روزنامه اعتماد: «بلاتكليفي»؛ اين واژه توصيف آن چيزي بود كه وقتي ساعت از 18 بيستمين روز آبان گذشت در بيشتر خيابانهاي پايتخت ميشد آن را در رفتار كسبه ديد. هواي پنجاهمين روز پاييز در تهران باراني بود. مثل هميشه كه باران ميباريد انتظار بود كه ترافيك شود اما چندان خبري از شلوغي نبود.
266 روز بعد از اعلام رسمي نخستين مرگها بر اثر آلوده شدن به ويروس كرونا در ايران حالا توپ بار ديگر به ميدان مردم آمد چرا كه در ماههاي اخير هر كس زبان به نقد ميگشود از اينكه دولت اقدام به تعطيلي شهرها به ويژه پايتخت نكرده است گلهمند بود و حالا بعد از بسياري از اما و اگرها و احتمالاتي كه به عنوان خبر در روزهاي گذشته به گوش ميرسيد قرار شد در پايتخت و 43 شهر بزرگ كشور بعد از ساعت 18 بسياري از مشاغل كه جزو گروه يك، يعني مشاغل امدادي، مشاغل مربوط به مواد غذايي و تعميرگاهها نيستند بايد تعطيل كنند. شهرداري تهران هم خبر از آن داد كه خطوط حمل و نقل عمومي شامل مترو و اتوبوس از ساعت 20 و 30 شب ديگر فعاليت نميكنند.
همين شد كه از حدود ساعت 6 بعدازظهر ايستگاههاي مترو شلوغتر شدند. از صبح ديروز نيز بلندگوها در ايستگاههاي مترو پايتخت مرتب اعلام ميكرد كه ساعت كار قطار شهري به 8 و 30 دقيقه شب كاهش يافته است. روزنامه اعتماد نيز براي آنكه ببيند اين تصميم ستاد ملي كرونا مبني بر توقف برخي فعاليتها در شهر چگونه محقق ميشود خبرنگارانش را در مسيرهاي مختلفي در شهر روانه كرد تا واكنش مردم را رصد كند. چيزي كه آنها به روزنامه گزارش كردند نشانههايي از بلاتكليفي كسبه بود. يكي به مغازهاي كه در همسايگياش بود نگاه ميكرد و ديگري كركره را تا نيمه پايين كشيده بود كه اگر كسي معترض شد بگويد كار را تعطيل كرده و اگر مشتري آمد به شكلي كارش را راه بيندازد. پنجاهمين روز پاييز در حالي سپري ميشد كه 253 هموطن ديگرمان براثر ابتلا به كوويد19 جان باخته بودند.
8 ماه قبل در بيستمين روز بهار 99 وقتي هنوز كيانوش جهانپور ساعت 2 بعدازظهر ميآمد و گزارش آخرين وضعيت كرونايي كشور را ميداد تنها 121 نفر در 24 ساعت منتهي به 20 فروردين 99 جان باخته بودند. آن روز آمار بيماران قطعي مبتلا به كرونا هزار و 997 نفر بود و ديروز وقتي سيماسادات لاري سخنگوي وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي آخرين تعداد مبتلايان قطعي به كوويد19 را اعلام كرد 10هزار و 339 نفر به اين بيماري مبتلا شده بودند. اين وسط مقصر چه كسي بود كه كارمان به اين روز كشيد؟ مهمترين تاكيد همه كارشناسان در همه 266 روز گذشته اين بود كه كرونا واكسن ندارد و بيماري كوويد19 درمان قطعي مطمئني ندارد بنابراين مهمترين داروي مقابله با آن پيشگيري شامل شستن مرتب دستها، استفاده از ماسك و رعايت فاصلهگذاري اجتماعي است. اين موارد هيچكدام هزينه خاصي به نسبت هزينههاي ابتلا و درمان يا خداي ناكرده مرگ نداشت.
