مهر: ایست قلبی هادی نوروزی استپ سینه خودش به تنهایی نبود، بلکه مکث همه قلبها برای کمتر از چند صدم ثانیه بود. همه فوتبالیستها، رسانهای ها، هواداران فوتبال، مسئولان و مربیان بود، طبق معمول همیشه همه به یاد بدهکاری ها به کسی افتادند که از میانمان رفته است.
از آن بوقچیها که میدانستند چرا هیچگاه بوق برای کاپیتان نزدند گرفته تا مسئولانی که به سیاهه بدهیهایشان به هادی نگاه میکردند و در درون با تمام سلولهای بدنشان خجالت میکشیدند.
در مورد حجازی هم همینطور بود، او هم که پرکشید خیلی ها به یاد برخی شعارهای روی سکو افتادند و از خودشان خجالت کشیدند بعضی هم به این موضوع اذعان کردند که او باید سرمربی تیم ملی ایران میشده است.
در لابه لای همه حرفهای نزدیکان نوروزی اما چند جمله مشترک با تکرار مکرر آنها دیده میشد، عالیشاه، بائو، قنبرپور، بنگر و حتی جواد نکونام چند موضوع را برای نوروزی بیان کردند، شاید هم میخواستند بگویند او دق کرده است آنهم با زبان بیزبانی.
نکونام روی اینستاگرامش نوشت، هادی تشویق نمیشد چون سکوها در دست مردم نیست. راست هم میگوید، عدهای بوقچی هستند که به حمدالله از سخاوتمندی برخی مدیران وضعشان عالی است.
یکی پست می گیرد در فلان ارگان دولتی، برخی شعار روی سکوها را هدایت می کنند تا دسته تراول صدی بگیرد، آنیکی جلوی درب باشگاه خودسوزی می کند و آخری با مشت می زند پای چشم آقای گل جهان...البته همه اینگونه نیستند اما هستند کسانی که چنین می کنند.
این حرف، حرف جواد نکونام نبود، بنگر هم چنین بحثی را اعلام کرد، او هم نکته مشابهی را نوشت که چرا هادی روی سکو تشویق نمی شده است.
نکته بعدی اما کابوس است، پشیمانی دارد، اشک و حسرت دارد و آن این است: همین بازیکن که مورد بی مهری برخی بوقچیها قرارداشت، اما در یک هفته اخیر بارها دردودل کرده بود، با میثم بائو بچه محل قدیمی خودش، با قنبرپور، با خانواده اش، با بنگر و...
مردم خوشحال نیستند
حرفها را که شخم می زنی، وقتی زیرو رو میکنی، هر چه بیشتر اعماق را جستجو می کنی حرفها کابوس وار تر می شود، انگار دل کاپیتان خیلی پر بوده است، آیا هادی نوروزی دق کرده بود؟
همین او که نزدیکانش گله از برخی مردم دارند که دویدنها و زحماتش را نمیدیدهاند و غیر مستقیم برخی بوقچیها را با انگشت نشان میدهند، میگویند هادی چند هفته بود که دلخور بود، نوروزی دمق بود، هر کدام که از او پرسیدهاند چرا؟ یک سری حرف های مشترک شنیدهاند، یعنی هم قنبر پور، هم بنگر، هم عالیشاه، هم کفشگری، هم بائو همه این جملات را شنیده اند:
«مردم خوشحال نیستند، نمی دانم چرا نمی توانیم آنها را خوشحال کنیم، من کاپیتان این تیم هستم، تحمل این فشار برای من سنگین است، تیم آنطور که باید نتیجه نمی گیرد، مردم آنجور که باید خوشحال نیستند.»
زندگی سالم شماره ۲۴
تکرار مکرر این حرفها به دوستان نزدیک نگران کننده است به ویژه آنکه پزشک پرسپولیس اعلام کرد که نوروزی هیچ مشکل خاصی نداشته، هادی بسیار هم سالم زندگی می کرد و خانواده دار بود پس گزینه های دیگر منتفی می شود.
او تنها کمی یکی از رگهای قلبش متورم بود که ظاهرا ۶۰ درصد همه مردم چنین وضعیتی به صورت مادرزادی دارند. پرسش حالا این است: آیا هادی نوروزی به دلیل ناراحتی مردم یا به قول خودش خوشحال نبودن مردم از نتایج پرسپولیس تحملش ته کشید؟
آیا همین بازیکن که مورد بی مهری برخی سکو نشینها بود، از مهر زیاد به هواداران و مردم توانش تمام شد؟ تازه پرسپولیس راه افتاده بود که؟
وقتی در این رابطه تحقیق کردیم به یک نکته رسیدیم و آن این است که فشار اندوه آرام آرام، روی سیستم اعصاب اثر می گذارد و معمولا نمی توان گفت حالا که پرسپولیس دو تا نتیجه خوب گرفته ماجرا حل شده است.
در هر صورت قلب پرمهر هادی با وجود بیمهریهای برخی همچنان برای خوشحال کردن مردم میتپیده اینکه چرا استپ سینه کرده را ما نمیدانیم اما این را از روی افشای حرفهایش به نزدیکان می دانیم که نوروزی عاشق مردم بود.
برخی مردم خیال می کنند که فوتبالیستها قلبشان آهنی است، هرچه می خواهند ناسزا می گویند اما واقعیت این نیست، شعارهای روی سکوها مستقیم تا عمق وجود بازیکنان رسوخ می کند، آنها ورزشکارند و در کنار مردم و درست مثل همه آنها پس باید بیشتر مراقب حرفهای روی سکو ها باشیم.