روزنامه همشهری: دختری 14ساله به خواسته دوست اینستاگرامی خود دست به سرقت از خانه عمهاش زده بود به طرز عجیبی ناپدید شده و پلیس با بازداشت دوست او در تلاش است تا اسرار این ماجرای عجیب را فاش کند.
چند روز قبل مردی به اداره پلیس رفت و خبر از ناپدید شدن دختر نوجوانش داد. وی به مأموران گفت: دختر 14سالهام به نام ترانه مدتی قبل نزد عمهاش که به تنهایی زندگی میکرد رفت و من هر روز با او در تماس بودم. اما آخرین بار خواهرم به من زنگ زد و گفت ترانه بیآنکه او را در جریان قرار بدهد از خانه خارج شده و دیگر برنگشته است. فورا خودم را به خانه خواهرم رساندم و آنطور که در بازبینی تصاویر دوربین مداربستهای که در اطراف خانه خواهرم بود متوجه شدیم، ترانه ساعت 6صبح با برداشتن وسایلش از خانه خواهرم خارج شده بود.
پس از بررسیهای بیشتر متوجه شدیم که دخترم زمانی که خواهرم در خواب بوده، اموال قیمتیاش را که شامل پول نقد، طلا و جواهرات و 3سکه عتیقه بود برداشته و با خود برده است. وی ادامه داد: دخترم به تازگی با پسری به نام ناصر در فضای مجازی آشنا شده بود و شکی ندارم که پشت پرده این ماجرا، ناصر پنهان شده و او دخترم را فریب داده تا اموال قیمتی را از خانه عمهاش سرقت کند. وی ادامه داد: وقتی شنیدم دخترم با ناصر آشنا شده و قصد ازدواج با یکدیگر را دارند با این وصلت مخالفت کردم.دخترم هنوز به سن قانونی نرسیده و خیلی زود بود که وارد زندگی مشترک شود. وی ادامه داد: من از دوست اینستاگرامی دخترم شکایت دارم و مطمئنم که او دستور سرقت داده و از سرنوشت دخترم خبر دارد.
با این شکایت، پروندهای در اینباره تشکیل شد و پیش روی قاضی محمدرضا صاحبجمعی، بازپرس شعبه ششم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت. در ابتدا مأموران به بازبینی تصاویر دوربینهای مداربستهای که در اطراف خانه عمه دختر ناپدید شده بود پرداختند و معلوم شد که دختر نوجوان صبح خیلی زود پس از خروج از خانه سوار بر خودروی تیبایی شده است. شماره پلاک خودرو نیز بهدست آمد و صاحب آن شناسایی و به دادسرای جنایی تهران احضار شد.
پسر جوان مدعی بود که در ماجرای سرقت و ناپدید شدن دختر نوجوان نقشی ندارد. او گفت که روز حادثه به همراه یکی از دوستانش به نام ناصر به مقابل خانه عمه ترانه رفته است. وی ادامه داد: ناصر از دوستانم بود که از من خواست او را به مقابل خانه عمه دختر مورد علاقهاش برسانم. ترانه هم سوار ماشین شد و بعد من، آن دو یعنی ترانه و ناصر را به خانه یکی ازدوستانم بردم و دیگر از آنها خبری ندارم.
برای تیم تحقیق محرز شده بود که دوست اینستاگرامی دختر نوجوان از سرنوشت او خبر دارد که با دستور قاضی وی تحت تعقیب قرار گرفت و بازداشت شد. پسر جوان اما منکر هرگونه اطلاعی از سرنوشت دختر نوجوان شد و گفت: مدتی قبل در اینستاگرام با ترانه آشنا شدم و باهم قرار ملاقات گذاشتیم. پس از چندبار ملاقات و تماس تلفنی به یکدیگر علاقهمند شدیم و قرار ازدواج گذاشتیم اما او میگفت پدرش با این وصلت مخالفت کرده است. او هم خانه پدریاش را به حالت قهر ترک کرده و پیش عمهاش رفته بود.
عمه او زنی بود که تنها زندگی میکرد و وضع مالی خیلی خوبی داشت. به او پیشنهاد دادم تا اموال قیمتی او را از خانهاش بردارد تا با فروش آن، تشکیل زندگی بدهیم. ما باهم این تصمیم را گرفتیم و عملی کردیم. وی ادامه داد: پس از سرقت، ترانه 3روز در خانه من بود تا اینکه متوجه شدم پدرش شکایت کرده و پلیس در تعقیب من است. ترسیدم و با فروش طلاها مقداری پول به ترانه دادم و گفتم برای چند روزی از خانهام برود تا آبها از آسیاب بیفتد. او هم رفت و من دیگر اطلاعی از سرنوشت او ندارم.
پسرجوان درحالی چنین ادعایی مطرح میکند که پدر دختر نوجوان میگوید وی بلایی بر سر دخترش آورده است. پسر جوان نیز بازداشت شده و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است.