براي همين همه نگاهها به سوي مردم بود چرا مردم حاضر به رعايت اين موارد نيستند. رفتهرفته با بيشتر و بيشتر شدن تعداد مبتلايان و مرگ ناشي از كرونا فشارها بر ستادملي مبارزه با شيوع كرونا نيز افزايش يافت كه چرا تصميمات سختگيرانهتري اتخاذ نميكند. با وجود آنكه مراسم مذهبي در دهه نخست محرم، اربعين و آخر ماه صفر تعطيل شد اما مسافرتهاي مردم متوقف نشد و همين باز هم انگشت اتهام را به سوي مردم برميگرداند. اما بودند كساني كه همه مشكل را متوجه مردم نميدانستند. مثلا دكتر علياصغرسعيدي، جامعهشناس در تحليلي در همين مورد به «اعتماد» گفت: رعايت نكردن پروتكلهاي بهداشتي صرفا به ايران ختم نميشود و در امريكا، بريتانيا، فرانسه، ايتاليا و حتي امريكاي لاتين نيز افرادي هستند كه نميخواهند ماسك بزنند. بنابراين نميتوانيم بگوييم چون آمار شيوع كرونا در كشور ما بالاست، پس عدم رعايت پروتكلهاي بهداشتي نيز صرفا مسالهاي مربوط به كشور ماست.
پيش از اين نيز بسياري پيشبيني ميكردند كه بعد از مدتي مردم از اين وضعيت خسته و دلزده خواهند شد و احتمال حضور آنها در خيابان و اعتراضشان نيز پيشبيني شده بود، همانطور كه حالا شاهد تحقق اين پيشبيني هستيم. در ايران، آن مسالهاي كه نسبت به شيوع كرونا مورد توجه قرار نگرفته است، نه رعايت يا عدم رعايت پروتكلهاي بهداشتي، بلكه مديريت نظام درمان است، سوالي كه خصوصا در كشور ما بايد طرح شود، اين است كه آيا آمار بالاي شيوع كرونا در كشور ما ارتباطي با مديريت نظام بهداشت و درمان دارد يا خير. مرجعيت تشخيص اينكه وضعيت كرونا در يك شهر يا كشور قرمز است يا خير، به عهده علم و عالمان آن است، اما مرجعيت اين پرسش كه چگونه ميتوان اين آمار را در جامعه پايين آورد مربوط به عالمان عرصه پزشكي نيست. مشكل اينجاست كه در كشور ما ميان مديريت درمان و تخصص پزشكي تمايزي قائل نشده است.
ديروز وقتي بسياري از كاسباني كه كركره محل كار خود را پايين نكشيده بودند مخاطب اين پرسش «اعتماد» بودند كه چرا دستورالعمل را اجرا نميكنيد باز هم نكاتي كه پيشتر شنيده بوديم را مرور كردند: تعطيل كنيم كي ميخواد اجاره ما را بدهد؟ تعطيل كنيم قسطامونو چطور بديم؟
آنها حق داشتند. اما در همين 8 ماه چه تعداد از هموطنانمان چه از مردم عادي و چه از ميان متخصصان جان خود را براثر آلوده شدن به كرونا از دست دادند؟ شايد تاوان تعطيل شدن كسب و كار به اجبار را كه امروز به بسياري از كاسبان تحميل ميكنيم ناشي از آن باشد كه نه رعايت فاصلهگذاري اجتماعي را جدي گرفتيم و نه استفاده از ماسك. بپذيريم كه در شرايط اقتصادي موجود كشور امكان تعطيلي و قبول ضرر تعطيلي از سوي دولت نبود. به هر حال همه آنچه شما هم ميدانيد دست به دست هم داد تا ساعت 18 روز بيستم آبان رقم بخورد.
از مشهد به عنوان بزرگترين كلانشهر و پايتخت معنوي ايران هم اين پيامك ميرسد كه«دو تاخيابون اصلي، مغازهها تقريبا بازن، از پرندهفروشي تا اگزوزسازي و آرايشگاه ...»
ابوالفضل سبز كه تازه وارد دانشگاه شده و با روزنامه«اعتماد» همكاري ميكند از مشاهداتش در فاصله ميدان فلسطين تا چهارراه وليعصر گزارش داد: ساعت 6 و 30 دقيقه فروشگاه رفاه در ميدان فلسطين باز است. عينكفروشيهاي فلسطين هنوز بازند، ساعت 6 و 45 دقيقه كافهاي در همين خيابان باز است.
آويدهعلمجميلي خبرنگار گروه اقتصاد «اعتماد» كه در ايستگاه جهاد مترو وضعيت را نظاره ميكرد پيامك داد: بيشتر از هر روز ديگري شلوغ است. مردم ميگويند چون شنيدهاند كه ساعت 8 و 30 دقيقه مترو تعطيل ميشود آمدهاند تا از قطار جا نمانند.
