیلم نمی‌سازند. به طول مثال «شهر موش‌ها» فیلم پر فروش پارسال بوده است چرا الان چندتا فیلم کودک برای استقبال عمومی در حال ساخت نیست؟ از اقای سرتیپی باید بپرسیم چرا بعد از موفقیت «شهر موش‌ها» فیلم بعدی را شروع نکرده است؟

کرم‌پور در ادامه به اینکه نتوانسته است برای فیلمنامه‌اش که در ژانر وحشت نوشته شده پروانه ساخت بگیرد اشاره کرد و گفت: فیلمنامه اقتباسی است از یکی از قصه‌های مارکز اما تأویلاتی برای آن تراشیدند که وقتی خودمان شنیدیم وحشت کردیم. من فکر می‌کنم یک اشتباهی که بر حسب سیاست گذاری غلط همه این سال‌ها رفتیم و مربوط به یکی- دو تا رئیس سازمان سینمایی هم نمی‌شود این است که سینمای جریان اصلی که باید 70 درصد فیلم‌ها را شامل می‌شد و یک لاین تندرویی را باید برای آن باز می‌کردیم کوچک کردیم و به سینمای انتقادی- اجتماعی که باید در مسیر کندرو و کوچک ادامه پیدا می‌کرد بیش از اندازه بها دادیم و حالا نگرانیم از اینکه چرا همه فیلم انتقادی اجتماعی می‌سازند این در حالی است که خودمان سینمایی را که باید با محوریت سرگرمی جریان اصلی را در دست می‌گرفت کوچک و حقیرکردیم.

در ادامه برنامه حمید گودرزی در بخش روایت فیلم با هادی محمدیان کارگردان انیمیشن شاهزاده روم و دیگر عوامل این اثر سینمایی دیدار کرد و درباره فرایند تولید این اثر با آن‌ها گفت‌و‌گو کرد.

مسعود فراستی در میز نقد خود همراه با امیر پوریا و جواد طوسی، فیلم‌های «پرویز» به کارگردانی مجید برزگر و «inside out» به کارگردانی Pete Docter مورد نقد و بررسی قرار داد.

در پایان برنامه و در بخش «یک استاد» گفتگویی با عبدالله اسکندری چهره‌پرداز پیشکسوت سینما انجام شد.



درج يادداشت و نظرات

نام:
  ايميل:
توضيحات: