سیدعبدالجواد موسوی در خبرآنلاین نوشت: مشکل رحیم پور ازغدی مختص خود او نیست. مختص همه کسانی است که خود را مظهر راستی و درستی می دانند و هر کسی را که بیرون از دایره فهم و تصور آن هاست یکسره باطل و در راه ضلالت می پندارند.
رحیم پور ازغدی مثل بسیاری از همگنانش خود را معیار حق و باطل می داند و اگرچه بشر امروز را به این امر متهم می کند که جز نفس نفیس خویش هیچ معیار دیگری برای تمیز از خوب و بد ندارد اما در حقیقت حدیث نفس بیان می کند و شرح حال خویش با دیگران می گوید. مصادیق آن چه گفتم در سالیان اخیر اندک نبوده اند اما آن چه ایشان به تازگی فرمود اند نشان می دهد که نه تنها گذر عمر و احیانا خواندن چهارکتاب بیشتر در این سال ها چیزی از آن تحکم و تحجر و خود بنیادی نکاسته است بلکه روز بروز بیشتر ایشان و امثال ایشان را در این توهم فرو برده که:این منم طاووس علیین شده.
و جالب این یکی، از شگفتی های عالم ما آن که دروغ می گویند تا اثبات حقیقت کنند. تهمت می زنند تا دامن خود را منزه نشان دهند، ناسزا می گویند تا خود را سزاوار خیر و نیکی نشان دهند و خلاصه آن که هرچه برای دیگران گناه کبیره به شمار می آید در مواردی خاص که آن هم تشخیصش فقط بر عهده دوستان انقلابی ماست تبدیل به خیر دنیا و آخرت خواهد شد و دشنام دهنده و بهتان زننده و کذاب جزو مقربان درگاه حضرت احدیت واقع می شود.
برای رحیم پور و دوستانش فرقی نمی کند آن که آماج حملات آنان قرار می گیرد اصلاح طلب است و یا ملی مذهبی است. چپ است و یا سلطنت طلب. خنیاگر است و یا کم حجاب. هرچه هست رحیم پور و دوستانش آن ها را خودی نمی دانند و به همین علت هر چه می خواهد دل تنگشان به آن ها نسبت می دهند. مملکت هم این قدر گرفتاری دارد که فرصت پرداختن به این یکی تازی ها را نداشته باشد تازه اصلا اگر قائل به اشتباه دوستان انقلابی باشد.
و اما دسته گل تازه به آب داده جناب رحیم پور که به تازگی اینترنشنال و صدای آمریکا را حسابی سر ذوق آورده است تا با پخش چند باره و چند باره این افضات رونق مسلمانی ببرند و به جمع هوادارانشان بیفزایند چه بوده؟
آقای ازغدی طبق معمول همه این سال ها از یک تریبون یک طرفه حرف های انقلابی زده است و به فضای فرهنگی قبل از انقلاب تاخته است!
کسی اگر خردک شرری فهمی از فضای غالب آن سال ها داشته باشد قطعا از آن چه ذیل عنوان فرهنگ و هنر توسط دستگاه حاکمه ترویج می شد دفاع نمی کند. البته آثار بسیار خوب و درخشانی در همان سال ها تولید شده اند که هم از حیث تکنیک و هم از حیث فرم از بسیاری تولیدات شبه انقلابی این سال ها موفق تر بوده اند و از قضا با این که دعوی دین و اخلاق مداری هم نداشتند به مراتب دینی تر و اخلاقی تر از محصولات سفارشی سال های اخیر محسوب می شوند. فعلا به آن ها کاری نداریم. به این هم کاری نداریم که آقای رحیم پور و دوستانش که قریب به نیم قرن است بر تمامی ارکان این مملکت سیطره دارند چطور نتوانستند با آن همه حمایت بی دریغ و بودجه های بی حساب آثاری در خورِ حداقل با قصد و نیت ترویج اندیشه های خودشان تولید کنند. گیرم کل موسیقی قبل از انقلاب فاسد و منحط،بفرمایند با این همه بودجه و جشنواره و رسانه های فراگیر و غیر فراگیر چه گلی به سر موسیقی این مملکت زده اند؟ الحمدلله شجریان هم نه هنری داشت و نه دلش با شما بود حذف شد تا دیگر هیچ مانعی بر سر راهتان نباشد. چه کردید؟ غیر از بوم بوم و زوم و زوم و تتلو و طرح ژنریک آن ها چه چیزی تحویل جامعه دادید؟ پهلوی علیه ما علیه می خواست با آن هنر منحط جوانان را به تباهی بکشاند شما با چنین محصولات درخشانی قصد دارید جوانان این سرزمین را به کدام مدینه فاضله رهنمون شوید؟
