جستجو

آرشيو

تماس با ما

درباره ما

صفحه نخست

 
تاريخ درج: شنبه، 29 شهريور 1399     
زنان و کودکان نیز به صف کولبران افزوده شده‌اند

 روزنامه توسعه ایرانی: کولبری پدیده جدیدی نیست. سال‌هاست که در مناطق مرزی «کول بردن» تبدیل به تنها راهکار در دسترس بخشی از مردم برای گذران زندگی شده؛ منتها آن چیزی که جدیدتر است، تغییر ساختاری در الگوی کولبران است. اگر پیش از این کولبری، تنها به مردان سرپرست خانوار محدود می‌شد، امروز با پدیده‌های جدیدی روبه‌رو هستیم: کولبری کودکان و کولبری زنان سرپرست خانوار.

زنان و کودکان نیز به صف کولبران افزوده شده‌اند

 

آسیب‌های شغل کولبری کم نیست. به جز آسیب‌های ماندگار و دیرپای جسمی مانند دردهای پشت و ستون فقرات و تحلیل رفتن ماهیچه‌های بدن، این شغل می‌تواند از نظر روحی، تاثیرات منفی ماندگاری داشته باشد. یک کولبر که سال‌ها برای صد یا 200هزار تومان، بار بر پشت گذاشته و با هزار بیم و هراس، از این قله کوه به آن دامنه، افتان و خیزان پیش رفته، دیگر هرگز نمی‌تواند از زندگی با همه زیبایی‌های روزمره آن لذت ببرد. برای نمونه، «لقمان وحید» کولبر شین‌آبادی که در اسفند ماه ۹۶ در اثر انفجار مین، یک پایش را از دست داد و چشمانش آسیب دیدند، هنوز به دنبال تکمیل مراحل درمان است. او می‌گوید: بعد از حادثه دیگر هرگز آن آدمی که قبلاً بودم، نشدم. جایی در وجود من روی مین سوخته است و از بین رفته...

 

این آسیب‌های کولبری را اگر به خطرات هر روزه آن مانند سقوط از ارتفاع، گم شدن در کوهستان‌های برفی، تیر خوردن در گذرگاه‌های مرزی و رفتن روی مین‌های باقی مانده از جنگ بیافزاییم، بیشتر از قبل درمی‌یابیم که کولبری اصلاً شغل نیست.

 

کولبری کودکان و عواقب آن

 

پدیده کودکان ۱۴ یا ۱۵ ساله‌ای که از زور اجبار کولبری می‌کنند، یکی از وجوه بسیار دردناک زندگی در مرزهای غربی و بدون امکانات کشور است. از این کودکان بسیارند اما برخی از آنها فقط از بدی اقبال است که نامش‌شان به رسانه‌ها درز می‌کند چرا که یا جان خود را بر سر نان نهاده‌اند یا به شدت مجروح شده‌اند. دو نمونه از این کودکان در ماه‌های اخیر، به چنین سرنوشت دردناکی دچار شدند.

 

در آخرین روزهای آذر ماه ۹۸، پیکر «فرهاد خسروی» نوجوان ۱۴ساله کولبر سه روز پس از گم شدن در بهمن در کوه‌های اورامانات به آغوش خانواده بازگشت. برف و کولاک سه کولبر را شامگاه سه‌شنبه ۲۵ آذر ماه در ارتفاعات ته‌ته در اورامانات زمین‌گیر کرد؛ برفی سنگین که پایانی بود بر داستان زندگی دو برادر که برای زنده ماندن به دل کوه زده بودند. جسد «آزاد خسروی» برادر بزرگتر ۲۴ ساله همان روز اول گم شدن در برف و سرمای کوهستانی که گذرگاه کولبران است، پیدا شد. «حسین کرمی» دیگر کولبری که در کولاک گیر افتاده بود نجات یافت و تحت درمان قرار گرفت اما جسد فرهاد، برادر کوچکتر آزاد که نه تنها در کار که در مرگ هم برادر بزرگ‌تر را تنها نگذاشت، سه روز پس از یخ زدن در سرمای کوهستان پیدا شد.

 

فرهاد خسروی در فضای مجازی و رسانه‌ها «ترند» شد. خیلی‌ها به قصه تلخ زندگی او پرداختند اما در نهایت، چیزی تغییر نکرد. باز هم کودکان به روال قبل کولبری کردند و در نهایت «مانی هاشمی» که در همین روزهای اخیر وقتی اتومبیل نیروی انتظامی را می‌بیند، از ترس هول می‌کند، پایش می‌لغزد و جلوی چشم مادر، از کوه سقوط می‌کند.

 

دردهای مادر «مانی هاشمی»

 

مادر مانی چهار سال است که از همسرش جدا شده است. او حضانت دو فرزند ۱۴ و ۱۱ ساله را برعهده دارد. برای این زن بی‌پناه چاره‌ای نمی‌ماند جز اینکه همراه برادرش در کوهستان‌های کردستان کولبری کند. در واقع، کول بردن به تنها محل امرار معاش این زن بدل می‌شود که به ناچار فرزند ۱۴ ساله‌اس یعنی مانی نیز همراه او می‌رود. مانی دو سال است که همراه مادر کولبری می‌کند.

