جستجو

آرشيو

تماس با ما

درباره ما

صفحه نخست

 
تاريخ درج: چهارشنبه، 19 مرداد 1401     
مهدی طارمی، قهرمان یا قربانی؟

 

دو نماینده مجلس درباره حضور مهدی تاج در انتخابات هشت شهریور هشدار داده‌اند و حالا دقیقا مهدی طارمی و چند بازیکن دیگر تیم ملی به همان نماینده‌ها در جهت حمایت از مهدی تاج تاخته‌اند! اینجاست که دیگر سناریو متفاوت می‌شود. طارمی مشخصا از شخصیت «قهرمان» داستان تبدیل به «قربانی» می‌شود؛ همان نقشی که رفقای او هم در این ماجرا پذیرفته‌اند. آنها قربانی احتمالی «تاج و تخت» هستند.

 

به گزارش ایسنا، روزنامه شرق نوشت: «مهدی طارمی فوق‌ ستاره ایرانی باشگاه پورتو بدون ذره‌ای تردید، بین‌المللی‌ترین چهره فوتبال ایران است. برای توصیف هنرنمایی او نیاز به سفر دور و درازی نیست. او در همین یک هفته اخیر در دو دیدار رسمی که برای پورتو به میدان رفته، موفق شده چهار بار دروازه رقبا را باز کند. در دو بازی، چهار گل زده؛ آن‌هم بدون اینکه هیچکدام از آنها روی نقطه پنالتی باشد. نرخ تبدیل شوت‌های مهدی به گل، از زمانی که در فوتبال ایران چهره شد، بسیار بهتر و این روزها هم‌ردیف با فوتبالیست‌های مطرح اروپایی شده است.

 

شاید همین نقش جدید طارمی در معرفی فوتبال ایران است که باعث شده او به غیر از یک بازیکن فوتبال، نقشی جدید هم به خود بگیرد. مهدی طارمی خواسته یا ناخواسته این روزها تبدیل به مهره تأثیرگذار فوتبال ایران شده است؛ مهره‌ای که علاوه بر زمین فوتبال، می‌خواهد بیرون از زمین هم تأثیرش را بگذارد. کافی است نقش او و نزدیکانش در پرونده‌ای که تا پای برکناری دراگان اسکوچیچ (پرونده‌ای که هنوز باز است) پیش رفت، مورد بررسی قرار بگیرد. مهدی طارمی، نه‌تنها استوری سردار آزمون و رفقایش در تیم ملی مبنی بر حمایت از دراگان را بازنشر نداد بلکه در مخالفت با او، استوری بحث‌برانگیزی را بازتاب داد که فرآیند برکناری سرمربی کروات تیم ملی را تسریع بخشید. در این بین کمیته فنی فدراسیون فوتبال هم خیلی سریع از مهدی طارمی و رفقایش حمایت کرد و رأی داد که این مربی صلاحیت نشستن روی نیمکت تیم ملی در جام جهانی را ندارد. فارغ از اینکه دراگان فعلا به دلیل به حد نصاب نرسیدن هیات‌رئیسه فدراسیون فوتبال ماندنی شده، اینکه مهدی طارمی به‌ طور رسمی خواسته تا سرمربی تیم ملی تغییر کند، از آن دست اتفاقاتی است که فراتر از وظیفه یک بازیکن است. با این‌ حال او احتمالا و شاید به‌درستی، خودش را در زمره بزرگان تیم ملی می‌پندارد و اگر دغدغه‌اش مبنی بر شرایط بد تیم ملی درست باشد، شاید بر حسب وظیفه یا دلسوزی تلاش کرده چنین نقشی بیرون از زمین فوتبال داشته باشد.