زهراچوپانكاره خبرنگار اجتماعي روزنامه نيز در مسير خيابان انقلاب تا ميدان امامحسين آنچه بعد از ساعت 18 در رگهاي شهر جريان داشت را ميديد. پيامك نخست او از وضعيتي كه ميديد مربوط به كتابفروشيهاي خيابان انقلاب بود: از ميدان انقلاب تا چهارراه وليعصر به نظر ميرسيد تعداد كتابفروشيهايي كه دستور محدوديت ساعت را جدي گرفتهاند بيشتر از ساير مشاغل بود. ناشران مستقل سرشناستر دقايقي پس از ساعت ۶ كركرهها را پايين كشيده بودند و البته برخي كتابفروشيهاي كوچك و دو- سه كتابفروشي بزرگ مانند كتابفروشي وابسته به انتشارات سروش (صداوسيما) هم بودند كه مثل روزهاي ديگر چراغشان روشن بود و مشغول به كار.
چوپانكاره بعد از آنكه چهارراهوليعصر به سمت ميدان فردوسي را گذرانده بود اين توصيف را گزارش داد: خبر تعطيلي انگار كلا به كفشفروشيهاي ميدان فردوسي نرسيده بود. در كنار ترافيك سنگين و باران شديد ساعت ۷ شب، مغازههاي فاصله فردوسي تا لالهزار باز بودند و شايد به ازاي هر ۱۵ مغازه باز، ۴ كركره پايين پيدا ميكردي.
پيامك بعدي او مربوط به جايي در محدوده پيچشميران بود كه در وصفش نوشت: پيچ شميران. از ساعت 6:30 به بعد بسياري از مغازهها انگار كه بلاتكليف مانده باشند، نه كاملا باز بودند و نه كاملا بسته. در راسته خيابان انقلاب و پيچ شميران تعدادي از مغازهها كركرههايشان را تا نيمه پايين كشيده بودند و مغازهداران درون يا بيرون كركرههاي تا نيمه پايين منتظر بودند ببينند باقي مغازهها چه ميكنند. اما آنچه بيش از تعطيلي اصناف و كسبه پايتخت ملموس بود تغيير ساعت كاركرد مترو و اتوبوسهاي شهري بود. آنچه رفتار بسياري از شهروندان را تغيير داده بود همين تغيير ساعت كاركرد مترو و اتوبوس بود. به جز آويده علمجميلي كه بخشي از خطوط مترو را گزارش ميداد بنفشه سامگيس خبرنگار اجتماعي روزنامه نيز رفتار مترو و مردم را در مسيرهاي مختلف از ساعت 18 به بعد رصد كرد. او در ماههاي گذشته نيز درباره رفتار مردم در واگنهاي مترو و رعايت فاصلهگذاري اجتماعي يا استفاده از ماسك گزارشهايي نوشته بود كه در روزنامه به چاپ رسيده بود.
وضعيت مترو در پي شيوع كرونا تابعي از شرايط ديگر بخشهاي كشور بود. در نيمه دوم تعطيلات نوروزي تعداد مسافران مترو به حدود 100هزارنفر كاهش يافته بود در حالي كه در تير1399 و در حالي كه شيوع كرونا تب و تاب بيشتري گرفته بود آمار مسافران روزانه مترو آن طور كه محسن هاشمي رييس شوراي شهر تهران گفته از مرز يك ميليون نفر گذشته بود.
پس از نيمه دوم تعطيلات نوروزي و در شرايطي كه جو رواني جامعه نيز توجه به خطر كرونا را بسيار جدي در خود جاي داده بود آمار مسافران روزانه مترو به 300هزار نفر در روز افزايش يافت. «فرنوش نوبخت» مديرعامل شركت بهرهبرداري مترو به ايرنا گفته بود: پس از تعطيلات نوروزي و پس از فعاليت دوسوم از كارمندان و همچنين بازگشايي اصناف ميزان مسافران از نيمه دوم ارديبهشت حدود ۴۰ درصد افزايش يافت.
اما رقم مسافران مترو در مهرحدود 950هزار نفر در روز بود كه بعد از اعمال برخي محدوديتها به 850هزار نفر در روز كاهش يافت. آنچه ديروز در 127 ايستگاه مترو پايتخت و حومه روي داد كمي متفاوت از قبل بود.
