هم میهن: «ویدا ربانی بیمار بود و باید مرخصی درمانی او زودتر اتفاق میافتاد». این سخنان علی مجتهدزاده، وکیل ویدا ربانی روزنامهنگار دربند است که چند روز پیش در گفتوگو با هممیهن و در واکنش به اعطای مرخصی درمانی از سوی مرجع قضایی برای موکلش به آن اشاره کرده است. او در آبان ۱۴۰۱ و در بحبوحه اعتراضات بازداشت و در نهایت محکوم به حبس شد. بیماری او از اواسط دیماه آغاز شد؛ وقتی که سردردهای مداوم آرامش را از این روزنامهنگار جوان گرفت. بعد از حدود سه هفته از آغاز سردردها و با اصرار ویدا، بهداری زندان آزمایش خون میگیرد و در نهایت دارویی برای درمان کلسترول را برای او تجویز میکنند. با این حال سردردهای او قطع نمیشود، بازهم بهداری زندان تشخیص میگرن داده و دارویی برای قطع سردرد میگرنی به او میدهند که بیفایده است. پاسخ بهداری به شکایتهای مداوم ویدا این است: «با توجه به اینکه چندماهی است که سردرد داری و مشکل خاصی برایت پیش نیامده، یعنی مشکلی نداری». در این مدت همسر ویدا برای مرخصی درمانی و ادامه روند درمان او در مراکز درمانی خارج از زندان اقدام به نامهنگاری با مراجع قضایی میکند؛ مسئلهای که البته به نتیجه نمیرسد. به هر روی آنطور که در فضای رسانهای کشور و از توئیتهای همسر، خانواده و وکیل او میتوان فهمید آن است که در این مدت نه تجویزهای بهداری زندان باعث بهبود حال ویدا میشود و نه به او اجازه ادامه درمان در خارج از زندان داده میشود. تا اینکه بعد از اطلاعرسانیهای مکرر خانواده در فضای مجازی سرانجام اواسط اردیبهشتماه ویدا را به بیمارستان طالقانی اعزام میکنند. خبرگزاری وابسته به قوه قضائیه نیز در این مدت و در پی مطالباتی که صورت گرفته، اعلام کرد که «بیماری ویدا ربانی نوعی بیماری روانی» است که این ادعا با واکنش خانوادهاش روبهرو میشود. در نهایت پاسخ MRI و نتیجه معاینات او نزد چند پزشک مختلف نشاندهنده شرایط حاد سلامت جسمی او در ناحیه سر و چشم است. او بار دیگر به بیمارستان شهدای تجریش اعزام میشود. پزشکان در این مدت تاکید میکنند که با توجه به شرایط ویدا باید روند درمان او به سرعت پیش برود، اما چنین نمیشود. درنهایت همسر ویدا، اسناد پزشکی و نظرات پزشکان را ضمیمه پرونده کرده و در اختیار مراجع مربوطه قرار میدهد که بعد از حدود شش ماه مرخصی درمانی داده میشود و او روز ۲۰ خرداد برای ادامه روند درمان خود از زندان خارج میشود.