البته آقای رحیم پور فقط بحث محتوایی نمی کند و بی پروا سراغ زندگی شخصی سلبریتی های قبل از انقلاب هم می رود. در هیچ کجای دنیا سلبریتی ها معلم اخلاق و معنویت نیستند. جزوی از بازار و صنعت سرگرمی اند. این بازار و صنعت فارغ از خوب و بدش توسط همین دوستان آقای رحیم پور شکل گرفت. شکل گرفت تا بتوانند در آن هنگامه موعود از آن ها استفاده ابزاری کنند اما بازهم از قضا سرکنگبین صفرا فزود. حالا که سلبریتی جماعت دیگر کم تر گوشش به حرف حضرات است و گوش و هوشش در اختیار فضای مجازی،دوستان به فکر افتاده اند که چگونه این جماعت سرکش را رام کنند. زهی خیال باطل. عضو شورای انقلاب فرهنگی درباره سلبریتی ها می گوید: اینا همشون تقریباِ،اون زمان که همشون همه الکلی اهل مواد مخدر، همه فاسد،یعنی این با زن اون،اون با خواهر اون با مادر اون اصلا همه این جوری بودن. افتخار می کردن...ماموریت این ها این بود که پای ما به چند جا باز شود. یک: به این فیلم ها، فیلمفارسی ها،دو مشروب خوری و مواد مخدر و سه زنا و روابط نامشروع.
خب،معلم اخلاق اسلامی و دشمن سرسخت سند۲۰۲۰ که در تمامی این سال ها به عنوان یک متفکر و ایدئولوگ اسلامی در انواع و اقسام شبکه های تلویزیونی به ترویج دین و انقلاب و نظام مشغولند درباره سلبریتی های وطنی که دست پرورده همین سیستم فرهنگی اند اما دیگر حاضر نیستند به فرموده رفتار کنند می فرمایند:اینا همشون تقریبا فاسدن. جناب ازغدی البته با کلمه تقریبا خواسته اند راه گریزی برای خود باقی بگذارند اما آیا در همان شریعتی که ایشان دعوی پیروی از آن را دارند همین کلمه تقریبا ماجرا را حل می کند؟ البته که کلاه شرعی را همین جماعت ساخته اند اما با بخش دوم جمله ایشان چه باید کرد؟اون زمان همشون الکلی اهل مواد مخدر همه فاسد:این با زن اون و... یعنی از ترس این که مبادا خدای ناکرده مخاطب دقیقا متوجه منظور ایشان نشود صراحتا منظورشان را از فساد بیان کرده اند تا دیگران متوجه شوند همه آن ها با زن و خواهر و مادر یکدیگر ارتباط داشتند.
نام بردن از هنرمندان و یا سلبریتی هایی که در همان زمان سالم تر از بسیاری از هنرمندان انقلابی روزگار ما زندگی می کردند و یا به احکام شریعت پای بند بودند دردی را دوا نمی کند اما آقای رحیم پور که این قدر قاطعانه و بی پروایانه چنین احکامی صادر می کند پیش خودش حتی یک لحظه فکر نمی کند شاید یک نفر،فقط یک نفر از آن جماعتِ به قول ایشان سلبریتی و هنرمند خلاف آن چیزی باشد که ایشان می گویند؟ احتمالا آقای رحیم پور برخلاف آدم های لاابالی و بی اعتقادی مثل بنده به قبر و قیامت اعتقاد دارد. آیا می تواند فردای حساب و کتاب از چنین ادعاهایی دفاع کند؟
رک و راست رحیم پور ازغدی هیچ فرقی با شبکه من و تو ایران اینترنشنال ندارد. اگر آن ها عامدانه می خواهند نشان دهند ایران قبل از انقلاب بهشت برین بوده و با نشان دادن دو سه خیابان سعی دارند بگویند سی چهل میلیون غرق در رفاه و آزادی و بشکن و بالابنداز بوده اند آقای ازغدی هم با یک تصویر تک ساحتی و گزینشی سعی دارد گذشته را یکسره سیاهی و تباهی نشان دهد تا وضعیت موجود را اثبات کند. به قول محمد زهری: من نوشتم از چپ/ تو نوشتی از راست/ وسط سطر رسیدیم به هم.
نکته تاسف بار این که: نه من و تویی ها و نه اینترنشنالی ها دعوی دیانت و شریعتمداری ندارند و آبروی خودشان را وسط گذاشته اند اما آقای رحیم پور و دوستانش تا می توانند از کیسه اسلام و انقلاب خرج می کنند تا وظیفه خود را که همانا بردن رونق مسلمانی است به بهترین شکل انجام دهند.