بنفشه سامگيس در نخستين گزارش پيامكي خود از مشاهداتش در مترو اس.ام.اس داد: خط ۳ مترو يكي از خطهايي است كه شمال شرق را به جنوب غرب متصل ميكند و با توجه به نوع تراكم جمعيت در اين فاصله معمولا از خطوط شلوغه ولي در اين مدت كه آمار فوت كرونا بالا بود از مسافران اين خط حتي در ايستگاههاي مركزي مثل تئاترشهر هم در مقايسه با قبل از كرونا كم شده بود.
هنوز تا ساعت 8 و 30 دقيقه شب خيلي مانده بود. او از مسير ارمسبز به كلاهدوز رصد وضعيت مترو را شروع كرده بود. در پيامك دوم خود براي گزارشي كه ميخوانيد نوشت: امشب از همين ايستگاههاي مركزي به سمت شمال هر چه ميرويم دارد شلوغتر ميشود. البته جمعيت ايستاده تقريبا نداريم و همه روي صندليها نشستن. واگن خانمها هم با وجود اينكه كوچكتر است ولي جمعيتش به مراتب در مقايسه با واگنهاي آقايان خيلي كمتر است.
در ميان 127 ايستگاه مترو آن ايستگاههايي كه تقاطع ميان دو خط است تراكم جمعيت و تردد بيشتر است. سامگيس در اين باره هم نوشت: حتي در ايستگاه اتصالي مثل شهيد بهشتي هم كه رابط خط ۱ و خط ۳ هست برخلاف شبهاي گذشته جمعيت زيادي وارد واگن شد ولي جالب اينكه همه يك صندلي خالي از همانهايي كه برچسب خورده پيدا كردند و نشستند.
اس.ام.اس بعدي او ساعت را هم به ما يادآوري كرد. « البته راس ساعت ۲۰ از بلندگوهاي مترو اعلام شد كه ساعت كار خط گلشهر كرج تمام شده. به نظر ميرسد فعلا بيشترين كساني كه قرنطينه يك ماهه را جدي گرفتند مسافران مترو هستند.»
مشاهدههاي سامگيس از حال و هواي مترو بيشتر از موضوع كرونا و محدوديتهاي ناشي از آن بود. در پيامك ديگري نوشت: بين مسافران چند دوچرخهسوار هم هستند كه ميدان وليعصر با دوچرخه وارد واگن شدند.
و بعد در تحليل ديگري از وضعيت شلوغي خط 3 مترو نوشت: همين جمعيت مترو نشان ميدهد كه مردم تعطيلي بعد از ساعت ۶ كسب و كار آزاد را جدي نگرفتهاند و منتظر واكنش و رفتار دولت هستند.
به قول خانم سامگيس خط ۳ كه يكي از خطوط شلوغ است در ايام عادي حركت اولين قطار از ايستگاه قائم به سمت آزادگان ساعت ۵ و ۴۰ دقيقه صبح و آخرين قطار برگشت ساعت ۲۲ و ۴۰ دقيقه شب است كه حالا تقريبا دو ساعت و ۱۰ دقيقه زودتر تعطيل ميشود. فاصله قطارهاي اين خط هم حدود ۷ الي ۱۵ دقيقه بسته به ساعت شلوغي يا خلوتي مترو است.
ساعت 8 و 40 دقيقه در ايستگاه حسينآباد است كه پيامك ديگري از خانمسامگيس ميرسد: «3نفر آمدهاند و وقتي ديدند كارت مترو آنها عمل نميكند علت را جويا شدند و گفتند نميدانستيم چنين تغييري رخ داده است. بليتفروشي ايستگاه حسينآباد تعطيل شده است.»
شايد مترو و كاهش ساعت فعاليت آن تغييري در رفتار مردم بدهد. اما آن كافهداري كه بايد ماهي 15ميليون تومان اجاره بدهد و اتفاقا بعد از اين ساعت ميتوانست به پاخور كسب و كارش دل ببندد چگونه بايد از پس هزينههايش بربيايد. براي همين است كه نميدانيم كاسبان تاوان عدم رعايت اصول پيشگيري را ميدهند يا از دست دولت گلهمند باشيم كه در اوج تحريمها توان مالي آن را نداشت كه هزينههاي تعطيل كردن همه مشاغل را به گردن بگيرد!