اگرچه همین مرخصی دیرهنگام را نیز میتوان گامی مثبت از سوی مراجع قضایی و بهویژه سازمان زندانها در راستای عمل به وظایف خود برای حفظ سلامت زندانیان تلقی کرد، اما حقیقت آن است که رسیدگی فوری به سلامت زندانیان و سهولت دسترسی آنها به خدمات درمانی با کیفیت یکی از مهمترین وظایف دستگاه قضایی و ذیل آن سازمان زندانها بوده و زندانیان فارغ از نوع جرائم ارتکابی همچون سایر افراد از این حق ذاتی و طبیعی برخوردارند؛ مسئلهای که در اسناد بینالمللی نیز مورد تاکید قرار گرفته است. با این حال به نظر میرسد روالی که در زندانهای ایران و در محافظت از سلامت جسمی و روانی زندانیان وجود دارد هنوز به نقطه مطلوب و مورد انتظار نرسیده است. نکته قابل تأمل آنکه وقتی روند رسیدگی به بیماری و درمان افرادی مانند ویدا ربانی که حساسیت و مطالبهگری جامعه رسانهای کشور را بهعنوان پشتوانه خود دارند چنین طولانی و خطرآفرین است، آیا میتوان مطمئن بود که زندانیان گمنامی که این پشتوانه قدرتمند را در اختیار ندارند از توجه کامل مراجع قضایی و رسیدگی سریع به مشکلات جسمی یا روانیشان برخوردارند؟ امیرحسین تروالایمانی یکی از بازداشتشدگان اعتراضات اخیر بود که روز ۱۹ اردیبهشتماه بعد از گرفتن حکم برائت و برخورداری از عفو رهبری از زندان آزاد شد. این جوان ۲۱ساله یک هفته بعد و در روز دوشنبه ۲۵ اردیبهشتماه درحالیکه در خواب بود، درگذشت. بعد از مرگ او برخی ادعاها مبنی بر بروز عوارض خطرناک بیماری در او در طول دوران حبساش و عدم رسیدگی به این عوارض در زندان به گوش رسید؛ مسئلهای که به دلیل مرگ امیرحسین قابل تایید یا رد توسط رسانه نیست، اما با توجه به اما و اگرهای موجود و اتفاقاتی که در این بین رخ داده، متاسفانه شرایط بهنحوی پیش رفته که افکار عمومی به آسانی تحت تاثیر ادعاها قرار میگیرند. ماجرای آبتین بکتاش، شاعر و فیلمساز نیز نمونهای دیگر از مصائب بیمار شدن در زندانهاست. درباره این شاعر نیز اخباری از عدم مراقبتهای پزشکی لازم و سریع منتشر شد و در نهایت او نیز در همان دوران حبس درگذشت. مسئله توجه خاص به سلامت زندانیان البته تنها شامل رسیدگی به وضعیت بیماری آنها نمیشود، بلکه نحوه برخورد با آنها بهنحوی که به سلامت آنان آسیبی نرسد نیز یکی از موارد بسیار مهمی است که باید مورد توجه مراجع قضایی قرار گیرد. بهعنوان مثال دو سال پیش بود که تصاویری از بدرفتاری با زندانیان در برخی زندانهای کشور افشا و منتشر شد. اتفاقات به تصویر کشیده شده و غیرقابل کتمان در این فیلمها چنان حساسیت و انتقاد جامعه را برانگیخت که غلامحسین محسنیاژهای، رئیس دستگاه قضای کشور را نیز به واکنش واداشت و او در دستوری خطاب به منتظری دادستان کل کشور نوشت:«با توجه به اخبار و تصاویر منتشرشده در برخی از رسانهها درخصوص زندان اوین، به جنابعالی ماموریت داده میشود بدون فوت وقت، پیرامون موضوع مذکور و رفتار مامورین با زندانی و یا زندانی با زندانی با سرعت و دقت بررسی جامع به عمل آورده و نتیجه را به اینجانب گزارش نمایید.»
با این حال بهرغم دستورهایی از این دست و نگرانی و حساسیتهای مردم نسبت به سلامت زندانیان به ویژه بعد از هر اعتراضی در کشور که به موجبش زندانها از بازداشتشدگان پر میشود به نظر میرسد که همچنان دستگاه قضایی کشور باید به سلامت زندانیان توجه بیشتری نشان دهد. امروز ویدا ربانی درحالی در بیمارستان بستری است که شاید رسیدگی زودهنگام به بیماری او و در همان روزهای ابتدایی میتوانست از حوادث بعدی پیشگیری کند. دستگاه قضا بهعنوان نهادی که وظیفه ایجاد قسط و عدل در جامعه را برعهده داشته و مطابق با قانون اساسی کشور مرجع تظلمخواهی و دادخواهی است، نباید نسبت به سلامت زندانیان که تحت نظر این نهاد روزهای زندگی خود را سپری کرده و در پس دیوارهای زندان فریادرسی به جز زندانبان خود ندارند، بیتفاوت باشد یا اجازه دهد در دل دیوارهای زندان به سلامت افراد در بند آسیبی برسد. عدول از این وظیفه کاملا غیرقانونی و در تخطی از روح قانون اساسی و تمام قوانین موضوعه کشور است.