 

مادر مانی، روز واقعا را این‌گونه شرح می‌دهد: آن روز دو کول دیگر را در کوه گذاشته بودیم که بعدا پایین بیاوریم. مانی از اینکه همه کول‌هایمان را از دست نداده بودیم خوشحال بود و به سمت کوه رفت تا آن دو بسته را بیاورد. مانی که کول‌ها را بلند کرد مشاهده کردم یک خودروی پراید توقف کرد و فردی با لباس نظامی از ماشین غیرنظامی بیرون آمد و گفت کوله را بینداز. من از پسرم دور بودم و کاری نمی‌توانستم بکنم. به سمت پسرم حرکت کردم اما دیر رسیدم. با فریاد‌های آن فرد و زمانی که او به سوی مانی حرکت کرد، مانی به شدت ترسید و از کوه افتاد.

 

بعد از حادثه‌ای که برای این کولبر 14ساله اتفاق افتاد، توجه همه رسانه‌ها و مردم به موضوع کولبری کودکان جلب شد. به گفته مادر مانی، این کودک فقط به خاطر اینکه بتواند یک گوشی هوشمند بخرد، راهی کوهستان شده بود. نه مانی و نه خواهرش گوشی هوشمند نداشتند و نمی‌توانستند از برنامه شاد استفاده کنند. حالا یک کودک به خاطر یک گوشی هوشمند و آموزش مجازی قربانی شده و باید بار این مصدومیت را (البته اگر خیرین خرج عمل چشم و درمان او را کامل بپردازند و او را مداوا کنند) تا آخر عمر بر دوش بکشد.

 

حقوق شهروندی نادیده گرفته شده کولبران

 

مانی هاشمی برای یک گوشی قربانی شده، فرهاد خسروی برای خرج زندگی جان داد و صدها کولبر دیگر در هر سال، به همین سرنوشت دردناک دچار می‌شوند. این در حالی‌ست که براساس اصل ۴۳ قانون اساسی، «شغل شایسته» یک حق بدیهی شهروندی است.

 

در اصل ۴۳ قانون اساسی، یکی از وظایف اجتماعی دولت، به این شرح تبیین شده است: «تأمین شرایط و امکانات کار برای همه به منظور رسیدن به‌ اشتغال کامل و قراردادن وسایل کار در اختیار همه کسانی که قادر به‌ کارند ولی وسایل کار ندارند، در شکل تعاونی‌، از راه وام بدون بهره ‌یا هر راه مشروع دیگر که نه به تمرکز و تداول ثروت در دست افراد و گروه‌های خاص منتهی شود و نه دولت را به صورت یک کارفرمای ‌بزرگ مطلق درآورد». حالا نه تنها این الزام قانونی برای مرزنشینان کشور فراهم نشده، بلکه هر روز بر تعداد و گستره کولبران افزوده می‌شود. به گفته «میکائیل صدیقی» رئیس کانون انجمن‌های صنفی کارگران ساختمانی استان کردستان، فقط ۴ تا ۵ هزار خانواده در منطقه اورامانات کردستان با کولبری روزگار می‌گذرانند که اکثریت آنها قبلاً کارگر ساختمانی یا کارگر متخصص بوده‌اند و از زور بیکاری ناخواسته مجبور شده‌اند سراغ کول بردن بروند.

 

کولبران، متجاوز مرزی نیستند

 

«کمال حسین‌پور» نماینده سردشت و پیرانشهر در مجلس در رابطه با این موضوع می‌گوید: این افراد از روی فقر و نداری و برای یک لقمه نان حلال، برای کولبری به مرز می‌روند چرا که در شهرستان‌هایی مثل سردشت، شغلی برای جوانان منطقه وجود ندارد. در این شهرستان سه بازارچه مرزی وجود داشت که یکی از آنها نیمه‌فعال و دو بازارچه نیز به‌طور کامل تعطیل شدند. بیش از ۳ هزار کولبر در سردشت و ۴ هزار کولبر در پیرانشهر که سال‌های سال در این مسیر کولبری می‌کردند، بیکار شدند و متاسفانه شغل جایگزینی هم برایشان در نظر گرفته نشده در حالی‌که این مردم تنها راه امرار و معاش‌شان از همین کولبری تامین می‌شد.

 

کولبری شغل نیست، یک اجبار است که به دلیل نبود شغل و زیرساخت‌های مناسب، بخشی از مردم در نوار مرزی به آن روی آورده‌اند. مسئولان ارشد نظام هم همگی توجه دارند که معضل کولبری باید برطرف شود و دیگر کسی کولبری نکند

 

وی ادامه می‌دهد: این مردم بیکارند و نان شب ندارند. این ۴ جوانی که دهم شهریورماه در مرز کشته شدند برای تامین مایحتاج زندگی و هزینه تحصیل کودکان‌شان مجبور بودند کولبری کنند و حتی می‌دانستند که ممکن است مورد هدف قرار گیرند ولی از روی ناچاری و برای تامین مخارج خانواده‌شان تن به این مسیر پر خطر سپردند. در ۲ ماه گذشته در پیرانشهر و سردشت نزدیک به ۱۵ کولبر کشته شدند، آن هم در معابر مرزی که قبلا تردد در آنها مجاز بود و شغل کولبری همیشه در این مناطق بوده و در مرز رفت و آمد می‌کردند ولی متاسفانه به تازگی بدون هیچ بهانه‌ای این مرزها را بسته‌اند.