پيامك ديگري از خانم سامگيس ميرسد. نوشته است: درهاي كركرهاي ايستگاه بسته شد. اما در هيچكدام از ايستگاهها بنر يا كاغذي كه به مردم موضوع تغيير ساعت را گزارش دهد نصب نشده بود. صرفا اطلاعرساني در ايستگاهها با اعلام صوتي بود.روزنامه اعتماد: «بلاتكليفي»؛ اين واژه توصيف آن چيزي بود كه وقتي ساعت از 18 بيستمين روز آبان گذشت در بيشتر خيابانهاي پايتخت ميشد آن را در رفتار كسبه ديد. هواي پنجاهمين روز پاييز در تهران باراني بود. مثل هميشه كه باران ميباريد انتظار بود كه ترافيك شود اما چندان خبري از شلوغي نبود.
266 روز بعد از اعلام رسمي نخستين مرگها بر اثر آلوده شدن به ويروس كرونا در ايران حالا توپ بار ديگر به ميدان مردم آمد چرا كه در ماههاي اخير هر كس زبان به نقد ميگشود از اينكه دولت اقدام به تعطيلي شهرها به ويژه پايتخت نكرده است گلهمند بود و حالا بعد از بسياري از اما و اگرها و احتمالاتي كه به عنوان خبر در روزهاي گذشته به گوش ميرسيد قرار شد در پايتخت و 43 شهر بزرگ كشور بعد از ساعت 18 بسياري از مشاغل كه جزو گروه يك، يعني مشاغل امدادي، مشاغل مربوط به مواد غذايي و تعميرگاهها نيستند بايد تعطيل كنند. شهرداري تهران هم خبر از آن داد كه خطوط حمل و نقل عمومي شامل مترو و اتوبوس از ساعت 20 و 30 شب ديگر فعاليت نميكنند.
همين شد كه از حدود ساعت 6 بعدازظهر ايستگاههاي مترو شلوغتر شدند. از صبح ديروز نيز بلندگوها در ايستگاههاي مترو پايتخت مرتب اعلام ميكرد كه ساعت كار قطار شهري به 8 و 30 دقيقه شب كاهش يافته است. روزنامه اعتماد نيز براي آنكه ببيند اين تصميم ستاد ملي كرونا مبني بر توقف برخي فعاليتها در شهر چگونه محقق ميشود خبرنگارانش را در مسيرهاي مختلفي در شهر روانه كرد تا واكنش مردم را رصد كند. چيزي كه آنها به روزنامه گزارش كردند نشانههايي از بلاتكليفي كسبه بود. يكي به مغازهاي كه در همسايگياش بود نگاه ميكرد و ديگري كركره را تا نيمه پايين كشيده بود كه اگر كسي معترض شد بگويد كار را تعطيل كرده و اگر مشتري آمد به شكلي كارش را راه بيندازد. پنجاهمين روز پاييز در حالي سپري ميشد كه 253 هموطن ديگرمان براثر ابتلا به كوويد19 جان باخته بودند.
8 ماه قبل در بيستمين روز بهار 99 وقتي هنوز كيانوش جهانپور ساعت 2 بعدازظهر ميآمد و گزارش آخرين وضعيت كرونايي كشور را ميداد تنها 121 نفر در 24 ساعت منتهي به 20 فروردين 99 جان باخته بودند. آن روز آمار بيماران قطعي مبتلا به كرونا هزار و 997 نفر بود و ديروز وقتي سيماسادات لاري سخنگوي وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي آخرين تعداد مبتلايان قطعي به كوويد19 را اعلام كرد 10هزار و 339 نفر به اين بيماري مبتلا شده بودند. اين وسط مقصر چه كسي بود كه كارمان به اين روز كشيد؟ مهمترين تاكيد همه كارشناسان در همه 266 روز گذشته اين بود كه كرونا واكسن ندارد و بيماري كوويد19 درمان قطعي مطمئني ندارد بنابراين مهمترين داروي مقابله با آن پيشگيري شامل شستن مرتب دستها، استفاده از ماسك و رعايت فاصلهگذاري اجتماعي است. اين موارد هيچكدام هزينه خاصي به نسبت هزينههاي ابتلا و درمان يا خداي ناكرده مرگ نداشت.
