پس از پایان جنگ غزه، اساساً امکان بقای نتانیاهو در مسند قدرت وجود ندارد و طبق نظرسنجیهای صورت گرفته، وی باید کنست را منحل و انتخابات زودهنگام را برگزار کند. نتیجه این انتخابات نیز چیزی جز شکست کابینه ائتلافی کنونی نخواهد بود. افرادی مانند بنگویر و اسموتریچ نیز نسبت به این موضوع شدیداً نگران هستند و به همین سبب، اصرار بر استمرار جنگ (با هدف بقای کابینه در شرایط اضطراری) دارند.
به گزارش ایسنا، حنیف غفاری در یادداشتی با این عنوان در روزنامه جوان نوشت:این روزها نظرسنجیهای معناداری در اراضی اشغالی منتشر میشود که بخشی از آنها ناظر بر شرایط کنونی رژیم اشغالگر قدس و برخی ناظر بر آینده است. براساس نظرسنجی اخیر انجام شده توسط «معاریو»، تقریباً ۲۵ درصد از رأیدهندگان حزب لیکود در حال حاضر به حمایت از بنی گانتس به عنوان نخست وزیر رژیم صهیونیستی متمایل هستند. به عبارت بهتر، حدود یکچهارم از همحزبیهای نتانیاهو نه تنها با او و سیاستهایش در جنگ غزه مخالف هستند، بلکه به اصلیترین رقیب سیاسی وی تمایل پیدا کردهاند. بدون شک دوگانه «گانتس- نتانیاهو» دراینجا اساساً اهمیتی ندارد، اما از دل منازعات سیاسی جاری در اراضی اشغالی میتوان آیندهپژوهی و آیندهنگاری تحولات رژیم صهیونیستی را در دستور کار قرار داد.
در این خصوص دو نکته اساسی وجود دارد:
نخست اینکه جنگ غزه، مرزبندیهای سیاسی در اراضی اشغالی را تغییر داده و مولد نوعی آنارشیسم مزمن در تلآویو بوده و خواهد بود. به عبارت بهتر، اگر همین امروز آتشبس دائمی در جنگ غزه برقرار شود، گروهها و احزاب سیاسی در اراضی اشغالی باید زمان زیادی را صرف بازتعریف جایگاه و مرزبندیهای سیاسی خود در میان ساکنان اراضی اشغالی کنند. برخی از اختلافات جاری در میان احزاب و گروههای صهیونیستی، از اختلافات درونحزبی گرفته تا بیرونی، تا چندی پیش جنبه و ماهیت پنهان داشته و اکنون وارد فاز آشکار شده است. از ابتدا پیش بینی میشود که فرسایشی شدن جنگ غزه، منجر به تشدید شکافهای سیاسی در درون احزاب صهیونیستی و بر هم ریختن مرزبندیهای سیاسی قبلی شود.
نکته دوم اینکه بقای نتانیاهو یا حضور بنی گانتس در رأس معادلات قدرت در اراضی اشغالی، تأثیری در ایجاد ثبات سیاسی یا حتی تسریع بازتعریف پازلهای برهمریخته امنیتی - داخلی در تلآویو نخواهد داشت. پس از پایان جنگ غزه، اساساً امکان بقای نتانیاهو در مسند قدرت وجود ندارد و طبق نظرسنجیهای صورت گرفته، وی باید کنست را منحل و انتخابات زودهنگام را برگزار کند. نتیجه این انتخابات نیز چیزی جز شکست کابینه ائتلافی کنونی نخواهد بود. افرادی مانند بنگویر و اسموتریچ نیز نسبت به این موضوع شدیداً نگران هستند و به همین سبب، اصرار بر استمرار جنگ (با هدف بقای کابینه در شرایط اضطراری) دارند. اما سرکار آمدن بنیگانتس و تشکیل ائتلاف وی و لاپید نیز قطعاً منجر به ثبات سیاسی در تلآویو نخواهد شد! در این صورت، ائتلاف کنونی حاکم تبدیل به اپوزیسیون کابینه جدید شده و ترکشهای گسترده در دوران پسا جنگ نیز متوجه گانتس و همراهانش خواهد بود.
قدر متیقن تحولات جاری در اراضی اشغالی چیزی جز «تصاعد بحران» و ناتوانی صهیونیستها در مدیریت بحرانهای جاری و آتی در تلآویو نخواهد بود. در این معادله، دوگانهسازی میان «گانتس- نتانیاهو» اساساً معنا و مفهومی ندارد. کابینه ائتلافی بعدی در اراضی اشغالی، قطعاً با بحرانهای مزمن و دامنهداری مواجه خواهد شد که قدرت مدیریت و حتی تحلیل اولیه آنها را نخواهد داشت. دراینجا اهمیتی ندارد که چه کسی (نتانیاهو یا گانتس) در مسند قدرت در تلآویو قرار خواهد گرفت.