 

حسین‌پور با تاکید بر اینکه کولبران متجاوز مرزی یا قاچاقچی نیستند و نباید با آنها برخورد قهری شود، می‌گوید: دولت قول داده بود که به وضعیت کولبران رسیدگی کند، آنها را بیمه کند و شرکت تعاونی برای‌شان ایجاد کند و اجازه وارد کردن ۲۵ قلم کالا را به آنها بدهد اما متاسفانه هیچ‌کدام از این قول‌ها عملی نشد.

 

«پرویز اوسطی» نماینده قروه و دهگلان در مجلس نیز در ارتباط با کولبری و معایب آن می‌گوید: کولبری شغل نیست، یک اجبار است که به دلیل نبود شغل و زیرساخت‌های مناسب، بخشی از مردم در نوار مرزی به آن روی آورده‌اند. مسئولان ارشد نظام هم همگی توجه دارند که معضل کولبری باید برطرف شود و دیگر کسی کولبری نکند. باید همه دست به دست هم دهند، هم ما نمایندگان مجلس، هم دولت و هم باقی مسئولان کشور تا کولبری را با ایجاد اشتغال مناسب و ایجاد زیرساخت‌های مناسب اقتصادی در نوار مرزی، حل کنیم.

 

به گفته وی، انتقال کالا فقط باید از معابر قانونی و بازارچه‌های مرزی صورت بگیرد و نباید هیچ فردی دنبال کولبری برود.

 

اوسطی در ارتباط با تیراندازی به کولبران در معابر مرزی، با بیان اینکه باید از مرز دفاع شود و مرز نیاز به برقراری امنیت دارد، می‌گوید: تا جایی‌که من اطلاع دارم و در جلساتی که در شورای تامین استان داشتیم، تاکید بر این است که آسیبی به این افراد نرسد. معمولاً هم این مساله رعایت می‌شود. اگر اتفاقی هم هست، بسیار بسیار موردی‌ست.

 

در شهرستان سردشت سه بازارچه مرزی وجود داشت که یکی از آنها نیمه‌فعال و دو بازارچه نیز به‌طور کامل تعطیل شدند و بیش از ۳ هزار کولبر در سردشت و ۴ هزار کولبر در پیرانشهر که سال‌های سال در این مسیر کولبری می‌کردند، بیکار شدند

 

این نماینده مجلس اضافه می‌کند: کردستان به عنوان یک استان مرزی، ظرفیت‌های بسیار خوبی برای سرمایه‌گذاری در بخش‌های مختلف ازجمله معدن، صنایع، توریسم و صنایع‌دستی دارد منتها این ظرفیت‌ها هنوز بالقوه است. ما باید همه تلاشمان بر این باشد که این ظرفیت‌ها را بالفعل کنیم و اگر این اتفاق بیفتد، کردستان جزو استان‌های برخوردار کشور خواهد شد. کردستان می‌‌تواند به یک قطب اقتصادی تبدیل شود. اگر این پیش‌شرط‌ها فراهم شود، دیگر نشانی از کولبری که اصلا شغل نیست، باقی نخواهد ماند. ما این را با جدیت پیگیری خواهیم کرد.

 

همه این اظهارات، روی کاغذ خیلی خوب است؛ باید استعدادهای استان‌های مرزی شکوفا شد و هرچه بالقوه است به فعل و عمل درآید، باید کارخانه و کارگاه و معدن زده شود تا مردان و زنان بروند و در آنها کار کنند، باید کولبری نباشد و... اما همه این حرف‌ها تا زمانی‌که اشتغال واقعی و عملی ایجاد نشود، فقط یک حرف است. هیچ‌کدام از این حرف‌ها نمی‌توانند از غصه‌های مادر «مانی هاشمی» بکاهند یا جای خالی فرهاد خسروی، کودک کولبر جان سپرده در میان توده‌های برف را پر کنند.

 

واقعیت آن است که به‌رغم وعده‌های ریز و درشت نمایندگان مجلس و دولت‌، نه تنها از نرخ کولبری در سال‌های اخیر کاسته نشده، بلکه زنان و کودکان نیز به جمع باربران اضافه شده‌اند. همه چیز مقابل چشمان ماست، تصویر مانی هاشمی و مادرش هنوز تازه است، کودک و مادری که از غم «شاد» و فقط به خاطر یک گوشی هوشمند، بار بر دوش، پا در کوهستان گذاشتند.

 



درج يادداشت و نظرات

نام:
  ايميل:
توضيحات: