پاییز سال96 بود که مأموران پلیس شهرستان مرند هنگام گشتزنی در اطراف شهر متوجه خودرویی شدند که کنار جاده پارک شده بود. داخل خودرو پسر جوانی به چشم می‌خورد که ظاهرا در خواب بود اما وقتی مأموران سراغ وی رفتند، معلوم شد که او بیهوش شده است. ماجرا کاملا مرموز بود و لحظاتی بعد با پیدا شدن یک کیف زنانه در صندوق عقب ماشین مرموزتر نیز شد؛ چرا که مدارک هویتی داخل کیف نشان می‌داد که متعلق به دختری 15ساله به نام میناست که از حدود 3هفته قبل‌تر گم شده بود. در این شرایط مأموران منتظر ماندند تا پس از به هوش آمدن پسر جوان به تحقیق از او بپردازند.

 

ساعاتی بعد و پس از به‌هوش آمدن پسر جوان راز هولناکی فاش شد. او گفت: من تنها زندگی می‌کنم و مینا در مدتی که ناپدید شده بود با من زندگی می‌کرد و به او علاقه داشتم. او ادامه داد: شب قبل یکی از دوستانم به نام رسول من و مینا را به صرف شام به خانه‌اش دعوت کرد. ما هم به آنجا رفتیم و به محض ورود، نوشیدنی تعارف کرد اما پس از نوشیدن آن، من و مینا دچار سرگیجه شدیم.

 

پس از آن فقط متوجه شدم که رسول قصد دارد به زور مینا را مورد آزار و اذیت قرار دهد و از هوش رفتم. وقتی چشمانم را باز کردم، مأموران بالای سرم بودند و نمی‌دانم که چه بلایی بر سر مینا آمده است. با اظهارات مرد جوان که محمود نام دارد تحقیقات برای دستگیری رسول آغاز و این مرد دستگیر شد. او گرچه در بازجویی‌های اولیه مدعی بود که همه ادعاهای پسر جوان دروغ است و وی از سرنوشت مینا خبر ندارد اما در ادامه اسرار قتل دختر 15ساله را فاش کرد.

 

رسول گفت: محمود را از قبل می‌شناختم و با او دوست بودم. او تنها زندگی می‌کرد و گاهی معامله دلار انجام می‌داد. او ادامه داد: روز قبل از حادثه، وقتی به خانه او رفته بودم، متوجه شدم که مقدار زیادی دلار در خانه دارد و برای همین تصمیم به سرقت آنها گرفتم. برای این کار ابتدا مقداری داروهای خواب‌آور تهیه و داخل آبمیوه حل کردم. بعد محمود و دختر موردعلاقه‌اش را به صرف شام به خانه‌ام دعوت کردم. وقتی رسیدند، لیوان‌های آبمیوه را به آنها دادم که پس از خوردن آنها، نیمه‌بیهوش شدند.

 

بعد هر دو را سوار ماشین محمود کردم و به خانه او رفتیم. در آنجا دلارها را سرقت کردم اما پس از سرقت وسوسه‌های شیطانی به سراغم آمد و مینا را مورد آزار و اذیت قرار دادم. او اما نیمه‌بیهوش بود و متوجه ماجرا شد و برای همین تصمیم گرفتم وی را به قتل برسانم. متهم گفت: محمود و مینا را سوار ماشین کردم و راهی کوهی در اطراف شهر شدیم. در آنجا دختر نوجوان را از ماشین پیاده کردم و با ضربه سنگ به قتل رساندم و بعد جسدش را از کوه به پایین پرت کردم. سپس محمود را داخل ماشین درحالی‌که بیهوش بود تنها گذاشتم تا وقتی پلیس رسید، تصور کنند که او مینا را به قتل رسانده است.

 

 

با اعترافات هولناک متهم و پیدا شدن جسد بی‌جان دختر گمشده، پرونده وی تکمیل و به دادگاه کیفری استان آذربایجان شرقی فرستاده شد. چند روز پیش متهم 44ساله در دادگاه محاکمه شد و با توجه به شواهد و مدارک موجود در پرونده، قضات دادگاه حکم به قصاص او دادند.