این شاعر و استاد دانشگاه در گفتوگو با ایسنا درباره حذف درسهای عمومی از کنکور ۱۴۰۲، اظهار کرد: اگر تمام کنکور را بردارند به واقعی شدن کلاسهای مدرسه کمک میکنند. الان کنکور کلاسهای مدرسه را تحت تأثیر قرار داده است؛ تقریبا در مدرسهها چیزی به عنوان آموزش و تعلیم و تربیت نداریم. مدرسهها به کلاس کنکور تبدیل شدهاند. این دیگر مربوط به ریاضی و ادبیات نیست همه درسها اینطور شدهاند، حتی درس مهمی مانند زبان فارسی و نگارش تقریبا حذف شده است، الان چیزی به عنوان خواندن و نوشتن در مدرسهها نداریم، فقط تست است. به نظرم راه نجات مدرسه و دانشآموزان و خانوادههایشان حذف کامل کنکور است. همین مقدارش هم که حذف شده، به نظرم خبر خوشی است. امیدوارم خیلی زود به این نتیجه برسند که کل کنکور را بردارند.
امینی درباره انتقاداتی که درباره تستی بودن ادبیات مطرح میشود، توضیح داد: اساسا هیچ موضوع علمی قابل تست نیست، کسی که مخترع تست بوده چیزی از علم نمیدانسته، یک آدم با ذهنیت مکانیکی بوده است. مسئله علم رسیدن به یک جواب قطعی نیست، مسئله علم پیدا کردن راهحل است. راهحلها هم ممکن است، متفاوت باشد اینکه فکر کنیم هر مسئلهای از قبل یک جواب صحیح دارد، اصلا حرف علمیای نیست در هر حوزهای که میخواهد باشد. اما همین تست بلای جان علم ما شده است. درباره هر موضوعی که حرف میزنید، فارغ از کنکور، آدمها دنبال یک پاسخ قطعی هستند؛ کدام زبان از بقیه بهتر است؟ کدام شاعر از بقیه شاعرها بهتر است؟ در هیچ موضوعی ما جواب قطعی نداریم، بنابراین کل ماجرای تست به نظرم، ماجرای باطلی است.
این استاد دانشگاه سپس بیان کرد: تستهای مربوط به زبان و ادبیات فارسی چند سال پیش را نگاه میکردم، به قطعیت میگویم هیچکدام از این تستها به ادبیات و زبان فارسی مربوط نیست بلکه یک مشت شگرد، تکنیک و حقهبازی است. شاید از بین آنها چهار یا پنج سوال رنگی از زبان و ادبیات فارسی داشته باشد، بقیه دوز و کلک و حقهبازی است؛ همانها که سوالات را طراحی میکنند، میروند در آموزشگاهها درس میدهند. من سالهاست با بچهها سر و کار دارم، این بچهها با رتبههای بالایی هم به دانشگاه میآیند اما هیچ سواد ندارند. طراحان تستها یکسری نکتههای غلط را فشرده و به مباحث علمی و نکته علمی تبدیل کردهاند، مثلا اینکه دوبیتی با رباعی چه فرقی دارد؟ جواب این است که یکی با هجای کوتاه شروع میشود و دیگری با هجای بلند. در حالی که دوبیتی با رباعی خیلی فرقها و خیلی شباهتها دارد. این مباحث، مباحث گستردهای است، سادهلوحانه است که بگوییم این با هجای بلند شروع میشود و آن یکی با هجای کوتاه. این ظلم علیه علم است. در ریاضی هم همینطور است، همین بلا را سرش آوردهاند و یا درس دینی سوال این است که «معنای این آیه چیست؟» بعد یکسری برداشتهای سادهلوحانه را به عنوان تست نوشتهاند.
امینی خاطرنشان کرد: انگار ناظری وجود ندارد، هیچکس این تستها را تجزیه و تحلیل و ارزیابی و نقد نمیکند، که اینها چیست که به عنوان سوال کنکور طرح میکنید؟ بچههای جوان ما را در بهترین سن و سالشان سرکار میگذارند. در ایام برگزاری کنکور به سطح شهر بروید، ببیند چه خبر است. بچهها و خانوادههایی را میبینید که سرگردان هستند و دست و پاهایشان میلرزد که بچه من کنکور دارد!
او درباره اینکه چه پیشنهادی برای علاقهمندان کردن دانشآموزان و دانشجویان به زبان و ادبیات فارسی دارد، اظهار کرد: دوسه راه است که اجرا نخواهند کرد اما من میگویم؛ اول از همه اینکه نباید کنکور باشد. کنکور سراسری یکنواخت کار بیهودهای است و کنکور را باید جمع کنند. پیشنهاد دوم من این است که اجازه دهند کتابهای درسی متنوع شود. به نظرم هر منطقهای و هر مدرسهای به اقتضای خودش تعدادی متن را انتخاب کند که برای بچههای آن منطقه جاذبه داشته باشد و بخوانند. کتاب درسی را بولتن خبری، سیاسی و تحلیلی کردهاند و خیال میکنند از طریق کتاب درسی ادبیات میتوانند چیزهایی که در ذهن سیاستمداران میگذرد به بچهها تلقین کنند، در حالی که این کار جاذبه کتاب ادبیات مدرسه را گرفته است و کار خطایی است. اگر بخواهیم به بچهها بینش سیاسی بدهیم با کتاب درسی اتفاق نمیافتد و باید از طریق دیگری باشد. نمیتوانیم شعر عطار و مولوی و حافظ را برداریم و شعر دوستان خودمان را بگذاریم و بگوییم بچهها باید اینها را بخوانند. این کار غلطی است.
این طنزپرداز و استاد دانشگاه در پایان تأکید کرد: تجارتی که به عنوان کنکور راه افتاده، ممکن است برای عده معدودی پرسود باشد اما آسیبزننده است هم به فرهنگ ما آسیب میزند، هم به خانوادهها و امنیت روانی ما. کنکور جفای بزرگی است. به نحوی جیب کسانی را که تجارت کنکور برایشان سودمند است، پر کنند اما کنکور را از سر راه بچههای مردم بردارند تا هم بچهها و معلمها با خیال راحت درس بخوانند، یاد بگیرند و تمرین کنند و از فرایند آموزش و پروش لذت ببرند و روال آموزش و پروش، روال اضطرابآور برای بچهها نباشد. این مقایسهها، رتبهبندیها و ایجاد هیجان فایدهای ندارد. آدمهای عجیب و غریبی که به عنوان مدرس کنکور در تلویزیون میآورند، در شأن فرهنگ ما نیست، آدمهایی به عنوان مدرس میآیند انگار شعبدهبازی یا استندآپ کمدی میکنند و وجاهت معلمی ندارند. یک مشت تکنیک و شگرد و حقهبازی است، بدون دانستن تست بزنید و چشمبندی به چه در میخورد. اگر از کشور دیگری این برنامهها را ببینند نمیخندند که کشوری