روزنامه ایران: مهر سال 97 مأموران پلیس از قتل مرد جوانی با ضربه چاقو باخبر شدند. در ادامه مشخص شد که مهرداد با دوستش حامد در یک خانه زندگی میکرده است و هر دو معتاد بودهاند.با شکایت خانواده مقتول بلافاصله حامد بازداشت شد، وی در حالی که مدعی بود مهرداد با چاقو به او حمله کرده گفت: من و مهرداد سالها با هم دوست بودیم و چون هر دو مواد میکشیدیم بیشتر اوقات او در خانه من زندگی میکرد و هزینههای زندگی را تقسیم میکردیم. روز حادثه مهرداد مقداری از مواد مخدر من را برداشت اما وقتی به او اعتراض کردم عصبانی شد و با چاقو به من حمله کرد من هم برای دفاع از خودم و نجات جانم یک ضربه به او زدم.
اما یکی از دوستان مقتول و متهم که در زمان قتل در محل حادثه بود، گفت: خانه حامد پاتوق بود. ما هم به آن خانه رفت و آمد داشتیم و مواد مصرف میکردیم. روز حادثه حامد از مهرداد خواست که برایش کاری انجام دهد اما مهرداد به او فحاشی کرد که باعث درگیری بین آنها شد و این حامد بود که با چاقو به مهرداد حمله کرد ما سعی کردیم جلوی او را بگیریم اما نتوانستیم و مهرداد زخمی شد. بلافاصله با اورژانس تماس گرفتیم و درخواست کمک کردیم. وقتی اورژانس رسید به ما گفت چاقو به قلب و ریه خورده و زنده نمیماند و پس از انتقال مهرداد به بیمارستان او جان باخت.
بدین ترتیب با درخواست قصاص مادر و دختر مقتول برای متهم کیفرخواست علیه وی صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه رسیدگی که روز گذشته در این شعبه برگزار شد مادر و دختر مقتول بهعنوان اولیای دم در جایگاه حاضر شدند و درخواست صدور حکم قصاص کردند.
در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت، او اتهام قتل عمدی را قبول کرد و گفت: امروز میخواهم واقعیت ماجرا را برایتان بگویم من و مهرداد سالهای زیادی با هم رفیق بودیم و رابطه خوبی هم داشتیم. تا اینکه روز حادثه او مواد من را برداشت و من اعتراض کردم، موضوع تمام شد اما بعد از چند دقیقه او شروع به فحاشی و بیادبی به من کرد از این رفتار و حرمت شکنی خیلی ناراحت شدم. چون مهرداد در خانه من زندگی میکرد و خیلی به من مدیون بود به همین خاطر عصبانی شدم و تصمیم گرفتم ادبش کنم.
چاقویی از آشپزخانه برداشتم و او را زدم. واقعیت این است که من از پررویی مهرداد عصبانی شدم و او را با چاقو زدم. حالا هم اصلاً از کاری که کردم پشیمان نیستم. او هم مثل من معتاد بود و نباید به من بیحرمتی میکرد.
متهم رو به خانواده مقتول گفت: شما حق دارید مرا قصاص کنید اما اگر میدانستید چه رفتار زشتی انجام داد به من حق میدادید و مرا میبخشیدید.
بعد از گفتههای متهم، قضات برای تصمیمگیری درباره سرنوشت وی وارد شور شدند.