اعتماد آنلاین: مینا و مرتضی سه سال عاشق بودند و حالا مینا با شکایت از مرتضی خواستار مجازات اوست.
مینا دختر ۲۰ساله درباره این ماجرا میگوید:
*موضوع شکایت شما سرقت است. چرا از مرتضی شکایت کردی؟
او طلاهای من را سرقت و حساب بانکیام را خالی کرده است. راهی به جز شکایت برایم نگذاشت.
*چطور با مرتضی آشنا شدی؟
من و مرتضی در یک بوتیک کار میکردیم. مرتضی گفت عاشقم شده من هم به او دل بستم. ما سه سال با هم زندگی کردیم و بعد از سه سال فهمیدم همه اینها برای این بود که مرتضی پولهایم را بگیرد.
*با هم ازدواج کرده بودید؟
صیغه کرده بودیم.
*چرا ازدواج دائم نکردید؟
مرتضی میگفت اگر ازدواج رسمی کنیم درگیریهای زیادی خواهیم داشت. بهتر است صبر کنیم تا پول کافی داشته باشیم. من هم قبول کردم چون فکر میکردم واقعیت را میگوید.
*چطور متوجه شدی مرتضی طلاهایت را برداشته؟
یک ماه قبل فهمیدم مرتضی در شهر خودشان دختری را عقد کرده و سه سال است عقدکرده هستند. او قبل از اینکه با من رابطه داشته باشد نامزد داشت. من هم خیلی عصبانی شدم و گفتم جدا میشوم و آبرویش را میبرم. یک روز به خانه آمدم و دیدم مرتضی طلاها و کارت بانکیام را برداشته و رفته است. یک ساعت بعد هم پیام برداشت آمد و 20 میلیون تومان از پولم پرید.
*خانوادهات از ازدواج صیغهای تو خبر داشتند؟
فقط خواهرم میدانست، کسی دیگر خبر نداشت. خانواده من هم شهرستان هستند آنها فکر میکردند من در یک پانسیون زندگی میکنم. ولی به خواهرم گفته بودم صیغه شدهام.
*چقدر طلا داشتی؟
من هرچه حقوق میگرفتم دوسوم طلا میخریدم. بقیه را هم خرج خانه و لباس میکردم. من خیلی صرفهجویی میکردم. اضافهکار میماندم و پولهایم را جمع میکردم.
*حاضری گذشت کنی؟
مرتضی دروغگو است. او آینده من را نابود کرد. زندگیام را خراب کرد. من فقط میخواهم او مجازات شود. پولهایم را بدهد گذشت میکنم.