آرمان ملی: «ما ميخواهيم سالم بمانيم تا بعد از كرونا پيگير مطالباتمان باشيم»، «كرونا فقط پيگيريها و جلسات ما را كمتر كرد»، «تا به خواستههايمان نرسيم از مطالباتمان بازنشسته نميشويم.»
این تنها بخشی از جملات بازنشستگانی است که این روزها و همزمان با شیوع کرونا، سفرهشان کوچکتر شده و روزهای سختی را سپری میکنند. در این شرایط روز گذشته بازنشستگان تامین اجتماعی با تجمع دوباره در چند شهر نسبت به وضعیت معیشتی خود اعتراض کردند.
بازنشستههای کارگری در تهران و مراکز استانهای فارس، کردستان، البرز، قزوین، خراسان رضوی، آذربایجان شرقی، همدان، لرستان، اصفهان و خوزستان در مقابل ساختمان ادارهکل تامین اجتماعی تجمع و نسبت به سطح پایین مستمری خود اعتراض کردند.
خواسته آنها متناسبسازی عادلانه حقوق، پرداخت بدهی دولت به سازمان تامین اجتماعی و افزایش مستمری به میزان هزینههای زندگی است. آنها همچنین به دریافت حقوق پایینتر از «خط فقر» انتقاد کردهاند.
در بخشی از این بیانیه ضمن اشاره به نامهنگاری و پیگیریهای قبلی نوشته شده است: «با تمامی اینها، باز هم راهی به جز تجمع، آن هم در این شرایط کرونایی نداریم.» آنها بر استفاده از حق برگزاری تجمع در صورت عدم رسیدگی به مطالباتشان تاکید کردهاند. جمعی از افراد حاضر در تجمعها بازنشستگان مشاغل سخت و زیانآور هستند که نسبت به عدم اجرای صحیح طرح همسانسازی و پاداش و عیدی خود معترضاند.
با شیوع بحران کرونا و تشدید فشار تحریمها بر اساس آمار منتشرشده خط فقر یک خانوار چهار نفره به ۱۰ میلیون تومان رسیده، دستکم دو میلیون نفر بیکار شدهاند و میزان مصرف گوشت، برنج و میوه در ۷۰ درصد خانوارهای بیکارشدگان به صورت چشمگیر کاهش یافته است. وقتی در میان آنها هستیم و از وضعیتشان میپرسیم پاسخشان روشن است و با نگاهي به پاسخها ميتوان دريافت كه اگر كرونا ايجاد مشكلي كرده باشد عمدتا بر پايه حقايق پيش از كروناي زندگي بازنشستگان بوده است. برخی از آنها پس از بازنشستگي مشغول به كار ديگري نشدهاند، اما ظاهرا برای پرکردن سفر خالیشان چاره دیگری ندارند.
پس از 10 سال، بالاخره دولت در تيرماه امسال قبول کرد که از محل بدهيهاي خود به سازمان تامين اجتماعي، 32هزارميليارد تومان پرداخت کند و با اين مبلغ، طرح همسانسازي حقوق بازنشستگان و مستمريبگيران اجرايي شد. طبق اعلام اوليه، قرار بود که بنابر قانون يک بازنشسته حداقل بگير، تا دوميليون و600هزار تومان در ماه دريافتي دارد، اما آنچه که براي او وازير شده يک سوم کمتر از اين مبلغ بود.
با اين حال در چند وقت اخير و براي سه بار پس از تيرماه امسال، آنها به شکلهاي مختلف به اين حقوقها و شکاف دستمزد و خط فقر اعتراض کردهاند. آنها معتقدند زمانيکه خط فقر در کشور حدود چهار و نيمميليون تومان است، مبالغ يک تا دو ميليون توماني در ماه چطور ميتواند جوابگوي هزينههاي درماني، خانواده، فرزندان و نوههايشان باشد.
چند روز بعد از تصويب اين قانون بود که شماري از بازنشستگان در 25 تير امسال همزمان با روز تامين اجتماعي، تجمعاتي را در تهران، مشهد، کرج، تبريز، اصفهان، کرمانشاه، اهواز ، اراک و ايلام برگزار کردند که افزايش حقوقها و مستمريها و اجراي قانون همسانسازي بازنشستهها با شاغلان و حقوق مصوب شوراي عالي کار از جمله خواستهاي اصلي بازنشستگان معترض بود (همين مطالبهاي که تجمع اعتراضي آنها در روز اخير داشته است.)
همسانسازي خواسته ما نيست
«ما همه عصباني هستيم، ما هنوز عصباني هستيم، كرونا باشد يا نباشد ما مطالباتي داريم كه فراموش شدهاند.» «پروين اسفندياري»، بازنشسته آموزش و پرورش يكي از همان زنان بازنشستهاي است كه از كرونا به عنوان عاملي براي تاخير در پيگيري مطالبات بازنشستهها ياد ميكند و ميگويد:«تا زماني كه ماده 64 قانون خدمات كشوري اجرا نشود، چه كرونا باشد و چه نباشد، گذران زندگي با حقوق بازنشستگي معلمي براي بسياري از بازنشستگان خود مصيبتي است كه در دوران ميانسالي آغاز ميشود و تا سالمندي نيز ادامه پيدا ميكند.»
او كه فعال حقوق بازنشستگان است ميگويد كه «يكي از همكاران آنها در شهرستان در دوران بازنشستگي خود به همين دليل تصميم گرفت به زندگي خود خاتمه بدهد، تامين هزينههاي تحصيلات عالي، شروع زندگي، برپايي مراسم ازدواج، خرج سيسموني و هزار و يكي هزينه ديگري كه در قاموس يك پدر بر او وارد ميشد، با سه ميليون تومان در ماه ناممكن بود.
حالا اما شيوع كرونا در كنار افزايش قيمت كالا در سال گذشته، فرصتهاي شغلي بازنشستگان را محدود كرده و اين دردي است كه بر دردهاي قبلي اضافه ميشود، تعديل نيرو، تعطيلي برخي دفاتر خصوصي و بيكاري متعاقب شيوع كرونا، بازنشستههايي را تحتتاثير خود قرار داده است كه شايد در يك جريان عادي زندگي حالا بايد غم نان نداشته باشند، سرگرم نوههاي خود باشند، سفر كنند، كتاب بخوانند و استراحت كنند.»
پروين خانم ميگويد كه «اگر يك بازنشسته، دو فرزند جوان داشته باشد، فرضا دو فرزند دانشجو و بخواهد روزانه پنجاه هزار تومان براي مخارج روزانه هر كدام از آنها كنار بگذارد، تمام حداقل حقوق سه ميليون توماني خود را بايد طي يك ماه هزينه اين كار كند و تامين ساير نيازهاي فرزندان از اين منبع مالي عملا ممكن نيست، بازنشستهها به دليل شيوع كرونا و ماندن در خانه و نديدن فرزندانشان افسرده نميشوند، ناهمخواني دخل و خرج، حقي كه پرداخت نميشود، چه كنم چه كنمها و نداريهاست كه بازنشستگان را افسرده ميكند، چه زن باشند و چه مرد. ما فقط اجراي قانون را ميخواهيم، نه افزايش حقوق قطرهچكاني را، ما از دولت ميخواهيم قانون مصوب خود را اجرا كند و اجراي آن را با طرحهايي به نام همسانسازي به تعويق نيندازد.»