شرق: اسرار خانه وحشت؛ این عبارتی است که این روزها زیاد تکرار میشود و پلیس در تلاش است تا رازهای مردی جنایتکار را فاش کند که دختران فراری را زندانی میکرد، آنان را مورد تجاوز قرار میداد و حداقل یکی از آنان را عمدا به قتل رسانده است. متهم در سالهای گذشته خانه شیطانی را به محلی برای جرائم خود تبدیل کرده بود و هنوز مشخص نیست دقیقا چند دختر به آنجا رفتهاند.
مأموران پلیس تهران ساعت ۱۶ روز دوشنبه ۱۵ آذرماه به خانه وحشت پا گذاشتند؛ خانهای آشفته و بههمریخته که از همان نگاه اول میشد اطمینان یافت اوضاع در آنجا عادی نیست. دو دختر جوان در این خانه محبوس بودند. آنها از سوی مأموران نجات داده شدند و سپس جسد دختری دیگر درحالیکه در نایلون پیچیده شده بود، پیدا شد. در نخستین ساعات تحقیقات مشخص شد مرد صاحبخانه به نام سعید دختران فراری را به خانهاش میبرده و در آنجا زندانی میکرده است.
اظهارات دو دختر نجاتیافته تکاندهنده بود و این پرسش را مطرح میکرد که چند دختر دیگر قربانی جرائم این مرد شدهاند. سعید در بازجوییها به زندانیکردن دو دختر فراری، تعرض به آنان و تهیه فیلم اعتراف کرد؛ اما درباره قتل دختر دیگر حرفهای متناقضی زد. یک بار مدعی شد دو دختر دیگر با او دعوا کردند و او را با پیچگوشتی کشتند و بار دیگر با اعتراف به قتل گفت چون این دختر قصد فرار داشت، دست به جنایت زد؛ اما ماجرا به همینجا ختم نشد؛ چون معلوم شد سعید قبلا هم پروندهای درباره قتل دختری دیگر داشت که البته آن قتل، غیرعمد تشخیص داده شد. او دراینباره گفت: من سال ۹۳ دختری را به خانهام آوردم که با هم درگیر شدیم. عصبانی شدم و او را هل دادم که به زمین افتاد و فوت شد، بعد به اتهام قتل بازداشت شدم.
قاضی قتل را غیرعمد تشخیص داد که به پرداخت دیه محکوم و بعد آزاد شدم. همین اعتراف نشان میداد سعید از سالها قبل اعمال مجرمانه خود را آغاز کرده است؛ بنابراین احتمال داشت تعداد قربانیان او به همین موارد محدود نشود. مأموران پلیس در بررسیهای خود پی بردند اجساد دو زن در گذشته در محدوده خانه وحشت پیدا شده که البته هویت قربانیان فاش نشده و راز قتل آنها سربهمهر مانده است؛ بنابراین فرضیه دستداشتن سعید در این جنایتها مطرح شد؛ فرضیهای که هنوز تأیید نشده و بررسیها درباره آن ادامه دارد. از سویی دیگر مشخص شد حداقل پنج دختر دیگر به خانه وحشت رفتهاند. البته دلیل حضور همه آنها مشخص نیست و فقط معلوم شده یکی از آنان زن جوانی اهل شاهرود است که به دست سعید ربوده شده بود.
سعید که مدرک تحصیلی سیکل دارد، کارگر مسافرخانهای در حوالی میدان راهآهن تهران بود و برای آنجا مسافر میبرد. او دختران فراری را نیز در همان حوالی پیدا میکرد و سپس با معرفی خود بهعنوان مأمور پلیس و ادعای اینکه محلی برای پناهدادن به این دختران دارد، آنها را به خانه وحشت میکشاند. حوالی پایانههای مسافربری و میدان راهآهن اماکنی هستند که دختران گریخته از خانه معمولا در آنجا سرگردان میشوند و همین امر نیز فرصت را برای سعید مهیا میکرد.
متهم گفته: برای مسافرخانهها و هتلها مسافر جور میکردم. روزی متوجه شدم دو دختر جوان از خانهشان فرار کرده و دنبال جا میگردند. به آنها گفتم مسافرخانهها به دختران مجرد اتاق نمیدهند. سپس به این بهانه آنها را برای انجام کارهای غیراخلاقی به خانهام بردم. او زن شاهرودی را به بهانه مشابهی ربوده بود، البته این زن فراری نبود؛ بلکه زنی متأهل بود که همراه فرزند خردسالش از شاهرود به تهران آمده بود؛ اما مدارک هویتی همراه نداشت و سعید بعد از مواجهشدن با او گفت هیچ مسافرخانهای با این شرایط به او اتاق نمیدهد. اینگونه بود که توانست زن جوان را با خود همراه کند؛ اما این زن موضوع را به شوهرش اطلاع داده بود و در نهایت نیز از سوی همسرش نجات یافت. سعید یک خواهر و برادر دارد که برادر او از اعمال مجرمانه او خبر نداشت و در تحقیقات گفته سعید او را به خانهاش راه نمیداد؛ اما یک بار زنی را در آنجا دیده و برادرش ادعا کرده بود با آن زن ازدواج کرده است.
ظاهرا خواهر سعید به خانه وحشت رفتوآمد داشت و تحقیقات از او نیز همچنان ادامه دارد. نکته درخورتوجه در اعترافات سعید این است که او گفته از زنان نفرت داشته است. همین موضوع که ریشه آن را باید در گذشته این مجرم جستوجو کرد، سبب شده آن دختران را بیرحمانه شکنجه کند. ساناز دختری است که پدرش او را از خانه بیرون انداخت و سپس به دام سعید افتاد. او گفته: سعید بارها من را آزار داد و از رفتارش فیلم میگرفت. او روزی یک وعده به ما غذا میداد. دختر دوم که زهرا نام دارد و 21ساله است، گفته: سعید از همان اول که وارد خانهاش شدم، رفتارهای خشن را شروع کرد. من را برهنه در کمد حبس کرد و مدام آزارم میداد.
از رفتارش با من فیلم میگرفت. در همان کمدی که حبس بودم، دستشویی میکردم و همانجا در شبانهروز یک وعده غذا میخوردم. این دو دختر اگرچه خبر داشتند دختر سومی نیز در خانه است و حتی از کشتهشدن او باخبر شدند؛ اما اطلاعاتی از هویت مقتول ندارند و فقط میدانند او لهجه مشهدی داشت و همراه خانوادهاش در اطراف این شهر زندگی میکرد. این دختر از خانه خود گریخته بود؛ بههمیندلیل پلیس سعی دارد با بررسی پروندههای مربوط به دختران ناپدیدشده هویت مقتول را شناسایی و خانواده او را پیدا کند تا تحقیقات بیشتری انجام شود. درحالحاضر تحقیقات از این مرد در حالی ادامه دارد که کارت ملی یک زن دیگر نیز در خانه او پیدا شده است و کارآگاهان در تلاش هستند تا با یافتن این زن بفهمند او چگونه به خانه وحشت رفته بود و آیا نام او را نیز باید بهعنوان قربانی در این پرونده ثبت کرد یا خیر؟ بنابراین احتمال دارد دامنه جرائم این متهم گستردهتر شود.