براي همين همه نگاهها به سوي مردم بود چرا مردم حاضر به رعايت اين موارد نيستند. رفتهرفته با بيشتر و بيشتر شدن تعداد مبتلايان و مرگ ناشي از كرونا فشارها بر ستادملي مبارزه با شيوع كرونا نيز افزايش يافت كه چرا تصميمات سختگيرانهتري اتخاذ نميكند. با وجود آنكه مراسم مذهبي در دهه نخست محرم، اربعين و آخر ماه صفر تعطيل شد اما مسافرتهاي مردم متوقف نشد و همين باز هم انگشت اتهام را به سوي مردم برميگرداند. اما بودند كساني كه همه مشكل را متوجه مردم نميدانستند. مثلا دكتر علياصغرسعيدي، جامعهشناس در تحليلي در همين مورد به «اعتماد» گفت: رعايت نكردن پروتكلهاي بهداشتي صرفا به ايران ختم نميشود و در امريكا، بريتانيا، فرانسه، ايتاليا و حتي امريكاي لاتين نيز افرادي هستند كه نميخواهند ماسك بزنند. بنابراين نميتوانيم بگوييم چون آمار شيوع كرونا در كشور ما بالاست، پس عدم رعايت پروتكلهاي بهداشتي نيز صرفا مسالهاي مربوط به كشور ماست.
پيش از اين نيز بسياري پيشبيني ميكردند كه بعد از مدتي مردم از اين وضعيت خسته و دلزده خواهند شد و احتمال حضور آنها در خيابان و اعتراضشان نيز پيشبيني شده بود، همانطور كه حالا شاهد تحقق اين پيشبيني هستيم. در ايران، آن مسالهاي كه نسبت به شيوع كرونا مورد توجه قرار نگرفته است، نه رعايت يا عدم رعايت پروتكلهاي بهداشتي، بلكه مديريت نظام درمان است، سوالي كه خصوصا در كشور ما بايد طرح شود، اين است كه آيا آمار بالاي شيوع كرونا در كشور ما ارتباطي با مديريت نظام بهداشت و درمان دارد يا خير. مرجعيت تشخيص اينكه وضعيت كرونا در يك شهر يا كشور قرمز است يا خير، به عهده علم و عالمان آن است، اما مرجعيت اين پرسش كه چگونه ميتوان اين آمار را در جامعه پايين آورد مربوط به عالمان عرصه پزشكي نيست. مشكل اينجاست كه در كشور ما ميان مديريت درمان و تخصص پزشكي تمايزي قائل نشده است.
ديروز وقتي بسياري از كاسباني كه كركره محل كار خود را پايين نكشيده بودند مخاطب اين پرسش «اعتماد» بودند كه چرا دستورالعمل را اجرا نميكنيد باز هم نكاتي كه پيشتر شنيده بوديم را مرور كردند: تعطيل كنيم كي ميخواد اجاره ما را بدهد؟ تعطيل كنيم قسطامونو چطور بديم؟
آنها حق داشتند. اما در همين 8 ماه چه تعداد از هموطنانمان چه از مردم عادي و چه از ميان متخصصان جان خود را براثر آلوده شدن به كرونا از دست دادند؟ شايد تاوان تعطيل شدن كسب و كار به اجبار را كه امروز به بسياري از كاسبان تحميل ميكنيم ناشي از آن باشد كه نه رعايت فاصلهگذاري اجتماعي را جدي گرفتيم و نه استفاده از ماسك. بپذيريم كه در شرايط اقتصادي موجود كشور امكان تعطيلي و قبول ضرر تعطيلي از سوي دولت نبود. به هر حال همه آنچه شما هم ميدانيد دست به دست هم داد تا ساعت 18 روز بيستم آبان رقم بخورد.
از مشهد به عنوان بزرگترين كلانشهر و پايتخت معنوي ايران هم اين پيامك ميرسد كه«دو تاخيابون اصلي، مغازهها تقريبا بازن، از پرندهفروشي تا اگزوزسازي و آرايشگاه ...»
ابوالفضل سبز كه تازه وارد دانشگاه شده و با روزنامه«اعتماد» همكاري ميكند از مشاهداتش در فاصله ميدان فلسطين تا چهارراه وليعصر گزارش داد: ساعت 6 و 30 دقيقه فروشگاه رفاه در ميدان فلسطين باز است. عينكفروشيهاي فلسطين هنوز بازند، ساعت 6 و 45 دقيقه كافهاي در همين خيابان باز است.
آويدهعلمجميلي خبرنگار گروه اقتصاد «اعتماد» كه در ايستگاه جهاد مترو وضعيت را نظاره ميكرد پيامك داد: بيشتر از هر روز ديگري شلوغ است. مردم ميگويند چون شنيدهاند كه ساعت 8 و 30 دقيقه مترو تعطيل ميشود آمدهاند تا از قطار جا نمانند.
