آرمان ملی: تکاپويي که در اردوگاه اصولگرايان شاهديم، نشان از گل کردن دوباره دلواپسيهاست؛ آن هم در شرايطي که با روي کار آمدن بايدن، اميدواريهايي براي برداشته شدن تحريمها ايجاد شده و بازار هم واکنشهاي خوبي تا اين لحظه نشان داده است.
دلاري که در آستانه انتخابات آمريکا به حوالي 30هزار تومان هم رسيده بود، با ورود به کانال 20هزار تومان سير نزولي دارد. اما با اينکه بازار به روي کار آمدن بايدن، برداشته شدن تحريمها و احياي برجام سيگنال مثبت نشان داده برخي عنوان ميکنند نيازي به بازگشت آمريکا به برجام ندارند و واقعا هم نيازي ندارند.
واقعيت اين است که منافع برخي اصولگرايان طوري تعريف شده که در انطباق دقيقي با منافع ملي ندارد. بههرحال برخي در اينکه آمريکا به برجام برنگردد، منافع سياسي و برخي منافع اقتصادي دارند. کاسبان تحريمها به دو دسته کاسبان اقتصادي و کاسبان سياسي تحريمها قابل تقسيماند.
طيف تند و افراطي جريان راست که جزو کاسبان سياسي تحريمها هستند، اکنون که ترامپ در حال رفتن است، سعي در پر کردن جاي خالي ترامپ دارد و با اتخاذ بعضي سياستها، خواهان ادامه تحريمها هستند. اما طيف تندرو نشان داده هنگامي که پاي منافع خودش در ميان است، به شعارهايي که مطرح ميکند هم چندان پايبند نيست.
جريان تند افراطي احساس ميکند با برداشتن تحريمها، شرايط اقتصادي کشور بهتر و با بهتر شدن شرايط اقتصادي، مشارکت مردم در انتخابات 1400 بيشتر ميشود و در انتخاباتي که با مشارکت مردم همراه باشد آنها ديگر شانسي براي پيروزي و موفقيت در انتخابات ندارند. به همين دليل اين روزها به طرز عجيبي دستپاچه شدهاند.
چون از نگاه آنها برداشتن تحريمها و بازگشت آمريکا به برجام نوعي بحران است و در شرايطي که انتظار ميرود به سمت نوعي آرامش حرکت کنيم، بار ديگر شاهد دلواپسي تندروها هستيم که در زمان به نتيجه رسيدن برجام هم بحث دلواپسي را صراحتا مطرح کردند و الان هم دلواپسي آنها دوباره احيا شده و به نوعي سنگاندازي و تلاش ميکنند تا حداقل موفقيتي که در دولت روحاني با به ثمر رسيدن برجام ايجاد شده، دوباره تکرار نشود.
به نظر ميرسد اولويتهاي سياست خارجي دولت بايدن، مسائل آمريکا و چين، اتحاديه اروپا و متحدانش است و فعلا مساله ايران جزو اولويتهاي اصلي سياست خارجي آمريکا نيست و اينکه آيا بايدن آن را زودتر در دستورکار قرار دهد يا ندهد تا حدودي بستگي به نوع رفتارها دارد و سوءمحاسبه و برخي برخوردهاي خاص شايد او را از اين مسير منحرف کند.
اگر سياست تندروها بر دولت روحاني غالب و اقداماتي انجام شود، دولت جديد آمريکا احتمالا بهراحتي درصدد حل مشکلات با ايران برنيايد. بههرحال آنچه ما از سياست خارجي بايدن در قبال ايران ميدانيم، سابقه حضور در دولت اوباما، مواضع قبلي و همچنين مواضع کلي که در سياست خارجي بيان کرده و اظهارنظر درباره بازگشت به برجام است.
با توجه به اين شواهد و قرائن، آنطور که مسلم است آمريکا به برجام برميگردد و تحريمها را برميدارد اما از آنجا که طرح مسائل ديگر از سوي آمريکا مورد پذيرش واقع نشده، احتمالا دولت بايدن به دنبال طلب امتيازاتي فراتر از برجام باشد ولي به نظر نميرسد که ايران در اين زمينه به اين راحتي تمايلي براي مذاکراتي فراتر از برجام داشته باشد؛ امري که بايدن بهخوبي به آن واقف است و قبلا در دولتي بوده که سرسختي ايران در مذاکرات را ديده و از اينرو بهنظر نميرسد اصراري بر مسائل ديگر غير از برجام در شرايط کنوني داشته باشد و به احتمال قوي اگر اتفاق خاصي از طرف ايران نيفتد که باعث تجديدنظر آمريکا در بازگشت به برجام شود، رويکرد بايدن تا اين لحظه در جهت بازگشت به برجام است.
هرچند تغيير شرايط در آمريکا، به نفع ما تلقي ميشود ولي سياست کلي اين کشور طوري است که اختلافات بنيادي روابط ايران و آمريکا با انتخاب اين و آن تغيير پيدا نميکند اما قطعا ميتوان شاهد تغييرات تاکتيکها و برخي روشها بود و از اين تغيير تاکتيک به نفع منافع ملي کشور استفاده کرد.
داریوش قنبری استاد دانشگاه