همشهری: زن 58ساله در اقدامی هولناک با چاقو به جان برادرزادهاش افتاد و در نهایت او را آتش زد و جانش را گرفت.
شامگاه نوزدهم مهرماه، ساکنان ساختمانی مسکونی در غرب تهران صدای فریادهایی را از داخل یکی از واحدهای ساختمان شنیدند. لحظاتی بعد دختری جوان از آنجا بیرون دوید و با فریاد از همسایهها کمک خواست. وقتی همسایهها خود را به داخل آپارتمان رساندند، دختری را دیدند که آتش گرفته و با کمک هم توانستند آتش را خاموش کنند.
همزمان با این اتفاق ماجرا به پلیس گزارش شد و طولی نکشید که مأموران کلانتری در محل حضور یافتند. آنها به محض ورود به آپارتمان مورد نظر با صحنهای هولناک روبهرو شدند. دختری حدودا 36ساله از ناحیه شکم چاقو خورده و موهایش کاملا سوخته بود. او توسط اورژانس به بیمارستان منتقل و عامل این حادثه هولناک که عمه وی بود، دستگیر شد.
گزارش قتل
دقایقی از این ماجرا گذشته بود که از بیمارستان خبر رسید دختر جوان بهدلیل شدت خونریزی و همچنین سوختگی جانش را از دست داده است. ماجرا به قاضی محمد وهابی، بازپرس جنایی تهران گزارش شد و عمه جنایتکار با دستور قاضی برای انجام تحقیقات به اداره دهم پلیس آگاهی تهران انتقال یافت.
زن 58ساله وقتی مقابل افسر پلیس قرار گرفت به قتل برادرزادهاش اقرار کرد و گفت که شب حادثه بهشدت عصبانی شده و ناخواسته جان برادرزادهاش را گرفته است. وی گفت: من از رفتار شیوا(مقتول) خوشم نمیآمد و دختر 32ساله ام نیز تحتتأثیر او قرار گرفته و رفتارش تغییر کرده بود.
شیوا و دخترم آنقدر صمیمی شده بودند که مدام با هم بودند. بارها به دخترم تذکر داده بودم که رفتوآمدش را با شیوا کمتر کند اما فایدهای نداشت و او گوشش به حرفها و نصحیتهای من بدهکار نبود. وی ادامه داد: شب حادثه شیوا به خانه من آمد. میخواستند با دخترم بیرون بروند. اما اجازه ندادم و به دخترم گفتم حق نداری از خانه بیرون بروی. طوری صحبت کردم تا شیوا از خانهمان برود. اما ناگهان دخترم مقابل من ایستاد و با لحن تندی از من خواست که در کارهای او دخالت نکنم.
من همه اینها را از چشم شیوا میدیدم و آنقدر عصبانی شده بودم که چاقویی از آشپزخانه برداشتم و ضربهای به شکم او زدم. او که زخمی شده بود به من بیاحترامی کرد و من که بهشدت خشمگین بودم این بار مایع اشتعالزایی که در خانه داشتیم را به روی سر و موهای او ریختم و فندک زدم که آتش گرفت. وی گفت: من واقعا قصد گرفتن جان برادرزادهام را نداشتم و در یک لحظه در اوج عصبانیت تصمیم گرفتم او را بترسانم اما او ناگهان شعلهور شد و حالا بهشدت پشیمانم.
عمه بیرحم پس از اقرار به قتل برادرزادهاش، با دستور بازپرس جنایی تهران بازداشت شد و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.