زهراچوپانكاره خبرنگار اجتماعي روزنامه نيز در مسير خيابان انقلاب تا ميدان امامحسين آنچه بعد از ساعت 18 در رگهاي شهر جريان داشت را ميديد. پيامك نخست او از وضعيتي كه ميديد مربوط به كتابفروشيهاي خيابان انقلاب بود: از ميدان انقلاب تا چهارراه وليعصر به نظر ميرسيد تعداد كتابفروشيهايي كه دستور محدوديت ساعت را جدي گرفتهاند بيشتر از ساير مشاغل بود. ناشران مستقل سرشناستر دقايقي پس از ساعت ۶ كركرهها را پايين كشيده بودند و البته برخي كتابفروشيهاي كوچك و دو- سه كتابفروشي بزرگ مانند كتابفروشي وابسته به انتشارات سروش (صداوسيما) هم بودند كه مثل روزهاي ديگر چراغشان روشن بود و مشغول به كار.
چوپانكاره بعد از آنكه چهارراهوليعصر به سمت ميدان فردوسي را گذرانده بود اين توصيف را گزارش داد: خبر تعطيلي انگار كلا به كفشفروشيهاي ميدان فردوسي نرسيده بود. در كنار ترافيك سنگين و باران شديد ساعت ۷ شب، مغازههاي فاصله فردوسي تا لالهزار باز بودند و شايد به ازاي هر ۱۵ مغازه باز، ۴ كركره پايين پيدا ميكردي.
پيامك بعدي او مربوط به جايي در محدوده پيچشميران بود كه در وصفش نوشت: پيچ شميران. از ساعت 6:30 به بعد بسياري از مغازهها انگار كه بلاتكليف مانده باشند، نه كاملا باز بودند و نه كاملا بسته. در راسته خيابان انقلاب و پيچ شميران تعدادي از مغازهها كركرههايشان را تا نيمه پايين كشيده بودند و مغازهداران درون يا بيرون كركرههاي تا نيمه پايين منتظر بودند ببينند باقي مغازهها چه ميكنند. اما آنچه بيش از تعطيلي اصناف و كسبه پايتخت ملموس بود تغيير ساعت كاركرد مترو و اتوبوسهاي شهري بود. آنچه رفتار بسياري از شهروندان را تغيير داده بود همين تغيير ساعت كاركرد مترو و اتوبوس بود. به جز آويده علمجميلي كه بخشي از خطوط مترو را گزارش ميداد بنفشه سامگيس خبرنگار اجتماعي روزنامه نيز رفتار مترو و مردم را در مسيرهاي مختلف از ساعت 18 به بعد رصد كرد. او در ماههاي گذشته نيز درباره رفتار مردم در واگنهاي مترو و رعايت فاصلهگذاري اجتماعي يا استفاده از ماسك گزارشهايي نوشته بود كه در روزنامه به چاپ رسيده بود.
وضعيت مترو در پي شيوع كرونا تابعي از شرايط ديگر بخشهاي كشور بود. در نيمه دوم تعطيلات نوروزي تعداد مسافران مترو به حدود 100هزارنفر كاهش يافته بود در حالي كه در تير1399 و در حالي كه شيوع كرونا تب و تاب بيشتري گرفته بود آمار مسافران روزانه مترو آن طور كه محسن هاشمي رييس شوراي شهر تهران گفته از مرز يك ميليون نفر گذشته بود.
پس از نيمه دوم تعطيلات نوروزي و در شرايطي كه جو رواني جامعه نيز توجه به خطر كرونا را بسيار جدي در خود جاي داده بود آمار مسافران روزانه مترو به 300هزار نفر در روز افزايش يافت. «فرنوش نوبخت» مديرعامل شركت بهرهبرداري مترو به ايرنا گفته بود: پس از تعطيلات نوروزي و پس از فعاليت دوسوم از كارمندان و همچنين بازگشايي اصناف ميزان مسافران از نيمه دوم ارديبهشت حدود ۴۰ درصد افزايش يافت.
اما رقم مسافران مترو در مهرحدود 950هزار نفر در روز بود كه بعد از اعمال برخي محدوديتها به 850هزار نفر در روز كاهش يافت. آنچه ديروز در 127 ايستگاه مترو پايتخت و حومه روي داد كمي متفاوت از قبل بود.
