جستجو

آرشيو

تماس با ما

درباره ما

صفحه نخست

 
تاريخ درج: چهارشنبه، 29 ارديبهشت 1400     
متهمان قتل دختر دانشجو، پای میز محاکمه

شرق: دو مرد که متهم هستند دختر دانشجویی را به قتل رسانده و جسدش را به آتش کشیده‌اند، در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفتند.
 
به گزارش خبرنگار ما، یک سال قبل پدر و مادر دختری جوان به نام لاله به پلیس خبر دادند فرزندشان گم شده است. آنها گفتند دختر جوانشان دانشجو بود و روز حادثه برای انجام کار تحصیلی از خانه خارج شد اما دیگر برنگشت و کسی هم از سرنوشت او خبر ندارد.
 
عکس این دختر جوان در اختیار مأموران پلیس قرار گرفت و تحقیقات ادامه پیدا کرد تا اینکه پلیس اعلام کرد جسد سوخته دختر جوانی را اطراف تهران پیدا کرده است. بلافاصله مأموران تحقیقاتی را در این خصوص انجام دادند و مشخص شد جسد متعلق به لاله است. از سوی دیگر مأموران ماشینی را که لاله با آن از خانه خارج شده بود در منطقه‌ای در شمال تهران پیدا کردند.
 
پلیس در گام بعدی تحقیقات خود تلفن همراه مقتول را بررسی کرد و متوجه شد آخرین بار او با جوانی به نام سامان تلفنی صحبت کرده است. سامان شناسایی و بازداشت شد. او در تحقیقات اعتراف کرد می‌داند چه کسی لاله را به قتل رسانده است. متهم گفت: لاله از من مواد می‌خرید و روز حادثه از من خواست که برایش مواد تهیه کنم و من هم قبول کردم.
 
وقتی مواد را به او دادم گفت جایی برای استعمال مواد ندارد، من هم با یکی از دوستانم به نام صابر تماس گرفتم و از او خواستم اگر می‌تواند به لاله جا بدهد، او هم قبول کرد. ما به خانه صابر رفتیم، لاله داشت مواد می‌کشید که من به دستشویی رفتم و یکدفعه صدای درگیری و دعوا شنیدم، وقتی بیرون آمدم دیدم جسد لاله روی زمین افتاده است. چون خودم به لاله مواد داده بودم، ترسیدم و تصمیم گرفتم کمک کنم تا جسد را مخفی کنیم. من و صابر جسد را سوار ماشین کردیم و به بیابان‌های اطراف بردیم و آتش زدیم و بعد از اینکه جسد را سوزاندیم، ماشین را به بالای شهر تهران بردیم و رها کردیم.
 
بعد از اعترافات این متهم، مأموران صابر را شناسایی و بازداشت کردند. صابر در تحقیقات به قتل اعتراف کرد اما مدعی شد قصد قتل نداشته و فکر می‌کند مرگ دختر جوان بر اثر مصرف مواد بوده و نه کاری که او کرده است.
بااین‌حال و با توجه به نظریه پزشکی قانونی و شدت سوختن مقتول و سایر مدارک موجود، پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه 8 دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده، پدر و مادر لاله برای متهم به قتل درخواست صدور حکم قصاص کردند و گفتند تفاضل دیه را هم پرداخت می‌کنند تا حکم اجرا شود.
 
پدر لاله خطاب به قضات دادگاه گفت: اینکه می‌گویند دختر من معتاد بوده، دروغ است. او اعتیاد نداشت. لاله هیچ‌وقت بدون اینکه به ما بگوید جایی نمی‌رفت و کاری نمی‌کرد و هر روز بعد از پایان دانشگاه هم به خانه می‌آمد. این دو نفر هم دخترمان را کشتند و هم می‌خواهند تهمت بزنند. ما گذشت نمی‌کنیم و آنها را نمی‌بخشیم.
 
سپس متهم ردیف اول یعنی صابر در جایگاه قرار گرفت. او اتهام قتل را قبول نکرد و گفت: روز حادثه وقتی سامان تماس گرفت و گفت با دوستش دنبال جایی برای مصرف مواد است، من قبول کردم به خانه ما بیاید. لاله را اولین بار بود که می‌دیدم، به ‌همین‌ خاطر هم خیلی با او صمیمی نبودم. وقتی سامان به دستشویی رفت، لاله که حسابی نشئه شده بود، خواست به خیابان برود که من مقاومت کردم و جلوی او را گرفتم، در این هنگام مادرم با صدای درگیری ما بیرون آمد و از من خواست لاله را ساکت کنم و گفت آبرویمان با این صدا می‌رود.
 
یکدفعه لاله حالش بد شد و نفسش بند آمد، سامان در دستشویی بود، بلافاصله من تنفس مصنوعی به لاله دادم تا شاید حالش بهتر شود، اما او فوت کرده بود. ما از این اتفاق ترسیده بودیم، به همین خاطر تصمیم گرفتیم جسد را از بین ببریم.
 
متهم به قتل در ادامه اظهاراتش گفت: جسد را با همکاری سامان به ماشین لاله منتقل کردیم و به محلی خارج از تهران بردیم و آتش زدیم و بعد ماشین را هم بالای شهر تهران رها کردیم تا گرفتاری برایمان درست نشود. من این دختر را نکشته‌ام. وقتی نوبت به سامان رسید، او نیز اتهامش را رد کرد و گفت: من در قتل نقشی نداشتم و قاتل نیستم. من فقط کمک کردم جسد را داخل ماشین بگذاریم. آتش‌زدن جسد را هم صابر انجام داد و من هیچ کاری نکردم و فقط تماشاچی بودم.
 
او درباره سابقه آشنایی که با مقتول داشت گفت: ما دوستی خاصی نداشتیم و فقط من برای او مواد می‌بردم و هر وقت مواد می‌خواست با من تماس می‌گرفت. شاید پدر و مادرش از ماجرا خبر نداشتند. روز حادثه هم همان‌طور که گفتم وقتی از دستشویی بیرون آمدم، جسد لاله را دیدم که روی زمین افتاده بود و اصلا در ماجرای مرگ لاله دخیل نبودم. ما از ترس بازداشت جسد او را آتش زدیم.
 
من اصلا خبر ندارم در مدتی که دستشویی بودم چه اتفاقی بین لاله و صابر افتاد، ولی صدای درگیری می‌شنیدم، وقتی بیرون آمدم با جسد مواجه شدم و کمک کردم که آن را از بین ببریم. همان موقع هم صابر به من گفت لاله حالش خراب شده و این اتفاق افتاده است و صحبتی از قتل نشد. من بی‌گناه هستم.
 
بعد از گفته متهمان و دفاعیات وکلای آنها، هیئت قضات دادگاه کیفری استان تهران برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.



درج يادداشت و نظرات

نام:
  ايميل:
توضيحات: