روزنامه شرق: 50 نفر از اقوام نسبی مردی که با شلیک گلوله به قتل رسیده، قسم خوردند اطمینان دارند متهم مرتکب قتل شده است.
بهاینترتیب قضات برای صدور رأی وارد شور شدند. به گزارش خبرنگار ما، مأموران سال 96 با تماس تلفنی مردی جوان در جریان درگیری مسلحانهای در اتوبان آزادگان قرار گرفتند.
با حضور پلیس و تکنیسینهای اورژانس فرد زخمی به بیمارستان منتقل شد اما در راه بیمارستان جانش را از دست داد. پسرعمه مقتول که در زمان وقوع قتل در محل بود به مأموران گفت: من و رامین به اتفاق پسر پنجساله رامین بیرون بودیم. رامین گفت با یکی از دوستانش قرار دارد.
من اصلا نمیدانستم آنها قراری دارند. وقتی به محل قرار در اتوبان رسیدیم، یکباره مردی با اسلحه به سمت رامین آمد و به او شلیک کرد.
من خیلی هول کرده بودم؛ بلافاصله با اورژانس و پلیس تماس گرفتم. وقتی اورژانس آمد رامین هنوز نفس داشت اما حالش خوب نبود.
او را سوار آمبولانس کردیم و در راه بیمارستان قلبش ایستاد. با اینکه تکنیسینها سعی کردند او را احیا کنند اما نشد و او جانش را از دست داد. مأموران پلیس بعد از شنیدن گفتههای این مرد تحقیقات خود را آغاز کردند و متوجه شدند رامین از مدتی قبل با جوانی به نام یاسر درگیری داشت.
یاسر از زمان قتل رامین متواری بود و مدتی بعد با ردیابیهایی که مأموران انجام دادند یاسر بازداشت شد. این مرد به مأموران گفت: من رامین را نکشتم و او بود که به من حمله کرد. ما گلاویز شدیم. میخواستم تفنگ رامین را بگیرم تا شلیک نکند که یک تیر شلیک شد و به شکم رامین برخورد کرد و من از ترس فرار کردم.
با اینکه متهم منکر قتل بود اما با توجه به مدارک موجود در پرونده و گفته شهود کیفرخواست قتل عمدی علیه او صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده ابتدا کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و سپس اولیایدم در جایگاه قرار گرفتند.
آنها درخواست صدور حکم قصاص کردند. سپس شاهد پرونده که به اتهام حمل مواد مخدر در زندان بود و با لباس زندان در دادگاه حاضر شده بود، در جایگاه قرار گرفت. او گفت: روز حادثه رامین به من گفت بیا با هم بیرون برویم و دوری بزنیم، من هم قبول کردم.
رامین فرزند پنجسالهاش را هم با خودش آورده بود. در راه گفت قرار ملاقات دارد و با هم به سمت اتوبان آزادگان رفتیم. در آنجا توقف کرد و بعد از چند دقیقه یک ماشین دیگر جلوی ما ایستاد. مردی از آن پیاده شد و با اسلحه به سمت رامین آمد و به او شلیک کرد و بعد هم سوار ماشین شد و فرار کرد.
من دستپاچه شده بودم و نمیدانستم باید چه کنم. به کمک رهگذران با اورژانس و پلیس تماس گرفتم. وقتی نوبت به متهم رسید اتهامش را رد کرد و گفت: من و رامین به خاطر پول با هم درگیر بودیم و اختلاف حساب داشتیم. رامین به من بدهکار بود و پول را نمیداد.
روز حادثه با او قرار گذاشتم تا موضوع را حل کنم. در اتوبان آزادگان قرار داشتیم. وقتی ماشین را متوقف کردم رامین با چوب به ماشین من حمله کرد و با پرتاب سنگ شیشه ماشین را شکست. این اتفاق آنقدر سریع بود که من نتوانستم واکنش مناسب نشان دهم. رامین اسلحه درآورد و به سمت من نشانه گرفت.
من با او گلاویز شدم تا سلاح را بگیرم. میخواستم جان خودم را نجات دهم. هر دو ما سعی داشتیم سلاح را در اختیار خودمان بگیریم که ناگهان یک تیر شلیک شد و به شکم رامین برخورد کرد. من ترسیدم و فرار کردم اما شلیککننده من نبودم و دست رامین روی ماشه بود؛ ضمن اینکه من فقط سعی داشتم سلاح را بگیرم.
سپس متهم در پاسخ به این سؤال که آیا گفتههای پسرعمه مقتول را تأیید میکند گفت: او دروغ میگوید. این مرد به خاطر حمل مواد در زندان است و خانواده رامین به او قول دادهاند اگر علیه من شهادت بدهد کمک میکنند از زندان بیرون بیاید و جریمهاش را میدهند به همین خاطر چنین دروغی میگوید.
من این حرفها را قبول ندارم. ضمن اینکه این مرد با مقتول نسبت دارد و شاهد دیگری هم در پرونده نیست. وقتی وکیل مدافع متهم در جایگاه قرار گرفت، او نیز گفت: موکل من از ابتدای بازداشت یک حرف را زده و گفتههایش تغییر نکرده است. تنها شاهد پرونده نسبت نزدیک با متهم دارد و خودش هم در زندان است و منافع مشترکی دارد که در صورت صدور حکم قصاص برای متهم او نیز سود میبرد.
بنابراین شهادت او از درجه اعتبار ساقط است. موکل من به عمد مرتکب قتل نشده و نظریه پزشکی قانونی نیز تأیید میکند گلوله از فاصله بسیار نزدیک شلیک شده است و این نشان میدهد موکل من درباره کشمکش با مقتول واقعیت را گفته و آنها در فاصله بسیار کمی از هم قرار داشتند که گلوله شلیک شده است.
بنابراین من درخواست برائت موکلم را از قتل عمدی دارم. بعد از گفتههای متهم و وکیل مدافع او هیئت قضات برای تصمیمگیری در این خصوص وارد شور شدند و پرونده را از موارد لوث تشخیص دادند؛ به این ترتیب قرار شد مراسم قسامه برگزار شود. دادگاه از خانواده مقتول خواست تا قسامه را برگزار کنند.
طبق قانون باید 50 نفر از بستگان نسبی مقتول قسم میخوردند که اطمینان دارند متهم مرتکب قتل عمدی شده است. در صورتی که خانواده متهم نتوانند این تعداد را برای قسامه به دادگاه معرفی کنند، متهم باید 50 بار قسم بخورد که مرتکب قتل عمدی نشده است. خانواده مقتول موفق شدند 50 نفر را معرفی کرده و در دو روز این افراد برای قسامه در شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران حاضر شدند و بعد از برگزاری مراسم قسامه هیئت قضات شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران برای صدور رأی وارد شور شدند.