بنفشه سامگيس در نخستين گزارش پيامكي خود از مشاهداتش در مترو اس.ام.اس داد: خط ۳ مترو يكي از خطهايي است كه شمال شرق را به جنوب غرب متصل ميكند و با توجه به نوع تراكم جمعيت در اين فاصله معمولا از خطوط شلوغه ولي در اين مدت كه آمار فوت كرونا بالا بود از مسافران اين خط حتي در ايستگاههاي مركزي مثل تئاترشهر هم در مقايسه با قبل از كرونا كم شده بود.
هنوز تا ساعت 8 و 30 دقيقه شب خيلي مانده بود. او از مسير ارمسبز به كلاهدوز رصد وضعيت مترو را شروع كرده بود. در پيامك دوم خود براي گزارشي كه ميخوانيد نوشت: امشب از همين ايستگاههاي مركزي به سمت شمال هر چه ميرويم دارد شلوغتر ميشود. البته جمعيت ايستاده تقريبا نداريم و همه روي صندليها نشستن. واگن خانمها هم با وجود اينكه كوچكتر است ولي جمعيتش به مراتب در مقايسه با واگنهاي آقايان خيلي كمتر است.
در ميان 127 ايستگاه مترو آن ايستگاههايي كه تقاطع ميان دو خط است تراكم جمعيت و تردد بيشتر است. سامگيس در اين باره هم نوشت: حتي در ايستگاه اتصالي مثل شهيد بهشتي هم كه رابط خط ۱ و خط ۳ هست برخلاف شبهاي گذشته جمعيت زيادي وارد واگن شد ولي جالب اينكه همه يك صندلي خالي از همانهايي كه برچسب خورده پيدا كردند و نشستند.
اس.ام.اس بعدي او ساعت را هم به ما يادآوري كرد. « البته راس ساعت ۲۰ از بلندگوهاي مترو اعلام شد كه ساعت كار خط گلشهر كرج تمام شده. به نظر ميرسد فعلا بيشترين كساني كه قرنطينه يك ماهه را جدي گرفتند مسافران مترو هستند.»
مشاهدههاي سامگيس از حال و هواي مترو بيشتر از موضوع كرونا و محدوديتهاي ناشي از آن بود. در پيامك ديگري نوشت: بين مسافران چند دوچرخهسوار هم هستند كه ميدان وليعصر با دوچرخه وارد واگن شدند.
و بعد در تحليل ديگري از وضعيت شلوغي خط 3 مترو نوشت: همين جمعيت مترو نشان ميدهد كه مردم تعطيلي بعد از ساعت ۶ كسب و كار آزاد را جدي نگرفتهاند و منتظر واكنش و رفتار دولت هستند.
به قول خانم سامگيس خط ۳ كه يكي از خطوط شلوغ است در ايام عادي حركت اولين قطار از ايستگاه قائم به سمت آزادگان ساعت ۵ و ۴۰ دقيقه صبح و آخرين قطار برگشت ساعت ۲۲ و ۴۰ دقيقه شب است كه حالا تقريبا دو ساعت و ۱۰ دقيقه زودتر تعطيل ميشود. فاصله قطارهاي اين خط هم حدود ۷ الي ۱۵ دقيقه بسته به ساعت شلوغي يا خلوتي مترو است.
ساعت 8 و 40 دقيقه در ايستگاه حسينآباد است كه پيامك ديگري از خانمسامگيس ميرسد: «3نفر آمدهاند و وقتي ديدند كارت مترو آنها عمل نميكند علت را جويا شدند و گفتند نميدانستيم چنين تغييري رخ داده است. بليتفروشي ايستگاه حسينآباد تعطيل شده است.»
شايد مترو و كاهش ساعت فعاليت آن تغييري در رفتار مردم بدهد. اما آن كافهداري كه بايد ماهي 15ميليون تومان اجاره بدهد و اتفاقا بعد از اين ساعت ميتوانست به پاخور كسب و كارش دل ببندد چگونه بايد از پس هزينههايش بربيايد. براي همين است كه نميدانيم كاسبان تاوان عدم رعايت اصول پيشگيري را ميدهند يا از دست دولت گلهمند باشيم كه در اوج تحريمها توان مالي آن را نداشت كه هزينههاي تعطيل كردن همه مشاغل را به گردن بگيرد!
پيامك ديگري از خانم سامگيس ميرسد. نوشته است: درهاي كركرهاي ايستگاه بسته شد. اما در هيچكدام از ايستگاهها بنر يا كاغذي كه به مردم موضوع تغيير ساعت را گزارش دهد نصب نشده بود. صرفا اطلاعرساني در ايستگاهها با اعلام صوتي بود.