روزنامه شرق در یادداشتی به قلم یک پژوهشگر کشاورزی نوشت: رونق و تعدد سفرهای استانی را که از آغاز دولت نهم شدت گرفت، باید از ویژگیهای خاص امثال محمود احمدینژاد دانست؛ سفرهایی که به تدریج به کلیشهای تکراری تبدیل شده بود.
رئیس دولت گاه در میان شور حاضران از تنگنای محافظان کشیده شده و صحنههایی رقتانگیز از دورکردن آنان از سوی مأموران امنیتی به تصویر دوربینها درمیآمد.
جمع مستقبلین گاه از اتومبیل حامل رئیسجمهور جا مانده و نامههای خود را ناگزیر در گونی آرزوهایشان که در دست محافظان بود، میانداختند. بازدیدها هم عمدتا در قالب جمعی حداقل صدنفره صورت میگرفت و میگیرد؛ جمعی که در میانه آن، شخص رئیس جز با تکاندادن دست و گفتن خسته نباشید، مجال و تمرکزی نداشته و ندارد.
در بخش کشاورزی بارها شاهد بازدید وزیر یا معاونان او از مناطق و در کلیشههایی مشابه بودهایم؛ بازدیدهایی که عمدتا از سوی مدیریتهای میزبان برنامهریزی میشد. میزبانی که در چنین بزنگاههایی درصدد جلب حمایتهای مادی و عاطفی از میهمان صاحبمنصب بود و میهمانی که بازهم در خیل پرشمار همراهان جز ابراز «خسته نباشید» به توضیحدهندگان، یارای بازتابی نداشت.
تردیدی نیست که چنین امری مبتلابه تمامی دستگاههای اجرائی و مدیریتهای کلان است که در پایتخت قرار دارند. آیا زمان آن فرا نرسیده است که درباره ضرورت و ارزیابی دستاورد سفرهای استانی مسئولان بلندپایه کشور بازنگری کرده و تنها بهمناسبت برنامههای ملی و جمعیت همراه صرفا با قابلیتهای کارشناسی محدود شود؟