 

اگر در مورد نخست و نیت‌خوانی مهدی طارمی تردید وجود داشته باشد، در مورد دوم و اخیری که رقم زده، این تردید کم‌رنگ‌تر است. او به همراه تعدادی از بازیکنان تیم ملی استوری دیگری منتشر کرده و از دو نماینده مجلس خواسته‌اند سرشان به کار خودشان باشد و برای فوتبال تصمیم‌گیری نکنند. تا اینجا رفتار طارمی و رفقایش قابل ستایش است، چون به‌درستی به نماینده‌های مجلس متذکر شده‌اند دخالتی در امور فدراسیون فوتبال نداشته باشند. با این‌ حال بخش پرسش‌برانگیز ماجرا مربوط به پشت‌ پرده چنین استوری‌ای است. طارمی و دوستانش دغدغه‌ای برای دخالت نماینده‌های مجلس نداشته‌اند بلکه بیشتر نگران وضعیت مهدی تاج در انتخابات فدراسیون فوتبال بوده‌اند. دو نماینده مجلس درباره حضور مهدی تاج در انتخابات هشت شهریور هشدار داده‌اند و حالا دقیقا مهدی طارمی و چند بازیکن دیگر تیم ملی به همان نماینده‌ها در جهت حمایت از مهدی تاج تاخته‌اند! اینجاست که دیگر سناریو متفاوت می‌شود. طارمی مشخصا از شخصیت «قهرمان» داستان تبدیل به «قربانی» می‌شود؛ همان نقشی که رفقای او هم در این ماجرا پذیرفته‌اند. آنها قربانی احتمالی «تاج و تخت» هستند. طارمی حالا نه‌تنها می‌خواهد در عزل و انتخاب سرمربی تیم ملی نقش داشته باشد و دخالت کند، بلکه می‌خواهد گزینه مد نظرش به‌ عنوان رئیس بعدی فدراسیون فوتبال روی صندلی ریاست ساختمان سئول بنشیند. این یکی دیگر کاملا هدفمند و هوشیارانه است و نمی‌توان آن را پای دغدغه یا چیز دیگری گذاشت.

 

حال این ماجرا روی دیگری هم دارد؛ رویی که زمینه را برای حمله‌کردن به مهدی طارمی فراهم می‌کند. از روزی که او در کنار چند ملی‌پوش دیگر این استوری بحث‌برانگیز را منتشر کرده، از سوی جریان خاصی تحت فشار قرار گرفته‌اند که آن استوری را پاک کرده یا حداقل بیان کنند که طرح چنین موضوعاتی نادرست است. این یکی هم دیگر از آن طرف بام افتادن است. می‌شود به مهدی طارمی خرده گرفت که در مسئله‌ای که به او ارتباطی نداشته و احتمالا خودش هم یک قربانی است، دامن زده ولی قطعا نمی‌شود اجازه اظهار نظر از او و سایر بازیکنان تیم ملی را گرفت. قاعدتا هر کسی مختار است تا اظهاراتش را به دور از فضای بسته و جو حاصل از اجبار، بیان کند. مهدی طارمی و دیگر بازیکنان تیم ملی هم از این قاعده مستثنا نیستند. آنها به بیان اعتقادات شخصی‌شان (در ظاهر چنین است) در این مورد پرداخته‌اند و نمی‌شود محدودیتی برایشان در نظر گرفت. ایجاد چنین فضایی با اصول حرفه‌ای در تضاد است و مشخصا عاقبت چندان خوشی ندارد. درست در چنین بستری است که چند نفر مثل سردار آزمون، علی قلی‌زاده و سعید عزت‌اللهی نمی‌پذیرند در چنین ماجرایی کنار مهدی طارمی باشند. آنها یا استوری مد نظر طارمی را بازنشر نکرده یا اینکه پس از اندکی آن را پاک کردند. این یکی هم برگرفته از اختیار بازیکنان به‌ عنوان یک انسان است. حال مسئله اینجاست که آیا تصمیم‌گیرنده‌های اصلی، چه آنهایی که قرار است تأیید صلاحیت را انجام داده و چه آنهایی که قرار است رأی دهند نیز قرار است تحت تأثیر استوری قرار بگیرند و خودشان فی‌نفسه اختیاری نداشته باشند؟ اگر چنین است که وامصیبت!»