جستجو

آرشيو

تماس با ما

درباره ما

صفحه نخست

 
تاريخ درج: شنبه، 20 آذر 1400     
ماجرای قتل ناپدری در جشن تولد مادر

 شرق: پسر نوجوان که متهم است ناپدری‌اش را با واردکردن ضربه چاقو به قتل رسانده است، در دفاعیاتش درباره زندگی تنش‌آلود و پررنجش صحبت کرد. به گزارش خبرنگار ما، این نوجوان که از کودکی درگیر اعتیاد پدر و مادرش بود، با جدایی والدینش نیز روبه‌رو و پس از آن زندگی‌اش دگرگون شد. دو سال قبل زنی به پلیس گزارش داد شوهرش در یک باغ زخمی شده و آنجا را ترک کرده است. مأموران بعد از حضور در محل چند کیلومتر دورتر از باغ گودرز را سوار بر خودرواش پیدا کردند و سپس مرد زخمی را به بیمارستان رساندند.

با انتقال مرد جوان به بیمارستان او جانش را از دست داد. سپس همسر او به پلیس گفت ضارب پسر نوجوانش کامران است و خبر ندارد حالا کجاست. این زن به پلیس گفت: کامران برای جشن تولد من از جنوب به تهران آمده بود، او گفت می‌خواهد من و گودرز را میهمان کند و بعد هم به باغی در شهریار برد. ما در آنجا مشغول چیدن میز و شادی تولد بودیم که دوستان کامران هم آمدند و بعد هم کامران به گودرز حمله کرد، او را زد و متواری شد. من خبر ندارم کامران و دوستانش کجا هستند. کامران با پدرش زندگی می‌کرد، من چند سال قبل از شوهرم جدا شدم و با گودرز ازدواج کردم، یک دختر و پسر دارم که هر دو آنها با پدرشان زندگی می‌کنند.
 
با توجه به گفته‌های این زن تحقیقات برای شناسایی پسر نوجوان آغاز شد. مأموران بعد از چند ماه موفق شدند کامران 16ساله را شناسایی و بازداشت کنند. کامران بعد از دستگیری به قتل ناپدری‌اش اعتراف کرد و گفت: من اتهام را قبول دارم، چاقو را زدم، اما قصد کشتن نداشتم. وی مدعی شد دوستانش در نقشه قتل ناپدری‌اش نقشی نداشتند و در جریان ماجرا نبودند.
 
با این حال تحقیق برای بازداشت آنها نیز ادامه یافت و در نهایت دو متهم دیگر پرونده نیز دستگیر شدند. با صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه 7 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده کیفرخواست علیه سه متهم خوانده شد و دادستان اعلام کرد از نظر دادسرا کامران متهم به قتل است و دو متهم دیگر نیز معاونت در قتل داشتند و درخواست مجازات برای آنها کرد. وقتی نوبت به اولیای‌دم رسید آنها خواستار صدور حکم قصاص شدند.
 
در ادامه کامران قبول کرد ناپدری‌اش با ضربه چاقوی او به قتل رسیده است. متهم گفت: از وقتی یادم می‌آید مادر و پدرم معتاد بودند، دوران کودکی من و خواهرم در اعتیاد آنها گذشت و زندگی بدی داشتیم. بعد پدر و مادرم تصمیم گرفتند ترک کنند تا ما زندگی بهتری داشته باشیم. هنوز مدت زیادی از ترک آنها نگذشته بود که متوجه شدم مادرم با گودرز ارتباط دارد. من از رفتارهای مادرم متوجه این موضوع شده بودم. در آن زمان مادرم ترک کرده بود اما پدرم هنوز ترک نکرده بود. گوشی مادرم را برداشتم و چک کردم و متن چت‌ها و عکس‌های گودرز را دیدم، خیلی ناراحت شدم و موضوع را به پدرم گفتم. پدرم مادرم را خیلی دوست داشت، او به ‌جای اینکه ببیند حرف من درست است یا غلط حسابی من را کتک زد و گفت نباید به مادرت چنین تهمتی بزنی.
 
چند ماه بعد پدرم خودش متوجه این ماجرا شد و آنها از هم جدا شدند. مادرم ما را ترک کرد و به تهران آمد و با گودرز ازدواج کرد. متهم در ادامه گفت: من و گودرز همیشه با هم درگیری داشتیم، چون گودرز اجازه نمی‌داد من مادرم را ببینم، او هر بار مادرم را از من پنهان می‌کرد. دیدار مادرمان حق من و خواهرم بود.
 
گودرز وارد زندگی ما شد و باعث جدایی پدر و مادرم شد و بعد هم اجازه نمی‌داد من مادرم را ببینم، به‌همین‌خاطر با او مسئله داشتم و از دستش عصبانی بودم. تصمیم گرفتم او را گوشمالی بدهم. به بهانه تولد مادرم، گودرز و مادرم را به باغی در شهریار دعوت کردم. با دوستانم تماس گرفتم و به آنها گفتم که من در باغی در شهریار هستم و تولدی برای مادرم گرفته‌ام. وقتی به باغ آمدند، من به گودرز حمله کردم و با چاقویی که داشتم به او ضربه زدم. هدفم زدن ضربه به رگ گردنش نبود اما در حین تقلا ضربه به گردنش برخورد کرد و موجب مرگش شد. دوستانم در این موضوع نقش نداشتند و من این مسئله را در دادسرا هم گفتم.
 
متهم ادامه داد: وقتی گودرز زخمی شد سوار ماشین شد تا فرار کند. من و دوستان راهش را بستیم و دوستانم هم چند ضربه به او زدند که فرار نکند اما او توانست برود و بعد هم متوجه شدیم که جسدش را در جاده پیدا کرده‌اند. کامران درباره اینکه آیا جرم دیگری هم مرتکب شده یا خیر گفت: من سابقه‌دار هستم. دو بار سرقت کردم البته سرقت زیادی نبود، پول لازم داشتم و پدرم پول نداشت، به‌همین‌خاطر سرقت کردم که بازداشت شدم و سابقه‌ام مربوط به دزدی است. در ادامه دو متهم دیگر در جایگاه حاضر شدند. آنها دست‌داشتن در قتل گودرز را انکار کردند و گفتند: هیچ ضربه‌ای به مقتول نزدند و اصلا نمی‌دانستند قرار است درگیری و دعوایی رخ دهد.
 
در این هنگام قاضی گفت: وقتی متوجه درگیری دوستتان و ناپدری‌اش شدید، چرا جلوی او را نگرفتید؟
 
یکی از متهمان گفت: ما شوکه شده بودیم و نمی‌توانستیم کاری کنیم. قاضی پرسید: قبلا گفته بودید با قربانی درگیر شدید. علت اظهارات ضد و نقیض چیست؟ متهمان سکوت کردند و سپس مدعی شدند ضربه‌ای به گودرز نزده‌اند. با پایان دفاعیات متهمان و وکلای مدافع آنها قضات برای تصمیم‌گیری در این زمینه وارد شور شدند.



درج يادداشت و نظرات

نام:
  ايميل:
توضيحات: